.
#امام_زمان
#سال_نو
به چشم روشنی شام تار منتظرم
به صبح - آن قسم آشکار- منتظرم
بیا که عید بیاید به خانهی دل ما
حضور سبز تو را ای بهار منتظرم
اگرچه دیر شده با گذشت اینهمه سال
به حکم مطلق پروردگار منتظرم
تورا نخواستم آنگونهای که باید خواست
شبیه مردم اهل شعار منتظرم
زمانه میگذرد نا امید ؛ اما من
به رغم خستگی روزگار - منتظرم
هنوز آمدنت آرزوی عقربه هاست
به دیرپایی این انتظار منتظرم
تو را ندارم و از هرکسی ندار ترم
کجاست آن کرم بیشمار ؟ منتظرم
میان روضه هوای مدینه پیچیده
به خاک چادر آن بی مزار منتظرم
#محمدحسن_بیات_لو✍
.
.
#زمزمه
#مناجات #امام_زمان سلام الله علیه
خیلی وقته که شب وروز
آرزومند وصالم
به امید دیدن تو
میگذره هر روزِ سالم
چی میشه از پس ِ ابرا
خورشید نگات بتابه
به خدا نفس کشیدن
بی حضور تو عذابه
توی روزگار غیبت
سرم از عشق تو داغه
ردِ اشکامو می بینی
یادگاریهِ فراقه
طلوع شیرین فردا
طعم انتظار تلخه
بی تو انگار همه دنیا
به دور سرم میچرخه
به خدا هر کجا رفتم
حضورت رو کردهام حس
العجل بقیه الله
العجل زاده ی نرگس
وقتی که میای میبینم
جلوه های بی کرانو
میزنم از این جا بوسه
خاک پاک جمکرانو
کاش میدونستم کجایی
کاظمین یا سامرایی
یا مدینه یا که مشهد
یا نجف یا کربلایی
شنیدم وقتی بیایی
می زنی صدا خدارو
میگیری تو انتقام
كوچه و کرببلا رو
#محمدحسن_بیات_لو✍
#سبک_غلاف_خالی_خنجر
👇
.
#کوچه_بنی_هاشم
#فاطمیه
دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
** یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانه ی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
#حضرت_زهرا
#محمدحسن_بیات_لو ✍
...................
.
** #دوخط_روضه
یکی نبود بگه آخه بیشرف ، نامرد ، مگه خبر نداشتی از حال و روز فاطمه ؟! ... مگه صدای زهرارو نشنیدی ؟! ... اگه بپرسید که پس چرا لگد به در زد؛ جوابش اینه ... خوده دومیِ بیشرف توی نامه اش برای معاویه نوشت : معاویه! نزدیک بود دلم برای فاطمه بسوزه چون که صدای نفس نفس زهرارو میشنیدم ... اومد دلم به رحم بیاد ، یاد علی افتادم ، اینقدر بغض توی سینه ام جمع کردم ، هرچی زور داشتم توی پام جمع کردم*
#هجوم_به_بیت_وحی
.
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربهای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانهی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربهی پای در و بی ادبیهای غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آنکه
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
در قیامت جلوی چشم همه میاُفتد
آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت
✍ #محمدحسن_بیات_لو