.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
ای قمر هاشمیان ابوفاضل مدد
عموی صاحب الزمان ابوفاضل مدد
صحن و سرایت ، قبلهٔ حاجات
باب الحوائج ، عموی سادات
جانم اباالفضل
مادر تو کوه ادب ابوفاضل مدد
شیر زن کل عرب ابوفاضل مدد
ام البنین را ، نور دوعینی
فرموده مولا، ذخر الحسینی
جانم اباالفضل
پشت و پناه حرمی ای علمدار من
دلخوشی خواهرمی ای علمدار من
لشگر پس از تو ، می پاشد از هم
با رفتن تو ، شد قامتم خم
جانم اباالفضل
خوردی عمود آهنین ای علمدار من
با صورت افتادی زمین ای علمدار من
دامن گرفته ، زهرا برایت
با گریه کرده ، پسر صدایت
جانم اباالفضل
#قاسم_نعمتی ✍
....................
.
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_علیه_السلام
پیمبرِ ناقه نشین علی بن الحسین
حضرت زین العابدین علی بن الحسین
همراهِ زینب، فاتح شامی
گرچه اسیری، والامقامی
جانم علی جان
پیش نگاه تو چنین علی بن الحسین
ریخته پیکر به زمین علی بن الحسین
نشد پدر را ، بغل بگیری
چیدی تنش را ، بین حصیری
جانم علی جان
قاتل تو شام بلا علی بن الحسین
شد حرم انگشت نما علی بن الحسین
تو شاهد آن ، رنج و عذابی
باعمه تودر ، بزم شرابی
جانم علی جان
#امام_سجاد علیه_السلام
#قاسم_نعمتی ✍
...............
#شب_آخر_دهه
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
چادر تو حبل المتین فاطمه فاطمه
رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه
روز قیامت ، ناقه سواری
بر چشم عالم ، پا می گذاری
زهرا یا زهرا
ای مادر هر سینه زن فاطمه فاطمه
ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه
پایان ماهی ، ای مادر ما
بنما قبول این ، عرض ادب را
زهرا یا زهرا
در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه
صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه
زیر لگدها ، نقش زمینی
ناله کشیدی ، فضه خذینی
مظلومه زهرا
تاکه در خانه شکست فاطمه فاطمه
محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه
در جای تنگی ، شدی گرفتار
گفتی به گریه ، لعنت به مسمار
مظلومه زهرا
#دهه_دوم_سوم
#شب_آخر
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#قاسم_نعمتی ✍
.👇
.
#زمزمه
#شب_آخر
#عاشورا #گودال #قتلگاه
#شب_آخر_جلسه
مادر ندارد
شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد
انقدر زخمی است
جایی برای بوسه بر پیکر ندارد
در بین گودال
افتاده و عمامه ای بر سر ندارد
می دید زینب
اما چنین در خاک و خون باور ندارد
دروش شلوغ ست
حالا که تنها مانده و یاور ندارد
می گفت زینب
شاید قاتل همرهش خنجر ندارد
با گریه می گفت
ای کاش می شد پیروهن را در نیارد
گودال تنگ است
صحرا مگر جایی از این بهتر ندارد
بر روی سینه
نیزه مزن وقتی که او سپر ندارد
کشتید اما
چرا دیگر انگشت و انگشتر ندارد
می گفت دشمن کارش تمام است او که آب آور ندارد
با کینه میزد
می گفت فرقی با حیدر ندارد
یک سو رباب است
بیچاره تنها مانده پسر ندارد
#عاشورا #گودال #قتلگاه
........
مادرندارد.مادرندارد
شاهی که تنها مانده و لشکر ندارد
مادرندارد.مادرندارد
دربین گودال . افتاده و عمامه ای بر سر ندارد
مادرندارد.مادرندارد
واااااه می دید زینب
اما چنین درخاک وخون . باور ندارد
دورش شلوغ است
حالا که تنها مانده و یاور ندارد
می گفت زینب
شاید که قاتل همرهش خنجر ندارد
باگریه می گفت
ای کاش می شد . پیرهن را برندارد
مادرندارد مادرندارد
گودال تنگ است
صحرا مگر جایی از این بهتر ندارد
مادرندارد مادر ندارد
بر روی سینه
نیزه نزن وقتی که او سپر ندارد
کشتید اما دیگر چرا انگشت و انگشتر ندارد
مادر ندارد مادر ندارد
می گفت دشمن کارش تمام است او که آب آور ندارد
مادر ندارد
با کینه می زد
می گفت فرقی با خود حیدر ندارد
یک سو رباب است
بیچاره تنها مانده و یاور ندارد
.