.
#امام_حسین
#گودال_شور
#قتلگاه
#عاشورا
شلوغ بود
دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود
کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود... شلوغ بود
غروب بود
یک نفس صدای یا مقلب القلوب بود
بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوب بود....غروب بود
غریب بود
جای نعل تازه روی صورتش عجیب بود
زیر چکمه های قاتلی که نا نجیب بود...غریب بود
غبار بود...
مادرش گوشه قتلگاه بی قرار بود
خواهرش پیاده بود و دشمنش سواربود...غبار بود
پیکرت سه روز مانده بر زمین رها حسین من
السلام علی غسیل بِالدِما حسین من
کشته حسادت مردم بی وفا حسین من
السلام علی ذبیح بالقفا حسین من
بند دوم
سراب بود
ناله های غربت حسین بی جواب بود
غرق خاک و خون تن عزیز بوتراب بود...سراب بود
عذاب بود
تشنه کشتنش ولی بین دو نهر آب بود
خنده های حرمله به گریه رباب بود...عذاب بود
عمیق بود
جای ضربه های نیزه رو تنش دقیق بود
ساربان رسید و فکر بردن عقیق بود...عمیق بود
ای زمین خورده از آن نیزه بی هوا حسین من
ای سر مقدست چراغ نیزه ها حسین من
نوحه خون تو شده ملیکه السما حسین من
السلام علی الغریب کربلا حسین من
بند سوم:
کبود بود
مثل مادرش تمام صورتش کبود بود
میکشه آدمو اینکه قاتلش حسود بود...کبود بود
شهید بود
خواهرش رسیده بود و دیگه نا امید بود
جای زخم و تیر و نیزه رو تنش شدید بود...شهید بود
اسیر بود
پیکر مطهر حسین بر حصیر بود
دختر فاطمه با حرمله هم مسیر بو...اسیر بود
مادرت رسیده تا گودی قتلگاه حسین من
السلام علی قتیل بالرِماح حسین من
بر تنت نمانده بود عمامه و ردا حسین من
السلام علی جریح بالعصا حسین من
#محمد_امین_سمیعی✍
.👇