محرم ها میان میرن
اونی که برنگشت عمره
خودت به نوکری کردن
تو این سالات بده نمره
یکی رزق شهادت رو
گرفته از سر سفره
یکی یک جرعه ی ناچیزِ
دنیا برد از این خمره
روضه برا عاشق همیشه بال پروازه
درهای رحمت با حسین روی همه بازه
ما رو از قلب تاریخ صدا کرد
باید به این حسین اقتدا کرد
من المهد الی لحد
انا علی العهد
یا حسین یا حسین اباعبدالله
****
داره کرب و بلا جریان
یه روز در کالبد چمران
یه روز از حنجر سید
زیر آتیش توی لبنان
کدوم یحیی به سنوار گفت
روایت کن تا پای جان
چرا دشمن نمیفهمه
حسین ایستاده در میدان
این پرچم از آنِ حسینه که سرافرازه
شیعه شهید میشه ولی هرگز نمیبازه
دست رد نثار کدخدا کرد
باید به این حسین اقتدا کرد
من المهد الی لحد
انا علی العهد
یا حسین یا حسین اباعبدالله
#واحد جدید
#محمد_رضا_بذری
#امام_حسین
#محرم_1404
شیطان الجن شیطان الانس
بازی نخوری با جوریِ جنس
کی میگه در مسجدای شهر کوفه بسته است
کوفه شهر نماز خونای تو خونه نشسته است
اگه لذت معصیت بیاد زیر زبونت
سرِ ساعت یاری بدنت میبینی خسته است
روح مقاوم نداشتن
پاهای عازم نداشتن
اهل کوفه توی سختی
حسینو لازم نداشتن
تو راحتی توی مشکلا للمظلوم عونا
****
با حرمله هم در آتش بسی
من در عجبم از حال کسی
نامه نوشت بیای با قلمی که خط نداره
آخه یه حق یه باطل این دیگه وسط نداره
صدای سکه ی ابن زیاد بود توی گوشش
داره میشنوه هل من ناصرو جرأت نداره
رکاب داد به خصم ملعون
حسینو فروخت چه ارزون
نفهمیده بود که یزید
چه خوابی دیده براشون
از مولا به جوونا للمظلوم عونا
#شور جدید
#محمد_رضا_بذری
#امام_حسین
#محرم_1404
Mohjat.NetSh 1 Moharam 1404 Bazri [Mohjat_Net] (4).mp3
زمان:
حجم:
1.4M
#واحد_امام_زمان
#محمد_رضا_بذری
به قربان شال عزایت
الهی شوم من فدایت
نگاهت پر از غم پر از اشک نم نم
به قربان آن گریه هایت
به قربان آن چشم از غصه تر
رود اشکی که بر گونه ات شد روان
به قربان آن داغ دیرینه ات
آتش سینه ات ای امام زمان
اباصالح یا اباصالح
****
تو رو روضه های مدامت
تو و گریه ی صبح و شامت
در اوج غریبی نداری شکیبی
شده اشک تو همکلامت
بخوان با نوای غریبت بخوان
تا زمین و زمان جمله غمگین شود
ببار از دو چشمان خود خون ببار
بلکه بر درد تو گریه تسکین شود
اباصالح یا اباصالح
#واحد
#امام_زمان
#محمد_رضا_بذری
دهه اول #محرم_1404
انتشار ویژه جمعه های انتظار
.
Mohjat.NetSh 3 Moharam 1404 Bazri [Mohjat_Net] (4).mp3
زمان:
حجم:
3M
#واحد_حضرت_رقیه
#محمد_رضا_بذری
#حضرت_رقیه
داشتی میرفتی از حرم دم غروب بود
منو میبردی با خودت اینجوری خوب بود
بمیرم از عطش لبات یه تیکه چوب بود
دیدم خواب که دارم میارم برات آب
با سیلی شمر بود پریدم من از خواب
چی با زندگیم شد رقیه یتیم شد
به دندون کشیدن تو رو مثل گرگا
زورم میرسید کاش به آدم بزرگا
مگه میره یادم من از پا فتادم
ای وای رقیه
****
برا تموم قافله دعا میکردم
سر رباب با حرمله دعوا میکردم
گهواره ی اصغرو کاش پیدا میکردم
دیدم که سرش رو گرفته روی دست
روی نیزه با روسری خودم سرو بست
داداشی نیفتی یه خواهر نگفتی
با طعنه لگد زد اینم یادگاری
میگفتم میخواستی عموتو بیاری
میخندید و میزد عموتم نیومد
ای وای رقیه
****
تنور خولی دیدمت تازه شنیدم
سنگا تو رو بوسیدنو من نبوسیدم
فدا سرت کجاست تنت دیگه بریدم
غرورم شکسته من حالم خرابه
مگه عممون جاش تو بزم شرابه
تنم سرد و بی حس سنان صدر مجلس
بابایی بمیرم سرت ضربه دیده
هنوز رو لبت جای چوب یزیده
توونم رو برده سر نیزه خورده
#واحد
#محمد_رضا_بذری
#شب_سوم_محرم_1404
انتشار ویژه #پنجم_صفر
شهادت حضرت رقیه
.
بانویی که شکوهمندانه
رفته در کاخ ابن مرجانه
ماده شیری که خطبه اش کرده
کاخشان را بدل به ویرانه
به خدا این زن زینب است
جبل الصبرِ همیشه متقن زینب است
غالب الاعدا به کوفه قطعا زینب است
به علی رفته آنکه خلقا خُلقا زینب است
جمع زهرا و مرتضی
هم حسین و هم مجتبی
گفته در شأنش کربلا
لافتی الا زینبا
سیده زینب سیده زینب
****
بانویی که تمام هستش را
داده در راه سیدالشهدا
غم به او چیره میشود هرگز
خم به ابرو نیاورد اصلا
دست حق یار زینب است
همه جا صحبت از اقتدار زینب است
کربلا تصنیف ماندگار زینب است
فتح شامات و کوفه تنها کار زینب است
بی کران تر از بی کران
جاودان تر از جاودان
دختر سلطان نجف و
عمه جان صاحب الزمان
سیده زینب سیده زینب
#زمینه جدید
#محمد_رضا_بذری
#حضرت_زینب
#صفر_1404
ایام اسارت آل الله
Mohjat.NetShahadat Emam Askari 1400 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
1.21M
#روضه_امام_عسکری
#محمد_رضا_بذری
#شهادت_امام_عسکری
جان به قربان دلت جان به فدای سر او
فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او
که تفاوت بکند همسر تو همسر او
طعنه بسیار شنیده دل غم پرور او
حسن سامره صحن حرمت محترم است
حسنی بین بقیع است که او بی حرم است
یا حسن آه تو پرداختنی میخواهد
یا حسن داغ تو بر سر زدنی میخواهد
یا حسن نام تو دور از وطنی میخواهد
یا حسن روضه ی تو سوختنی میخواهد
دل تو تنگ مدینه است که دلگیر شدی
مادری هستی حسن جان تو اگر پیر شدی
اصلا این غصه به پیمانه ی تو ریخته اند
اصلا آقا سر پروانه ی تو ریخته اند
شعله بر دامن کاشانه ی تو ریخته اند
چل نفر در وسط خانه ی تو ریخته اند
راه ناموس تو را بسته کسی در کوچه
همسرت را زده پیوسته کسی در کوچه
کوچه ای بود مدینه که زنی خورد زمین
ناگهان مادرتان با زدنی خورد زمین
فاطمه با لگد بد دهنی خورد زمین
حسن عسکری آنجا حسنی خورد زمین
قسمت این بود که او درد و محن جمع کند
گوشوار از وسط کوچه حسن جمع کند
روضه
محمدرضا_بذری
امام_حسن_عسکری
شهادت امام حسن عسکری
.
Mohjat.NetShahadat Emam Askari 1400 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
1.21M
#روضه_امام_عسکری
#محمد_رضا_بذری
#شهادت_امام_عسکری
جان به قربان دلت جان به فدای سر او
فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او
که تفاوت بکند همسر تو همسر او
طعنه بسیار شنیده دل غم پرور او
حسن سامره صحن حرمت محترم است
حسنی بین بقیع است که او بی حرم است
یا حسن آه تو پرداختنی میخواهد
یا حسن داغ تو بر سر زدنی میخواهد
یا حسن نام تو دور از وطنی میخواهد
یا حسن روضه ی تو سوختنی میخواهد
دل تو تنگ مدینه است که دلگیر شدی
مادری هستی حسن جان تو اگر پیر شدی
اصلا این غصه به پیمانه ی تو ریخته اند
اصلا آقا سر پروانه ی تو ریخته اند
شعله بر دامن کاشانه ی تو ریخته اند
چل نفر در وسط خانه ی تو ریخته اند
راه ناموس تو را بسته کسی در کوچه
همسرت را زده پیوسته کسی در کوچه
کوچه ای بود مدینه که زنی خورد زمین
ناگهان مادرتان با زدنی خورد زمین
فاطمه با لگد بد دهنی خورد زمین
حسن عسکری آنجا حسنی خورد زمین
قسمت این بود که او درد و محن جمع کند
گوشوار از وسط کوچه حسن جمع کند
#روضه
#محمدرضا_بذری
#امام_حسن_عسکری
شهادت امام حسن عسکری
.
.
#شعر_خوانی
#میلاد_رسول_الله
#محمد_رضا_بذری
آفتاب از افق میمنه دل کند آمد
بر لب آینه ی غمزده لبخند آمد
کوچه از همهمه ی بال ملک بند آمد
آخرین برگه ی پیغام خداوند آمد
میرسد از مَدِ تشدید محمد برکات
مَقدَمِ گل پسر آمنه خاتون صلوات
روح تو خون به رگ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کَرَم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت
جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردنِ ایوان مدائن دیدیم
با تو هر گوشه ی این خطه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد
جهل را یکسره از بُن بِکَنی یا احمد
لات و عُزی و هُبَل را بزنی یا احمد
اصل توحید وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
بَرده ی کوی تو هستیم و بِلالیم همه
در دل کوله ی دل حُب تو را بار زدیم
از سرِ مأذنه ی عشق تو را جار زدیم
حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروجت پَرِ جبریل امین کم آورد
شب معراج در آن اوج چه حظی بردی
سیب از دست علی جانِ خودت میخوردی
هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود
حیدرت آمد و فریاد زدی و در را کند
درِ خیبر نه بگو قلعه ی خیبر را کند
عاشقی حس عجیبیست که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قائده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود
من مسلمان شده ام پای همین زمزمه ام
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ام
لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کلیت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم
دست ما را برسان بر نخ تسبیح دعات
آی ای شاه عرب جان عجم ها به فدات
گرچه مانند اویس تو به دور از قَرَنم
در کنار تو که باشم به خدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم بشنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم
شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریه کن های حسینت حسنی اند همه
کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم به خدا طالب درمان شدنم
ابر لبریز منم تشنه ی باران شدنم
سالها منتظر جابر حیان شدنم
پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد به فدای قلمت
شادی بعد هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبز قبا نوح تویی
آن کتابی که منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود روح تویی
شکر حق عبد شما جعفری هستیم همه
از عنایات تو بود حیدری هستیم همه
#شعرخوانی
#محمدرضا_بذری
#هفدهم_ربیع_الاول
#حضرت_محمد
#امام_صادق
هفده ربیع الاول 1401
.👇
آفتاب از افق میمنه دل کند آمد
بر لب آینه ی غمزده لبخند آمد
کوچه از همهمه ی بال ملک بند آمد
آخرین برگه ی پیغام خداوند آمد
میرسد از مَدِ تشدید محمد برکات
مَقدَمِ گل پسر آمنه خاتون صلوات
روح تو خون به رگ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کَرَم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت
جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردنِ ایوان مدائن دیدیم
با تو هر گوشه ی این خطه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد
جهل را یکسره از بُن بِکَنی یا احمد
لات و عُزی و هُبَل را بزنی یا احمد
اصل توحید وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
بَرده ی کوی تو هستیم و بِلالیم همه
در دل کوله ی دل حُب تو را بار زدیم
از سرِ مأذنه ی عشق تو را جار زدیم
حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروجت پَرِ جبریل امین کم آورد
شب معراج در آن اوج چه حظی بردی
سیب از دست علی جانِ خودت میخوردی
هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود
حیدرت آمد و فریاد زدی و در را کند
درِ خیبر نه بگو قلعه ی خیبر را کند
عاشقی حس عجیبیست که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قائده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود
من مسلمان شده ام پای همین زمزمه ام
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ام
لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کلیت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم
دست ما را برسان بر نخ تسبیح دعات
آی ای شاه عرب جان عجم ها به فدات
گرچه مانند اویس تو به دور از قَرَنم
در کنار تو که باشم به خدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم بشنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم
شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریه کن های حسینت حسنی اند همه
کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم به خدا طالب درمان شدنم
ابر لبریز منم تشنه ی باران شدنم
سالها منتظر جابر حیان شدنم
پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد به فدای قلمت
شادی بعد هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبز قبا نوح تویی
آن کتابی که منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود روح تویی
شکر حق عبد شما جعفری هستیم همه
از عنایات تو بود حیدری هستیم همه
#شعرخوانی آرشیو
#محمد_رضا_بذری
#هفده_ربیع
#حضرت_محمد
#امام_صادق
هفده ربیع الاول 1401