5. ورود به روضه.mp3
4.24M
قسمت پنجم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
قربونت برم مادر مادر مادر .. آدم با مادرش راحته ، حرف دل میزنه ، اگه همه غم های عالم روی سینت باشه ، وقتی مادرت رو ببینی ، آرام میشی ، ساحلِ آرامشه ..
نمیدونم مادرت کنارت هست ، یا از مادرت دوری ، دلت برای مادرت تنگ شده ، اگر هم مادرت از دنیا رفته ، همین الان یادش کن ، در مجلس #زهرای_اطهر ، روح مادرت شاد بشه ، بگه پسرم دستت درد نگنه تو مجلس روضه یادم کردی ، مادرم دستت درد نکنه تو مجلس زهرای اطهر یادم کردی ..
فدای این مادری بشم که جلو چشم بچه هاش #میزدنش !
فدای این مادری بشم که وقتی میخاست راه بره ، #دست_به_دیوار میگرفت !
فدای این مادری بشم که دیگه نمیتونست زینبش رو بغل بگیره !
دختر چهار ساله دلش میخاد مادربغلش بگیره ، وقتی دختر روی زانوی مادرمینشینه ، مادر موهاشو شونه میکنه ، اما زینب چند وقته که مادر بغلش نگرفته !
از اون روزی که مادر بین #در_و_دیواربوده ، نتونسته زینبش رو بغل بگیره ...
به به ، دلت رفت مدینه ، این صدای نالت معلومه یه ارتباطی با مدینه پیدا کردی ، داری با مادرت حرف میزنی :
چرا به سینه و پهلو مرا نمیگیری؟
مگر ز سینه و پهلو
چه دیدی ای مادر
#حاج_سید_رضا_موید
این یک بیت شعر از زبان امیرالمومنینِ ، مادر با همون دستِ شکسته و پهلوی شکسته ، موهای زینبش رو شانه میزنه ، خیلی جانسوز گفته :
فاطمه جان :
دیدم آن شب ، خنده برلب
موی زینب ، شانه کردی !
شانه از دستِ تو افتاد ..
قربونِ دست شکستت مادر ، مادر ، مادر ..
اون قدر #مادر_مهربونه ، محبت مادر رو هیچ کسی نداره غیر از خدا ، محبتش رو میخای ببینی بیا بریم مدینه ...