eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
«بسم رب المهدے» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به وقت عاشقی ، می خوانم امشب بسم ربّ المهدی زهرا/عزیزحضرت طاها/به نام نامیِ پیغمبرخاتم/امیر عالم وآدم/به نام حضرت مولا/امیر المومنین ، شاهنشه والا /به قدر و کوثر و طاها/ به نام فاطمه ، ام ابیها/ به دستان کریمِ مجتبی و/به نام نامیِ آقای دشت کربلا/که امضا گردد این شعرم به نام پنج تن حالا/به لطف اینکه امشب همره بادصبا، دلدارمی آید/خبرهای خوشی دارد ز کوی یارمی آید/ /چه ماه عالم آرایی دمید از نیمهٔ شعبان/فلک شد نور باران ازحضور طلعت رخشان/برآمد از میان ابرها ، خورشید نورانی/جهان یکسرشد از انوار رویِ او چراغانی/ پر از شور و شعف شد بیت زیبای امام عسکری امشب /عطاکرده خداوند از درِ رحمت ، به نرجس گوهری امشب/ شب از نیمه گذشت و درگه هفت آسمان واشد/چه خورشیدی به تاریکی هویدا شد/که از نورش امید زندگی بر اِنس و جان آمد/بشارت باد ، آری ، مهدی صاحب زمان آمد/ / به یکباره دل خاتون عالم در تپش افتاد/زمان شور و نوا سر داد/زمین شد سر به سر آباد/شکوفا شد میان دامن مادر ، گل نرگس/ ز عطر لالهٔ نرگس ، تمام لاله ها مدهوش/زمین ، محو و سرا پا گوش/که پورعسکری بر لب ، کلام نور می خواند/یکایک نام اجدادش به عشق و شور می خواند/ /شهادت می دهد امشب / به ختم المرسلین احمد/محمّــــد ، نور سرمد/خاتم پیغمبران/آن خسرو خوبان/شهادت بر علی/نورجلی/مولای مظلومان/ شهادت بر جمال عالم آرای حسن/خون حسین ، آن کشتــهٔ دور از وطن/به آیه آیه های کوثر و طاها/به عطر سجده های ناب سجّاد و/به علم باقر دین و/به صدق صادق اهل یقین و/به نام کاظم آن زندانی بغداد/سلامی ازسرجان دادبرشاه خراسان/به نام مظهرجود و سخا پورِِ رضا /به هادی شمس دین ، نور هُدا/به حقانیت وحق امام عسکری /شهادت بر تمامیِ علمدارانِ برحقِ ولایت/و در آخر شهادت می دهد بر ححتِ برحق دوران/هم او که شهریار عالمین است/که خونخواه شهید کربلا جدش حسین است/ /چنین شب در مَهِ شعبان ، چو قدرِ لیلةالقدراست/شب تابیدن خورشید بر روی مَهِ بدر است/همان شب که قدم زد صاحب عصر و زمان بر خاک این عالم/شرف بخشید بر آدم/تماشا دارد امشب دیدن روی دلارایش/پدر ، محو تماشایش/حکیمه ، غرقِ در رخسار زیبایش/ملائک دسته دسته نغمه های شور می خوانند/به یُمنِ مقدمش تفسیر شمس و نور می خوانند/تمام اهل عالم عاشق و شیدای آن خالِ لبِ اویند/همه بیمارآن چشم خمار و تیغِ ابرویند/ /الهی ، در چنین روزی به زودی از پسِ آن پرده غیبت/ببارد بارِ دیگر ، ابر رحمت/بتابد نور عصمت/بر این تاریکی و ظلمت/بپیــچد عطــرِ ناب لالهٔ نرگس در این عالم/سر آید غصه و ماتم/بیاید آن طبیبی که ، دوای دردمندان است/حبیبی که نگاهش مایه آرامش جان است/ /بتاب ای ماه عالمتاب/ که دلهامان شده بی تاب/ امان و اَلامان مولا!/ بیا ای مهدی زهرا/ علم بردار و بگذر از مدینه / امیر و شهریار بی قرینه!/ چراغان کن مزار بی نشان مادرت زهرا/ بگیر از دشمنانت انتقام خون سرداران عاشورا/ به حق سرور و شاه شهیدان/ به حق ساقی طفلان/ بیا و زنده کن یکبار دیگر ، دین و قرآن را/ بیا یاد آوری کن ، معنی و مفهوم انسان را/ /اَلا ای منـجی عالَـم / نگاه عالم و آدم به شمشیر شما مانده/تویی که وارث شمشیر مولایی/امید قلب مجروح حسین و قلب زهرایی/تمام شیعیان امشب به لب ذکر و دعا دارند/تمنای ظهورت را ز درگاه خدا دارند/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝رقیه سعیدی(کیمیا)
. مدح مولا امیرالمومنین علی(ع) بحر طویل به اذن و مدد خالق یکتا به اذن و مدد حضرت طاها به اذن و مدد حضرت زهرا بنویسم نمی از مدحت دریا وصیِّ سید بطحا ولی والی والا علی عالی اعلا تولا و تبرا دمش معجز عیسای مسیحا ونامش ید بیضایی موسی به خلیل آتش نمرود زعشقش شده بردا و سلاما علی کیست علی عبد عبیدی که قیاسش به خداوند نمایند شگفتا به وصفش چه بگویم که کند وصف امیر دوجهان را خداوند تعالی علی صوم و صلاه است که در حال رکوع اهل زکات است و شایسته ی صدها صلوات است بگو مظهر الطاف خداوند جلی کیست بگو در همه آفاق ولی کیست بگو ذکر خفی ذکر جلی کیست بگو تا ابدالدهر امیر دوجهان غیر علی کیست کسی نیست به جز او که هم شان رسول است کسی نیست به جز او که هم کفو بتول است علی بحر معارف علی کنز عقول است به دستش همه عالم شده تسخیر زده با مدد خالق اکبر سر تزویر دو رویی و صداقت به کرسی قضاوت به دستش شده تدبیر شجاعان عرب روبه رویش خارو حقیرند‌ وباید که به دست اسدالله بمیرند میان همه ی معرکه ها شیر و دلیر است علی مونس هر فرد فقیر است وهم بازی هر طفل صغیر است به هر شیعه ی اثنی عشری نعم الامیر است و روزی ده مسکین و اسیر است علی خیر کثیر است بپرسند اگر مذهب مارا بگوییم که آغاز مسلمانی ما عید غدیر است علی ساقی کوثر علی مُظهر و مَظهر علی شیر دلاور علی صاحب محشر علی حیدر صفدر علی برهمه رهبر علی نفس و دم و لحم پیمبر علی سرور قنبر علی عشق ابوذر علی فاتح خیبر چه جنگی همان جنگ که شد بر همگان واضح و روشن چه کسی اهل شکاراست چه کسی اهل فرار است بگو دشمن شیعه که بی مهر علی شیعه شدن نیز محال است همه زندگی ات رو به زوال است بهشتی شدنت خواب و خیال است اگر نطفه ی تو حیض و حرام است ولی نطفه ی ما پاک و حلال است ولی حیف نه گوش شنوایی نه تصدیق زبانی که دشمن کر و لال است رود در پی آن پیر خرفتی که شغال است به کوری شما حب علی در رگ ما در جریان است به روی همه ی ماذنه ها ورد زبان است بزرگ مرد جهان است و با خطبه ی بی نقطه ی نابش نشان داد که استاد بیان است به تن روح و روان است و آرامش جان است ✍ ‌.
. بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب بفرمایید روضه با حضور ذاکران این بار چوب خیزران با لب... بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء بفرمائید روضه شامیان با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند و در هر گوشه ی مجلس شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند سپس بر منبرِ تشت طلایی آن لب کرب و بلایی آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد از این سو چشمِ زین العابدین از آن طرف، زینب دلش خون شد پس از لب خیزران برخواست آهسته ولی با شدّت از دست یزید افتاد رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران، امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت زمینه ، نوبت جُندَب شد و از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند زمینه ، نوبت جُندَب شد و او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب تو می کوبی به سینه ظاهرا، امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس به شدّت خطبه خواندن های زینب، شور می بخشد به این مجلس خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان، از بس حسین بن علی را می کشد با حس دل سنگ آب می گردد رقیّه بیشتر بی تاب می گردد دل سنگ آب می گردد دل سنگ آب شد امّا، دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها، خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد، دل سنگ آب خواهد گشت زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا بی تاب خواهد گشت شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات .👇
. ولادت حضرت زهرا جبرئیل است که باز آمده از جانب معبود سوی ختم رسل احمد محمود ولی خرم و خشنود که ای بود خدا را ز ازل مقصد و مقصود خدا راست یکی گوهر نایاب رخش مهر جهان تاب کفش بحر در ناب تنش جان مجسم دمش آیت محکم که خواهد کند از لطف وکرامت این گوهر را به تو تقدیم که غیر از تو کسی لایق این هدیه شایسته نبود است و نباشد به تو حکم آمده از ذات الهی که چهل روز و شب از همسر خود دور شوی غزق یم نور شوی نورعلی نور شوی ، آن در یکتای احد مظهر ا... و صمد دور شد از همسر و گردید روانه به سوی خانه بنت اسد آن مادر فرخنده مولا ، همه شان غرق تجلی همه شان محو تولی و در آن چهل شب و چهل روز خدا گفت و خدا خواند و خدا دید و نمی دید به جز روی خدا را. این چهل شب همه پایان شد و پیغمبر اسلام ز سر تا به قدم جان شد و آئینه جانان شد و خندان به سوی خانه شتابان شد و کوبید در خانه و بگشود خدیجه در و ناگه نگهی کرد به خورشید رخ خواجه لولاک چراغ دل افلاک تبسم به لبش بود و به از روز شبش بود ، گل انداخته ماه رخش از دیدن رخسار محمد ، و در آن مرحله جبریل امین بوسه نهادی به زمین گفت ای صاحب دین آمدم از خلد برین بر تو فرستاده خدا میوه جنت که در آن طینت زهراست گل گلبن طاهاست که او را شرف ام ابیهاست تناول کن و رو کن به سوی بستر دلدار به فرمان خدای احد قادر قفار ، چو شد منتقل آن نور مکرم ز پیغمبر اکرم در آن بانوی عالم جلوات روی زهرا ز رخش گشت نمایان و ثنا گفت رسول دو سرا را. زنان قرشی یکسره از مادر اسلام بریدند ز کاشنه او پای کشیدند چو دیدن شده همسر و دلدا رپیمبر ، ز خدا باد درودش به قیام و به سجودش که یکی طرفه ندا خواست ز اعماق وجودش چه صفابخش ندایی چه فرخنده صدایی چه دل انگیز کلامی چه پیامی که الا مادر پاکیزه سرشتم گل خوشبوی بهشتم منم ای مادر فرخنده منم فاطمه فرزند تو دلبند تو هم صحبت تو هم دم و غمخوار تو ، غم نیست اگر خیل زنان از تو بریدند ، مقام تو ندیدند تو ناموس خدایی تو کانون وفایی تو دنیای صفایی تو که از هستی خود دست کشیدی و خدا فاطمه ات داد که روشن کند از پرتو انوار رخش چون دل پیغمبر و چشم تو همه عرض و سما را ، خدیجه تک و تنها در امواج محن ها نه یاور نه معین و نه مدد کار زده تکیه ببه دیوار که از لطف خدای احد قدر قفار رسیدند ز ره چهار زن پاک لب خویش گشودند و سلامش بنمودند سلامش ز ادب باز نمودند یکی گفت منم مریم عضرا یکی گفت منم خواهر موسی یکی گفت منم ساره یکی گفت منم آسیه ای مادر زهرا ، همگی دل به تو بستیم و تو را قابله هستیم که آری به جهان سیده کل نساء را خواطین بهشتی همه گشتند ثناگوش گهی بوسه نهادی به گل روش گهی دست کشیدند به پهلوش که یکباره همه حجزه او گشت پر از نور و درخشید جمالی که از آن چشم قمر کور و به رخ سوره والشمس به قامت شجر طور بسی خوب تر از حور نهاده به چشم کره خاک دو دستش سوی افلاک به ذکر احد پاک گهی حمد خدای ازلی گفت گهی وصف نبی گفت گهی مدح علی گفت به آواز جلی گفت سپس خنده به رخ مادر زد و آن چهار زن پاک بگفتند سلامش بستودند تمامش همگان محو مقامش همه سرمست کلامش همه شستند به ابریق بهشتی همه گفتند درود و صلواتش همه محوش همه ماتش همه مستش همه دادند به هم دست به دستش همه دیدند در او آئینه غیب نما را به تو پیوسته درودم به تو هر لحظه سلامم که تویی حجت کل حجج ا... تویی از همه اسرار الهی همه واقف همه آگاه زنور تو شده خلق بهشت و ملک و حوری و قلمان و سپهر و فلک و اختر و شمس و قمر الحق که تو خود جان رسولی و تو مرآت عقولی و تو زهرای بتولی و تویی حاکم صحرای قیامت و تویی مادر والای امامت تویی آن عبد خدا جلوه که پیوسته خداوند فرستاده سلامش تویی آن کس که همه هست جهان هست ز هستش تویی آن کس که محمد زده گل بوسه به پیشانی و دستش تو که دست همه گیری چه شود دست بگیری ز من بنده دلباخته بی سرو پا را. .
. حضرت اباالفضل العباس علیه السلام من قمرم ماه فقط جلوه ای از روی دل‌آرای من است آینه‌ی چهره‌ی زیبای من است صورت من ماه شب چهارده و خال لبم نقطه ‌ی پرگار دل آرایی و زیبایی و معروف شده قامت من در همه ی شهر به رعنایی و آقایی و اصل و نسبم شهره‌ی شهر است ادبم نقل زبان همه ی مردم دهر است من قمرم من پسر حیدر کرارم و سردارم و سالارم و از نسل یل بی بدل کل عرب هستم و با اصل و نسب هستم و پس مادرم من فاطمه‌ی بنت کلاویه همان ام بنین است مقامش بخدا عرش برین است ملک زیر جلال و جبروتش همه دم سایه نشین است خداوند حیا و ادب و حجب و عفاف است که خورشید به دور سر او گرم طواف است مقامات کرامات پر از برکت او قله‌ی قاف است من قمرم ماه بنی هاشمم و اسوه‌ی اخلاق و ادب هستم و جود و کرمم مثل حسن نقل زبان است همان مرد کریمی که به آقایی وبخشندگی اش شاه کریمان جهان است خوش اخلاقی او مثل رسول است همانند بتول است وَ چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است من قمرم طالع من سعد و سرشتم همه از نور نوشته است و فرشته است غلام نسبم فرّ همایونی من پاک سرشته است پدرم صاحب املاک بهشت است پدرم شیر خدا شاه عرب شاه عجم حیدر کرار اسدالله علی بن ابیطالب و بر کل یلان غالب و آن فاتح خیبر شه قنبر به جنان ساقی کوثر که در بدر و احد پوزه‌ی کفار به تیغ دودمش یکسره بر خاک رسیده است کنون وارث این شوکت و این صولت و این هیبت و این قدرت بازو و دم قدسیه هوهوش منم من که به ابروی گره خورده‌ی خود ترس به جان و دل یک لشکری از خود و زره ، نیزه و شمشیر بیانداخته ام دوش به دوش پدرم گرچه که یک بار ولی باز در آن بار چنان تاخته ام تا که یلان را که نه حتی شتر و مرکب و اسب همه را از نفس انداخته ام نعره ی من غرش صد شیر شکاری‌ست سپاه از غضبم صید فراری ست منم ذخر الحسین آنکه به صفین صف از یورش من پاره شد و با گره ابروی من مالک اشتر جگرش آب شد و معرکه بی تاب شد و چشم فلک تیره شد و صورت خورشید گرفته و همه دیدند که مهتاب شد و من اسدالحیدر اباالفضل علمدارم و من حیدر کرار به تکرار مکرر شده ام من قمرم نور دو چشمان همه اهل حرم پر جگرم شیر نرم شانه من قله‌ی آمال رقیه‌ست فقط مال رقیه است دلم دربه‌در زینب و دنبال رقیه است به این مفتخرم ساقی اهل حرمم پشت و پناه علیِ اکبرم و قاسم و کلثوم سکینه‌م و آرام و قرار دل بی تاب ربابم عموجان علی اصغرم اما به همین منصب خود فخر نمایم که فدایی حسینم همان نور دوعینم من قمرم علیه‌السلام .
. علیه السلام زمین درگیر تکرار و زمینی‌ها گرفتار و به فکر کار و بار و نان درآوردن چه دشوار و شباهنگام مرد از درد سختی‌هاش بیدار و یکی درگیر تیمار و یکی در خانه بیمار و یکی در فکر بازار و یکی غرق است در افکار بسیار و خلاصه که همه از غصه سرشار و همه چشم‌انتظار و بیقرار و کاش باشد یک نفر یار و... خبر آمد خبر آمد خبر در صدر اخبار و همه اکنون خبردار و رسید آن که شده بر دردها غالب حسین بن علی بن ابیطالب ..... حسینِ لحظه‌های دل‌پریشانی حسینِ روزهای سخت و بحرانی حسینِ کارگرهای شب سرد زمستانی حسینِ مردمِ زحمتکشِ تهرانی و کرد و عرب، ترک و بلوچ و فارس، گیلانی، خراسانی، لرستانی حسینِ لقمه‌های پاک باباهای ایرانی حسینِ لای‌لای مادران در موقع گهواره‌جنبانی حسینِ شعرهای جودی و عمان سامانی حسینِ سوز و آه سازگار و لحن انسانی حسینِ آن جوان پاک و باتقوای کرمانی که آخر می‌شود قاسم سلیمانی حسینِ گریه در شب‌های ظلمانی حسینِ سجده‌های ناب طولانی حسینِ اشکِ پنهانی حسینِ رزم طوفانی حسینِ غیرتِ سوری و لبنانی حسینِ رمز موشک‌های طهرانی حسینی‌ که‌ به‌ وقتش‌ خاک‌ خواهد کرد صهیون‌ را به‌ آسانی حسینِ تیرهای سمت سفیانی حسینِ صبحِ عرفانی همان صبحی که تکیه می‌زند بر کعبه آن آقای نورانی حسینی که دو عالم را شده صاحب حسین بن علی بن ابیطالب .
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Milad_Sardaran_Karbala_1403_Shab1 (8).mp3
زمان: حجم: 8.94M
🔊 بخش هفتم | زمین درگیر تکرار و زمینی ها گرفتار و زمین درگیر تکرار و زمینی‌ها گرفتار و به فکر کار و بار و نان درآوردن چه دشوار و شباهنگام مرد از درد سختی‌هاش بیدار و یکی درگیر تیمار و یکی در خانه بیمار و یکی در فکر بازار و یکی غرق است در افکار بسیار و خلاصه که همه از غصه سرشار و همه چشم‌انتظار و بیقرار و کاش باشد یک نفر یار و... خبر آمد خبر آمد خبر در صدر اخبار و همه اکنون خبردار و رسید آن که شده بر دردها غالب حسین بن علی بن ابیطالب ..... حسینِ لحظه‌های دل‌پریشانی حسینِ روزهای سخت و بحرانی حسینِ کارگرهای شب سرد زمستانی حسینِ مردمِ زحمتکشِ تهرانی و کرد و عرب، ترک و بلوچ و فارس، گیلانی، خراسانی، لرستانی حسینِ لقمه‌های پاک باباهای ایرانی حسینِ لای‌لای مادران در موقع گهواره‌جنبانی حسینِ شعرهای جودی و عمان سامانی حسینِ سوز و آه سازگار و لحن انسانی حسینِ آن جوان پاک و باتقوای کرمانی که آخر می‌شود قاسم سلیمانی حسینِ گریه در شب‌های ظلمانی حسینِ سجده‌های ناب طولانی حسینِ اشکِ پنهانی حسینِ رزم طوفانی حسینِ غیرتِ سوری و لبنانی حسینِ رمز موشک‌های طهرانی حسینی‌که‌به‌وقتش‌خاک‌خواهدکردصهیون‌رابه‌آسانی حسینِ تیرهای سمت سفیانی حسینِ صبحِ عرفانی همان صبحی که تکیه می‌زند بر کعبه آن آقای نورانی حسینی که دو عالم را شده صاحب حسین بن علی بن ابیطالب ✍ .
|ــــ🌸﷽🌸ـــ| 💚═⊰🍀🦋🍀⊱═💚 |•[ع] |• |•سبک: 🌟_....._🍀_....._🌟 همه در حیرتم امشب که شب هفده ماه ربیع است و یا یازده غرّه‌ ی شعبان معظم شب میلاد پیمبر شده یا آینه‌ ی طلعت نورانی احمد به سر دست حسین است و یا آمده از غار حرا باز محمد عجبا این گل نورسته علی‌ اکبر لیلاست بگو یوسف زهراست بگو آینه‌ ی طلعت طاهاست بگو دسته‌ گل فاطمه‌ ی ام‌ ابیهاست بگو روح بتول است بگو جان رسول است سلام و صلواتِ همه بر خُلق و خصالش به جلالش به جمالش همه مبهوت کمالش همه مشتاق وصالش که سراپاست همه آینه‌ ی احمد و آلش چه به خلقت چه به طینت چه به صورت چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت همه بینید در این خال و خط و چهره‌ ی گل روی رسول دو سرا را 🌹آقا علی اکبر مولا علی اکبر 🌹مجنون همه عالم لیلا علی اکبر خانه‌ ی یوسف زهراست زیارتگه پیغمبر اکرم نگه آل محمد به جمالی است که خود شاهد رُخسار دل‌ آرای محمد شده اینک همگی چشم گشودند به سویش به گمانم که گره‌ خورده دل نور دل فاطمه بر طُرِّه‌ ی مویش شده جا در بغل عمه و آغوش عمویش نگه ماه بنی‌ هاشمیان بر گل رویش نفسش نفخه‌ ی صور و نگهش آینه‌ ی نور و قدش نخله‌ی طور و به دَمَش معجزه عیسی به لبش منطق موسی همه ماتش همه مستش همه دادند به هم دست به دستش همه گل‌ بوسه گرفتند ز پیشانی و لعل لب و خورشید جمالش همه دادند سلامش همه دیدند به مهر رخ او وجه خدا را 🌹زیبا علی اکبر رعنا علی اکبر 🌹ماها تشنه عشق و دریا علی اکبر 🌹آقا علی اکبر مولا علی اکبر 🌹مجنون همه عالم لیلا علی اکبر نگه از دامن مادر به گل روی پدر دوخته گویید چه برازنده بود نام علی بهر من آن هم ز لب تو که وجودم همه گردیده پر از تاب و تب تو به خدایی خدا پیش‌ تر از آمدنم بوده دلم در طلب تو به جز این نیست که باشد حَسَب من حسب تو نَسَب من نسب تو به خدا مثل علی در صف پیکار برآرم ز جگر نعره و یکباره زنم چون شرر نار به قلب صف اشرار که گوید به من احسن به صف کرب‌ و بلا حیدر کرار زند خنده به شمشیر و به آن صولت و آن نیرو و آن غیرت و آن شوکت و عز و شرفم احمد مختار سزد از دل گهواره به عالم کنم اعلام که ای خلق جهان من به نبی نور دو عینم به همه خلق ندا می‌ دهم امروز که فردا به صف کرب‌ و بلا یار حسینم عجبا می‌ نگرم در بغل مادر خود معرکه‌ ی کرب‌ و بلا را 🌹دلدار علی اکبر سردار علی اکبر 🌹چون حیدر کرار کرار علی اکبر 🌹آقا علی اکبر مولا علی اکبر 🌹مجنون همه عالم لیلا علی اکبر ای نبی رویُ علی صولتُ زهرا صفتُ فاطمه رفتار و حسن خوی تو که هستی که ربودی دل لیلا و حسین و حسن و زینب و عباس علی را تو نبی یا که علی یاکه حسن یا که حسینی تو همان خون خدا یا پسر خون خدایی تو همه صدق و صفایی تو همه مهر و وفایی تو به هر زخم شِفایی تو به هر درد دوایی تو عزیز دل آقای تمام شهدایی پدر و مادر و جانم همه هستم به فدایت منم و مهر ولایت منم و مدح و ثنایت منم و لطف و عطایت منم و حال و هوایت همه را گفتم و گویم به دو عالم نفروشم کفی از خاک درت درا به خدا سلطنت این است که خاک قدم خِیلِ گدایان تو باشد ندهم این سِمَت از دست به دستم بگذارن اگر مِهر و مَهُ ارض و سماء را 🌹آقا علی اکبر مولا علی اکبر 🌹مجنون همه عالم لیلا علی اکبر ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅
. دلتنگ اذان حرم کرببلایم شبی ساکت و دلگیر، خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر، و نزدیک اذان بود که پیچید به آفاق، همه نغمة تکبیر، نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش، و مشغول دعا باش که باز است به درگاه الهی در رحمت، و آن لحظه بود لحظة شیرین اجابت، شدم غرق عبادت، دو چشمم همه ام اشک شد و روی لبانم همه سوگند که یا رب تو رهایم کن از این بند، و گفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم. همان جا که دل از سوز فراغش شده بی تاب، همان جا که زده دست به دامان زمین خوشة مهتاب، همان وادی سوز و عطش و درد، همان وادی شرمندگی آب، همان وادی پاک حرم حضرت ارباب، همان جا که زمینش همه نور است، پر از شور و شعور است، حماسه است، غرور است، شرمنده تر از وادی طور است و فرش حرمش از پر حور است و بر مهدی زهرا همه شب راه عبور است، همان جا که حرم خانة دل هاست و عشقش همه در آب و گل ماست، زیارتگه زهراست، عبادتگه موسی است، دخیل حرمش حضرت عیسی است، و زیباست، خدا محو تماشاست که یک سو حرم شاه، و یک سو حرم حضرت سقاست. مکانی که قدم رنجه نموده است گل یاس، تمامش کند از عشق و احساس، به لبهاش بود ذکر ابالفضل، و دریای دو چشمش همه الماس، همان کعبة کوچک کف العباس، مکانی که در آن عشق زند موج، همان جا که زند پر به هوایش دل من هر دم و هر شب، همان جا که به هر جای زمین هست نشان از قدم محترم حضرت زینب، همان خاک که هم بدر و احد، خندق و احزاب و حنین است که دل از عالم هستی برباید، خیابان بهشتی که معروف به بین الحرمین است. .
. بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب بفرمایید روضه با حضور ذاکران این بار چوب خیزران با لب... بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء بفرمائید روضه شامیان با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند و در هر گوشه ی مجلس شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند سپس بر منبرِ تشت طلایی آن لب کرب و بلایی آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد از این سو چشمِ زین العابدین از آن طرف، زینب دلش خون شد پس از لب خیزران برخواست آهسته ولی با شدّت از دست یزید افتاد رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران، امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت زمینه ، نوبت جُندَب شد و از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند زمینه ، نوبت جُندَب شد و او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب تو می کوبی به سینه ظاهرا، امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس به شدّت خطبه خواندن های زینب، شور می بخشد به این مجلس خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان، از بس حسین بن علی را می کشد با حس دل سنگ آب می گردد رقیّه بیشتر بی تاب می گردد دل سنگ آب می گردد دل سنگ آب شد امّا، دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها، خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد، دل سنگ آب خواهد گشت زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا بی تاب خواهد گشت شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات .👇