#حضرت_رقیه_زمینه
بند اول
دلتنگم
اشکام دونه دونه/ میریزه رو گونه
یه دردایی دارم/ هیچکس نمیدونه
اینکه یه جوری زده که چشام تاره
اینکه دیدیم گوشوارم توی بازاره
اینکه منم پهلوهام مثله مادرت
بد جور لگد خورده خیلی ورم داره
بابا / بابا / انقدر صدات کردم آخر گرفت صدام
بد جور / شبها / میسوزه این تاول روی دست و پام
بند دوم
بابایی
حال دخترت رو هیچکس نمیفهمه
نیستی که ببینی ، دنیا چه بی رحمه
از زجر نگم که بابا جون دلم خونه
این سوختگی واسه شام غریبونه
من که همیشه تو آغوش تو بودم
حالا ببین جای من رو توو ویرونه
بابا / بابا / خیلی کلافم از این زخمای تنم
بابا / بابا / میلرزه از گشنگی کل بدنم
#داود_قاضی
.
#شهادت_امام_جواد
#امام_جواد
#زمینه
افتاده روی خاک، تو حجره بی گناه
مونده امام من، تنها و بی پناه
مادر رو زیر لب، هی میزنه صدا
از سوز زهر میپیچه به خودش جوون امام رضا
داره یه جوون جون میده/ انگار نه انگار
صدای ناله ش پیچیده/ انگار نه انگار
تو تموم عمر غم دیده/ انگار نه انکار
می سوزه؛ با دلی که شد مضطر
می خونه؛ رو خاکا دم آخر
روضه ی؛ در و آتیش و مادر
*(وای ای وای)۳
.....
اومد به دیدنش، لحظات آخرش
سر رو گذاشت روی، پاهای مادرش
بی جوُنه رو زمین، میخنده همسرش
کف میزنن همهی کنیزا جلو چشمای ترش
تموم تنش می لرزید/ انگار نه انگار
شبیه بارون می بارید/ انگار نه انگار
همسرشم هی می خندید/ انگار نه انگار
تو حجره؛ غریبونه تنها شد
می دیدن؛ هواییِ بابا شد
با زخماش؛ دیگه مثه زهرا شد
*(وای ای وای)
کم سو شده چشاش، لبهاش شده کبود
میسوخت و هرنفس، یادِ سه ساله بود
تو حجره از عطش، خیلی عذاب کشید
اما دیگه تنشو ته گودال هیچ کسی ندید
دم آخری زد ناله/ انگار نه انگار
به یادِ غمِ گوداله/ انگار نه انگار
واسه تنی که پاماله/ انگار نه انگار
آه زینب؛ میره تو کوچه بازار
می بینه؛ تو کوفه فقط آزار
می باره؛ با دلی که شد خون بار
*(وای ای وای)۳
#داود_قاضی
#روح_الله_نوروزی
.👇