.
#مناجات_با_خدا
#یا_رب_ادرکنی
الهی سائلی پشت در آمد
فقیر آمد فقیرِ حیدر آمد
باذن الله تا در می زنم من
دم از آقام حیدر می زنم من
علی مشکل گشای هر غم ما
علی در اصل اسم اعظم ما
علی آئینۀ ذات و صفات است
بَدَل گردان لوح سیئات است
علی با سائلانت همنشین است
علی با بی کَسان یار و معین است
صدایت می زنم یا حیِّ سرمد
بنام حیدر و نام محمد
شب تقدیر چون با نور آیم
تو گویی سوی کوه طور آیم
شب قدر تو چون بی نور باشم
من از آل پیمبر دور باشم
اگر با روسیاهی تمامم
رسد پرونده ام دست امامم
چه حالی می شود آقای خوبم
اَلی ای ربِ غفار الذّنوبم
اگر امشب مقدر شد بمیرم
چه خاکی بر سرم باید بریزم
بخاک کربلا سوگند یا رب
به احوال صبور قلب زینب
به حق مجتبی نور دو عینش
به گودال پر از خون حسینش
به اشک چشم بارانیِ عباس
به قلب پاک و نورانی عباس
به محراب علی و سجده گاهش
که در وقت سحر شد قتلگاهش
بحق کوثر قرآن الهی
به این پروندۀ ما کن نگاهی
مبادا آبروی ما بریزد
که اشک مهدی زهرا بریزد
به یک العفو درد ما دوا کن
بیا و خاک ما را کربلا کن
که شاید پاک قرآن سر بگیرم
پس از آن یار را در بر بگیرم
الهی دوست راضی گردد از ما
به لطفت بعد از این یاریم او را
ندای یا لثاراتش چو آید
نگاه تازه ای بر ما نماید
اگر مهدی قیامش راه افتد
بسیج انتقامش راه افتد
قیام کوچه را امداد سازیم
در و دیوار را آباد سازیم
اگر آلوده دامن پاک گردد
به زیر پای اکبر خاک گردد
#محمود_ژولیده
.
.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی
توبه ای می طلبد عفوِ اِلهِ من و تو
که کند رحم به این ناله و آهِ من و تو
لطف حق منتظرِ بارشِ چشمان کسی است
تا بشویَد گُنه از روی سیاهِ من و تو
ابرِ رحمت چکد از گوشۀ چشمان دعا
قدرتی هست در این توشۀ آهِ من و تو
یک قَدَم مانده به تقدیرِ شب قدر بیا
نیست جُز آهِ سحرگاه – پناه من و تو
گِرِهی باز کن از رشتۀ غمهای بزرگ
تا گِرِه وا شود از ابروی ماه من و تو
چشمِ دل ماند ز دیدارِ نگارندۀ خویش
ای دل اینجاست خدا چشم به راه من و تو
چشمۀ آب بقا گر چه نَخُشکد هرگز؛
پس چه شد یک شبه خشکید نگاه من و تو؟
برو ای اهل ریا ، خشک مکن دریا را
با خدایند خلایق – نه سپاه من و تو
بس کن ای مدّعیِ دینِ نفاق آلوده
شهرمان تیره شد از رنگِ گناه من و تو
علّتِ اینکه نیامد پسرِ فاطمه چیست؟
مانده در پردۀ اعمالِ تباهِ من و تو !
گر شَوَد دستِ توسّل ز ولایت کوتاه
سامری می شکند قُبح گناه من و تو
هدف از خلقتِ ما معرفت محبوب است
این جهان نیست قدمگاهِ رفاه من و تو
نور ما نور حسین است – خدا می داند
کربلای دلِ ما هست گُواه من و تو
#حاج_محمود_ژولیده ✍
.
.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی
با تو اوقاتِ سحر، خوب آشنایم میکند
نیمهشب انگار، محبوبم صدایم میکند
من غريبه بودم و باور نمیکردم علی
عاشقانه با نگاهی آشنایم میکند
تازهوارد بودم و در خود، غروری داشتم
لیلةالقدرِ تو را دیدم، ندایم میکند
صاحبِ این سفره با لبخند میگوید: بیا
تا بغل وامیکند، مدح و ثنایم میکند
تازه فهمیدم که این ماهِ خدا، ماهِ من است
ماهِ من، مهمانِ احسانِ خدایم میکند
باوجودِ اینکه من، با روسیاهی آمدم
روسفیدم، برقِ چشمِ مرتضایم میکند
بعد از این هر نیمهشب، در میزنم این خانه را
چونکه مولا، ساکنِ ایوان طلایم میکند
دیگر از پایینِ پای مرتضی، کِی میروم
عشقِ او، مستغرقِ آل عبایم میکند
سائلِ شاهِ نجف بودن، عجب حالی دهد
نوکری بهتر ز سلطانی، عطایم میکند
در نجف که میروم، هر بار بابایم علی
از رواقِ حضرت زهرا، صدایم میکند
هرچه فرزندی نکردم، کرد زهرا مادری
در قنوتِ خویش، با نامم دعایم میکند
لطفِ زهرا را چه دیدی، گر شود راضی ز من
با دعای خود، شهیدِ کربلایم میکند
مطمئنم روضهی ارباب تغییرم دهد
گریه بر این بیکفن، اهلِ لِقایم میکند
آری از روضه بَرَد، تا مقتلِ خونم حسین
عاقبت شمرِ زمانه، سر جدایم میکند
□ □ □
بیسرش کردند تا که، راحت عریانش کنند
قتلِ صبرش، کشتهی کرب و بلایم میکند
سَرورم، سر داد، تا غارت نگردد معجری
روضهی معجر، مرا آخر فدایم میکند
گوئیا شمرِ لعین، دنبالِ بانو میدوید
عاقبت این روضهی زینب فنایم میکند
#محمود_ژولیده ✍
.