#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر.س
#واحد
#لیلا_علیزاده
#صالحی_پور
#اینورچشمانترم
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
ای نور چشمان ترم
آیینه ی پیمبرم
ای حاصل عمر پدر... جانم علی اکبرم...
بیا و رحمی کن به حال من
برابر بابا قدم بزن
گذشتم از تو دگر چاره ای نیست
برو علی جان
تو را به دست خدا میسپارم
برو به میدان
تو میروی و میرود
جان پدر همراه تو
تو میروی و مانده است
چشم پدر به راه تو
علیِ اکبر من (۵)
#بنددوم
ای یوسف کرب و بلا
اینگونه برگشتی چرا؟
ای کاش علی در خاک و خون هرگز نمی دیدم تو را
ترک ترک خورده لبان تو
چه آتشی دارد زبان تو
علی سرت وا شده مثل حیدر
غریب بابام
شکسته پهلوی تو مثل مادر
غریب بابا
هر سو فتاده پیکرت
چیزی نمانده از تنت
باید خدا یاری کند
من را برای بردنت..
علیِ اکبر من(۵)
#بندسوم
بی تو زمین گیرم علی
از زندگی سیرم علی
برخیز و بابا را ببین از گریه میمیرم علی
کنار بابایت کمی بمان
موذنم باز هم اذان بخوان
تو میروی،میرود جان من هم
عزیز بابا
تو میروی ،میشود پشت من خم
عزیز بابا
عمری تو را دیدم علی
با چهره ی پیغمبرم
این لحظه ها اما شدی
خیلی شبیه مادرم
علی اکبر من(۵)