روضه حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام _شب پنجم محرم93_حجت الاسلام میرزامحمدی2.mp3
2.89M
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_جمعه
روضه شب جمعه و شب پنجم محرم ، گریز به روضه حضرت زهرا و امام حسن مجتبی .....
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#شب_جمعه
“السلام علیکم یا أئِمَّةَ البَقیع”
اول بریم مدینه،بلدی مادرش فاطمه رو از مدینه تا کربلا همراهی کنی
این مادر تو سن جوانی ام نمیتونست راه بره
اگه گریه کن حسین و حسنی زهرا رو یاری کن
امشب کربلا خیلی کار داره فاطمه
▪️دلم میخواد یه شب مدینه باشم
▪️زائر اون شکسته سینه باشم
▪️دلم میخواد پشت بقیع بشینم
▪️قبر غریب مادر رو ببینم
▪️دلم میخواد تو کوچه ها بمیرم
▪️انتقام مادرم رو بگیرم …
کدوم کوچه های مدینه....
▪️تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد
▪️همونجا که یاس مدینه پَژمُرد
▪️میگن...
ان شاء الله که راست نباشه
▪️میگن تو کوچه چادرش خاکی شد
▪️رو صورتش یه لاله حکاکی شد
▪️میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود
▪️از اون کوچه تا به خونه عصاش بود
*خیلی سفارش این عبدلله بن حسن رو ، ابی عبدالله به خواهر کرد
خواهر ، خیلی مراقب یتیم برادرم باش.
هرجا زینب میرفت ،این بچه یتیم و با خودش میبرد
از صبح که خطبه خواند دل تو دل یتیم امام حسن نبود
مگه من چیم کمتر از بچههای عمه جانمه.
مگه من از بچههای مسلم چیم کمه.
عمو به همه ی اونا اجازه داد” چرا به من اجازه نمیده جونمو قربونش کنم
این شهید،شهید گودال حسینه،از اینجا عُلقِهٔ ابی عبدالله به این نازدانه معلوم میشه
تو همه ی این رفت و آمد های بنی هاشم و اصحاب عقیله بنی هاشم مواظب یتیم امام حسنه
اما امان از ساعتی که نوبت خود حسین شد
روضه این آقازاده گره خورده به روضه خود حسین
یعنی امروز یه چَشمت باید بره تو گودال برای نیمی از مصائب عاشوراش الان باید گریه کنی
خسته شد ارباب ما،بعضی ها مثل مرحوم شیخ جعفر نوشتن،زخم هاش که به هفتاد و دو تا که رسید از نفس افتاد
“فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً”
یه لحظه خواست استراحت کنه
یه ظالمی چنان با سنگ به پیشانی آقا زد
مرحوم شیخ مفید مینویسد با تیر زدند به پیشانی،این دست و آورد خون پیشانی رو بند بیاره نتونست بند کنه
”این لباس عربی رو بالا زد …”
یا الله
تاسفیدی صَدرُالحسین نمایان شد
یه وقت دیدن حرمله زانو زد
”آخ چنان با تیر سه شعبه …
حسین ….
روضه رو از همین جا مسیرشو عوض کنم
بگذار امروز همه برای یتیم امام حسن گریه کنند
مدینه که نتوانستند برای امام حسن گریه کنند
جلوی چشم ابی عبدالله و قمر بنی هاشم بدن امام حسن رو تیر بارون کردند
چقدر سخت گذشت فقط حسین میدونه و خدای حسین
دیگه نتونست طاقت بیاره
افتاد رو زمین
همه محاصره اش کردند
دیگه نگم چطوری میزدنش
فقط همین قدر بگم
از زیر اون تیغ و تیر و نیزه دید عمو داره فریاد میزنه
"هَلْ مِنْ مُسْتَغِیث …
”باریک الله”
تا زینب صدای استغاثه ی برادرو شنید ، بند دلش پاره شد
اومد بالای بلندی همون جایی که کربلا میری بهش میگن تل زینبیه”
دید آنچه را که نباید ببینه
دست یتیم امام حسن رو گرفته
یه لحظه دید همه داداش رو محاصره کردن،
یه لحظه از این آقازاده غافل شد دو دستش و گذاشت رو سرش
هی میگفت یا غِیٰاثَ المُسْتَغِیثِین...
”تادست عبدالله از عمه جدا شد پا برهنه دوید سمت گودال
یه وقت شنید حسین میگه خواهرم نگذار بیاد
اما اومد ….
”وقتی رسید دید شمشیرزن ها عمو رو میخوان با شمشیر بزنند ، دستشو جلو آورد
یازهرا…
”این نوه ی توست خانم،
یاد اون روزیکه چهل نفر امامت رو میبردن”
دست یداللّٰهیت رو جلو آوردی
آخ دیگه نگم چی شد
” وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ …
یا زهرا.....
====================
حجتالاسلام میرزامحمدی
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️
#شب پنجم محرم
#روضه عبدالله بن حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
♦️رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
♦️رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
♦️نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
♦️دلم قرار ندارد در این قفس باید
♦️کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
♦️عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
♦️من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
♦️عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
♦️خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
♦️سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
♦️اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
♦️مگر که زنده نباشم که در دل گودال
♦️اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
♦️من آمدم که شوم حائل تو با عمه
♦️مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
♦️عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
♦️جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
♦️کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
♦️عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
♦️صدای مرکب و نعل جدید می آید
♦️عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
♦️فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
♦️که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
♦️عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
♦️بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
♦️برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
♦️خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه(س) انشاالله به برکت این شبهای محرم حاجت روا بشید امشب شب پنجم محرم است می دونم گرفتاری .حاجت داری مریض داری جون داری امشب هر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجته از امام حسن بگیر عبدالله بن الحسن
قربون غریبیش برم
مثل باباش امام حسن(ع) خیلی غریب بوده..این آقازاده خیلی
روضه ی جانسوزی داره
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون ابا عبدالله الحسین
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت.خیلی مواظبشون بود
مخصوصا عبدالله بن حسنو
صدا زد خواهرم. زینبم
مواظب عبدالله ام باش
خواهرم مواظب یادگار برادرم امام حسن باش.
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن.
دیدی قاسمم شهید کردن
علی اکبرم قطعه قطعه کردن
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن
خواهرم اینا رحم ندارن.زینب
مواظب یادگار حسنم باش
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه
دستش به دست عمه جانش زینبه
بالای تل زینبیه
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش امام حسین داخل گودی قتلگاه است.
دور تا دور عمو رو گرفتن
شمشیرها بالا میره پایین میاد
دیگه طاقت نیاورد
دستش رو از دست عمه كشید،داره میدوه،اصلاً مهلت نداد،نه با كسی خداحافظی كرد،نه با كسی وداع كرد،نه با كسی حرف زد،نه زره پوشید،نه سپر پوشید،یه بچه ی یازده ساله،اصلاً این بچه رجزشم با بقیه فرق داشت، هر كی می رفت میدون می گفت: اَنا بن الفلان و بن الفلان، من پسر فلانی ام ،طایفه ام فلان جاست،اما این بچه رجزش با همه فرق داشت، می دوید هی می گفت والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی می گفت: عموم تنهاست، من تنهاش نمی ذارم
دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله
ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم
كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم
داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ،
یاصاحب الزمان..
نانجیب تیر از کمان رها کرد...
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن.
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن.
دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️
۱۴۰۳/۳/۱۰
صلی الله علیک یه سلام میدم رو به حرم
تویی ارباب و من نوکرم
صلی الله علیک رو چشام اقا میزارمت
میدونی خیلی دوست دارمت
عاشقم یا حسین این ارادت از قدیمه
نوکریت بهترین اتفاق زندگیمه
تو دلم کسی نمی گیره جاتو
بخدا غمی نمی مونه با تو
دوست دارم کرببلاتو
بین مردم همه به تو میشناسند ما رو فقط
تویی ارباب با معرفت
ای رویایی ترین نزنی رومو اقا زمین
بطلب مارو باز اربعین
جز در خونتون نوکری نکردم آقا
تو صف محشرم دور تو میگردم آقا
تو دلم کسی نمیگیره جاتو
بخدا غمی نمیمونه با تو
دوست دارم کرببلاتو
از کار عاشقا دعا کن که گره وا بشه
مزار مادر پیدا بشه
باشه کاش تو بقیع یه حرم با کلی سینه زن
یه ضریح و یک باب الحسن
تو دفاع از حرم زینبی و سر فرازم
دشمنتون باید رد شه از روی جنازم
تو دلم کسی نمیگیره جاتو
بخدا غمی نمیمونه با تو
دوست دارم کرببلاتو
دوست دارم کرببلاتو
روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
نرو عمه برگرد اگر میتوانی
توخیلی عزیزی، توهم نوجوانی
ببین حمله ی نیزه وسنگها را
مرا تا کجا باخودت میکشانی؟
ببین عمه تنهاست مَحرم ندارد
تو مَردی و باید کنارم بمانی
بمان تا که از مجتبایم بماند
برای دلم یادگاری نشانی
خدایی نکرده اگر برنگردی
اگر بشکند از تو ابرو کمانی
نرو ت انبینی تو از روی نیزه
که کارم شده با سنان هم زبانی
به قلبم تو خنجر نزن دست بردار
نمانده دگر در گلو استخوانی
*گریه تو ببر حرم حسین،آی ناموس دارها!...
برای چی گفت: داری خون دل به من میدی برگرد ...اگر من تنها بشم چی میشه؟...*
منو بزم شامات و دروازه ی ساعات
منو یک یهودی و تکه پرانی
برو بی حیا دست بردار از ما
نگاهه خودت راکجا میکشانی؟
پابرهنه شد و به میدان زد
داد میزد عمو رسیدم من
دست من هست پس نَبُر دیگر
تیغ زیر گلو رسیدم من
تا می آیم غریب لب تشنه
باخدا درد دل مفصل کن
بامناجات گوشه گودال
نیزه ها را کمی معطل کن
چقدر دیر آمدم تیغی
بوسه بر دست مهربانت زد
قاری خوش صدای آل الله
چه کسی نیزه بردهانت زد؟
آه چند خط شکسته ممتد
شکل زخم عمیق پیشانی
بی علمدار بودن خیمه
علت اصلی پریشانی
نیزه های شکسته می بینم
لب گودال و داخل گودال
چادر زینبِ تو خاکی شد
روی تل مقابل گودال
برق یک شیء آهنین دیدم
کاسه ی آب شاید آوردن
نه عموجان خیال خامی بود
تازه یک خنجر بد آوردن....
دشنه ای کُند میرسد از راه
نیت کشتن تو را دارد
چقدر زخم خورده ای ،ای وای؟
خواهرت خیمه بوریا دارد
آقاجان به صبرعمه ات زینب
به دل مضطر عمه ات زینب
سایه ی چکمه ای مرا ترساند
حق بده خصلت یتیم این است
صحنه ی غارت عبای شما
حول وحوش هزار ونهصد بود
زخمهای تو را شمردم من
احتیاجی به تیر حرمله نیست
ای عموی غریب ،مُردم من
عمو رسیدم و دیدم چقدر بلوا بود
سر تصاحب عمامه ی تو دعوا بود
به سختی از وسط میدان گذر کردم
هزارمرتبه شکر خدا کمی جا بود
ثواب نحر گلویت...تعارفی شده بود
سر زبان همه،بفرما بود
عمو چقدر لب خشکتان ترک دارد
چه خوب میشد اگر مشک آب سقا بود
زنی خمیده عمو...رد شد از لب گودال
نگاه کن نکند ،مادر تو زهرا بود

عمو ببین از نفس فتادم به خیمه بشتاب برس به دادم
زاده دلبری کریمم با تو در این بلا سهیمم
دیدن من بیا یتیمم عمو حسین جان
به درگه تو خادمم نهال ال هاشمم
فدایی تو قاسمم عمو حسین
عمو عمو عمو حسین
****
دوباره کامم پر از عسل کن چو زنده دیدی مرا بغل کن
از سُم اسب قاتلانم گرچه شکسته استخوانم
اشک تو شد بلای جانم عمو حسین جان
به سینه و به سر نزن عمو بیا کنار من
بیا زیارت حسن عمو حسین
عمو عمو عمو حسین
****
گرفت بغض غمت گلو را نشد که یاری کنم عمو را
رفتن من خجالتت داد بردن نعش تازه داماد
تازه بر عهده تو افتاد عمو حسین جان
فدای دیده ترت مرا قسم به مادرت
ببر کنار اکبرت عمو حسین
عمو عمو عمو حسین
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#شب ششم محرم
#روضه حضرت قاسم بن حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
⬅️دیگه کم کم داریم نزدیک عاشورا میشیم آقاجان دل ما تو حرم شماست .. خیلیا الان تو حرمش دادن عرض ادب میکنن .. عیبی نداره ؛ شیخ جعفر شوشتری رحمت الله علیه فرمود هرجا شما برای ابی عبدالله گریه کنید یا نام حسین رو ببرین همانجا تحت قبه اباعبدالله است انشالله چنین شبی شب ششم محرم کربلا باشیم
دیشب و امشب شبِ کریم اهلِ بیته.. ای کاش یه روزی بیاد از مدینه خادم ها بیان تو جلسات ، پرچم عتبه مقدس حسنی رو بیارن .. آخ ای بی حرم حسن .. ای بی کفن حسین ..
روایت از امام حسن علیه السلام که هر کسی هر حاجت دنیایی داشت چی کار کنه؟! آقا فرمودن استغفار کنید با استغفار گره از کارتون باز میشه لذا به فرموده امام مجتبی دستتُ بیار بالاتر از سرت خدایا به ناله هایِ امشب مادرشون زهرا الهی العفو …
🔸بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است
🔸ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است
🔸دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد
🔸سیزده سال به دنبال حسینی شدن است
🔸جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
🔸خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است
⏪یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه ..
عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده..
دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابیعبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد ... اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت
بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر
اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت
تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد ..
🔻ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی
🔻تیرها پر بگشایید که او هم حسن است
*میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابیعبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم ..
یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابیعبدالله رسید بالاسرش:
قاسم داره جون میده، پاهاش رو روی زمین میکشه، گفت: عمو جان برای من سخت است یه چیزی از من بخوای من نتونم حاجت روات کنم، آخه صداش رو از زیر سم اسب ها میشنید، بدن رو بلند کرد، حرکت کرد، راوی میگه قد و بالای ابی عبداله بلند بوده، دیدم تمام قد داره راه میره، اما پاهای قاسم داره رو زمین کشیده میشه، یعنی بند بند بدنش جدا شده ..هرکجای مجلس نشستی سه مرتبه صدا بزن یا حسین
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
۱۴۰۳/۳/۱۱
◼️ #محرم
🎤 سید مجید بنی فاطمه
🎼 #زمینه #زنجیرزنی
🎧 دل بی تاب اومده چشم پراز آب اومده
دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده
اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده
لشکر مشکی پوشا سینه زنای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
دل من در به دره درمون دردش سفره یه نفر نیست که یه شب ما رو زیارت ببره
دل من در به دره درمون دردش سفره یه نفر نیست که یه شب ما رو زیارت ببره
دست ادب رو سینه سینه زنای ارباب با یه سلامم میرن پایین پای ارباب
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
آه حسرت میکشم بار مصیبت میکشم آه حسرت میکشم بار مصیبت میکشم
وقتی که گریم نمیاد خیلی خجالت میکشم
پای علم میمونم پای علم میمیرم خواب دیدم آخر توی راه حرم میمیرم
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
جان آقا سنه قربان آقا سید العطشان آقا
لشکر مشکی پوشا سینه زنای ارباب شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب
.👇
مداحی_آنلاین_دل_بی_تاب_اومده_بنی_فاطمه.mp3
4.15M
دل بی تاب اومده
چشم پر از آب اومده
اومده ماه عزا
لشکر ارباب اومده
#سید_مجید_بنی_فاطمه🎙
#زمینه🔊
#محرم🏴
لا اله الا الله اومد از حرم عبدالله
برید کنار که اومده فدائی ثارالله
خدا تمومه زندگیش داره پر و بال میزنه
برای قربونی شدن حالا دیگه نوبت منه
قد کشیدم سپرت باشم
مرهم زخم پرت باشم
مثل قاسم بمیرم واست
مثل اکبر پسرت باشم
یه کم تحمل کن با اینکه بد حالی
مگه من مردم که میون گودالی
****
با دم انا لله سوی مقتل افتادم راه
دارم میرم فدا بشم برا اباعبدالله
پناه عالمو ببین بدون یار و بی پناه
خدا میدونه چی میشه اگه نرسم به قتلگاه
اشکای مادرو میبینم
زخمای پیکرو میبینم
من بمونم با همین چشمام
کُندیِ خنجرو میبینم
چشامو می بندم نبینم اشکاتو
به لطف این نیزه یکی شدم با تو
◾️◾️◾️◾️◾️
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
شاعر : مهدی مقیمی
.
#زمزمه
#امام_رضا
#حاج_رضا_یعقوبیان
#بند۱
با دعای مادرم
من گدای این درم
مِهر و حُبّت یا رضا
تا به محشر میبَرَم
//////////////
صاحب خُلق عظیم
تویی مولای کریم
من به زیر پرچمت
شدهام عمری مقیم
»»»»»«««««
بر تو سائلم ــ با تو کاملم
نام تو بُوَد ــ نقش این دلم
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#بند۲
حَرَمِ تو جنّـتم
داده مِهرَت عزّتم
ای امامِ مهربان
از تو دارم حُرمتم
//////////////
از کرامات خدا
حَرَمَت دارُالشّفاست
با نگاه تو رضا
زائرت حاجترواست
»»»»»«««««
دو عالم رضا ــ حبیبم تویی
به دردم رضا ــ طبیبم تویی
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#بند۳
ای امامِ مهربان
حَرَمِت دارُالامان
تو پناه مَردمی
یاورِ اُفتادگان
//////////////
گرچه هستم روسیاه
آمدم بر تو پناه
به جوادت یا رضا
سائلت را کن نگاه
»»»»»«««««
گل فاطمه ــ تویی هست من
امید همه ــ بگیر دست من
یا علی موسیَ الرّضا (4)
#مشهد_مقدس
#زمزمه_مناجات_امام_رضا
#سبک_با_دعای_مادرم_من_گدای_این_درم
.👇
حضرت علی اصغر
علیه السلام (3)
کربلا زمزمه سی - فیّاض
آغلامـا چـــوخ نازنینیــم
خرداجا شهبازیم اصغر
شیرخوار نازیم اصغر
ای سپاه عشقیم ایچره
باوفـا جانبــازیم اصغــر
آخرین سربازیم اصغر
لایلای ای عطشان قالان دلسیز بالام یات
حالینـــه عالـــم یانـــان دلسیـــز بـالام یـات
لایلای اصغر (4)
خیمهلـــرده اصغــــر آغلـور
گه آلور آغوشه قیزلار
گه چالور لای لای رقیه
سسلنور آی نازلی قارداش
منده عطشانم آز آغلا
گه دیور ایوای رقیّه
الله الله اصغــــر ئـولســه
نیلیر بـیکس آناسی
اوندا نیلر وای رقیّه
ســو تاپولمـور خیمهلرده
آغلاما ای نازیم اصغر
لایلای ای سربازیم اصغر
لایلای ای عطشــان
شیرخواریـن لبلرینــدن
بوسه ورجاق شاه عطشان
آغلادی اول دل شکسته
تز قوجاقه آلدی اوغلون
آلتـی آیلیق شیرخوارین
گتدی میدانه اَل اوسته
سسلـدی ای قـوم فتنه
آغلیور اوغلوم سوسوزدان
آغلاماقدان اولدی خسته
رحــم ایــدون ای لشگــر
بیرحم وکافر آزقالور سوز
عطشدن ئولسون اصغر
لایلای ای عطشان
ای جماعت یاندی اوغلوم
خشک اولوببو خردا لبلر
سیزلره نیلوبدی اصغر
سیز منیله جنگ ایدورسوز
بو بـالام دلسیزدی لشگر
سیزلره نیلوبدی اصغر
غنچـه مثلی تشنه لیکدن
آز قالـور اولسون بو پرپر
سیزلره نیلوبدی اصغر
رحــم ایــدون ای لشگـــر
بیرحم و کافر آزقالورسوز
عطشدن ئولسون اصغر
لایلای ای عطشان
حضرت علی اصغر علیه السلام (5)
کربلا زمزمه سی - ثاقب
آغلاما ای طفل عطشان اوغلوم
یات بیر آز سینهمده الان اوغلوم
آغلاما ایدلخستهکبوتر
تـازه نهـالِ بـاغ پیمبـر
لایلای اوغلوم
باتـدی سسون از بـس
سـن ایلـدون شیـون
یوخدی سینهمده صود
مـن خجلـم سنــدن
آتش خجلت وغمده کبابم مندهسنونکیمی تشنهیآبم
لایلای علی لایلای
سینهمــی گـل داغلاما
یــات بشیکـده آغلامـا
سن اوغلوم باغ عشقه ریحانسان
بیر بو گجــه خیمهمـده مهمانسان
صبح اگر اولسا سینۀ شهدن
پر وُراجاقسـان بـاغ بهشته
یوز گوز قانلی
مــن الـــی قــوینونــــدا
هــی گلــرم داده
سن یاتاجاقسان خوش
سینــه زهـــراده
قوی ئوپــوم اینــدی بـو چهــره نازون
چون سحر اوخ ئوپه جاقدی بوغازون
لایلای علی لایلای
سینهمی گل داغلاما
یات بشکیده آغلاما
مداحی آنلاین - غم دل - پویانفر.mp3
5.5M
بنشین تا به تو گویم زینب
غم دل با تو بگویم زینب
بعد من قافله سالار
تویی خواهر من
محمدحسین_پویانفر🎙
استودیویی🔊
پیشنهاد_ویژه🌟
روز_چهارم محرم💔
مداحی_آنلاین_عقیلة_العربم_من_طاهری.mp3
4.39M
عقیلة العربم من
مرتضوی نسبم من
زینبم من زینبم من
حسین_طاهری🎙
شور🔊
شب_چهارم محرم💔
YEKNET.IR - vahed 2 - vafat hazrat zeinab 1400 - kermanshahi.mp3
4.93M
خوبان روزگار
مسلمان زینباند
دیوانهی حسین و
پریشان زینباند
امیر_کرمانشاهی🎙
واحد🔊
شب_چهارم
YEKNET.IR - roze - shabe 4 muharram 1401 -amir-kermanshahi.mp3
8.5M
اول راه جمع بسیاری
نامه دادند
جانب جانان
اما بیوفاها یکییکی رفتند
امیر_کرمانشاهی🎙
روضه🔊
شب_چهارم محرم💔
.
#روضه_حضرت_عبدلله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم_محرم
#میرداماد 🎤
پرچم سبز افتخار حسن
نور در نور یادگار حسن
روح بی باک ذولفقار حسن
مردِ رزمِ جملْ شکار حسن
چون پدر از سقیفه بی زار است
یازده ساله مرد پیکار است
عزت مجتبی ست عبدلله
روح قالو بلاست عبدلله
سپر نیزه هاست عبدلله
غرق خون خداست عبدلله
از لبش یا حسین می بارد
دست از این عشق بر نمی دارد
ناگهان دید کربلا لرزید
عمو افتاد خیمه ها لرزید
دست عمه که بی هوا لرزید
تن فرزند مجتبی لرزید
عمو از صدر زین غریب افتاد
گیر یک عده نا نجیب افتاد
خسته از زخم ها عمویش شد
نیزه ای تشنه ی گلویش شد
هر چه شمشیر روبه رویش شد
وای من پنجه پنجه مویش شد
داد زد لا اُفارِقُ عَمي
تا ابد لا اُفارِقُ عَمي
گفت بر نسل خویش می نازم
جملی از دوباره می سازم
نیزه ها، من هنوز سربازم
دست ها را سپر می اندازم
تا عمو لحظه ای بیاساید
یا ز گودال پا شود شاید
سنگ ها بگذرید از سر او
نیزه ها پاشوید از بر او
جای سالم بود به پیکر او؟
رفته از حال،عمه خواهر او
بدنش را به خاک ها نکشید
رمقی نیست در تنش بروید
من یتیمم پسر نمی خواهی؟
من که هستم سپر نمی خواهی؟
دست من را مگر نمی خواهی؟
عکسی از پشت در نمی خواهی؟
پدرم بغض های خود را برد
حسرت کوچه را فقط می خورد
استخوان های دست وا اُمّا
لحظه اي كه شكست وا اُمّا
تنش از هم گسست وا اُمّا
حرمله حاضرست وا اُمّا
هدف تیر سهمگین گردید
با عمو نقش بر زمین گردید
#امام_حسین_علیه_السلام
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حسن_کردی ✍
.👇
1_11103003068.mp3
35.8M
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
پرچم سبز افتخار حسن
سید مهدی میرداماد
شاعر #حسن_کردی
5_6233252544529826146.mp3
6.7M
من و عباسم...
نوحه ترکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏
در چهار مین روز محرم
به حرمت ارباب💚
بهترین اوقات
بهترین احوال
بهترین روزی
بهترین عبادات
بهترین عزاداری
بهترین موقعیت و
بهترین زندگی رانصیبمان بفرما 🙏
الهی آمین 🙏
زبانحال لیلا در وداع حضرت علی اکبر(ع)
قدم گوتور آهسته دلربا گوزلیم
یاواش یری بویوا گوزلریم فدا گوزلیم
تلسمه اولمگه آهسته قوی رکابه قدم
تنوره سالمیا تا قلبیمه شراره غم
حیا اجازه که ویرمور اوغول دالونجا گلم
دایان گوزوندن اوپوم نازلی باوفا گوزلیم
اوقاره گوزلرون قیل نظاره دایه سینه
قولاق ویر عاشق دلخستوون گلایه سینه
کیمین گیدوم سخلوم سنسیز ایندی سایه سینه
اوغولسوزام کیم ایدر قرب و اعتنا گوزلیم
آلوب الیمدن اوغول فرصت و مجالی قاشون
دولاندیروب منی آردونجا ماه و سالی قاشون
سالوب کمنده بیله قلبیمی هلالی قاشون
چتین بو دام ولادن اولام رها گوزلیم
سالوبدی لیلینی عشقون بو غم فزا دمنه
نجه یکه بلبلی گل جذبه سب چکر چمنه
آنالیق عالمی دلبسته ام ئوزومده سنه
نجه فراقه دوزر عشقه مبتلا گوزلیم
من عاشقم سنه سن عاشق خداسن اوغول
آتان حسین کیمی عشاقه پیشواسن اوغول
محبت عالمی لیلایه مقتداسن اوغول
ایدر دالوندا سنون لیلی اقتدا گوزلیم
دل حزینیم اولوب بی قرار زلفوندن
هوسلیم که اوپم مشکبار زلفوندن
بهانه الده دوتام بیرجه تار زلفون من
اوتار زلفون اولا قلبیمه قوا گوزلیم
بهشتی گللرون عطرین ویرر او گل بدنون
هزار یوسفه قیمتدی گیدیگون کفنون
دوای درد زلیخا یاتوب مژونده سنون
مریض حساب ایله ویر دردیمه دوا گوزلیم
اگر چه وصلون اولوبدور قضاله فرض محال
دایان گوزوندن اوپوم اجرتینده جانیمی آل
ویا صود حقی حساب ایت قولوی بوینما سال
قاپوندا فرض ایله یا لیلینی گدا گوزلیم
گلش یوزونله اوغول بیرده گل منیم یوزومه
آنالیق حقینه قیل اعتنا اورک سوزومه
ایاقیوی یره قویما قوی آغلیان گوزومه
گوزوم ایاقیون آتدا تاپار ضیاء گوزلیم
گیدنی یولدان ایدر جذبه نظاره لرون
اسیر ایدر گوزوه صف چکن سواره لرون
گوز آلتی باخما اورک یاندیرار اشاره لرون
باخاندا گوز گوزه باخ ویر منه صفا گوزلیم
آلوبدی طاقتیمی عاشقانه تاب و تبون
مین ایل گچوب منه اون سگیزایلده روزو شبون
خمار ایدوب اله بو لیلینی او لعل لبون
اولوب ایشیق گونوزوم ظلمت الدجا گوزلیم
دایان که گوز دولسیجا باخوم رسا بویوا
سفر دعاسی یازوب باغلاسون بی بون بویوا
سویوخدی اسکیمی منده سپوم گیدن یولوا
دوتوم دالونجا اورک آیناسین یولا گوزلیم
سولوب سارالدی علی گلستاندا لاله چیچک
یازیقام ایتدی منی دربدر جفای فلک
نجه سالوم باشیما من بو چولده قاره لچک
اوغول آناسی سالار طویدا گور قرا گوزلیم؟
او سرو قامتون اکبر عجب قیامت ایدر
صبا قرالتوی دمبدم زیارت ایدر
آچوق دیوم سوزی لیلا باخوب حسادت ایدر
ندن مقدم اولوب لیلیه صبا گوزلیم
اوغول بویوتدوم هوسله هزار غصه یدیم
طویوی ایلریلن دیلده آرزو ایلدیم
نه آرزومه یتیشدیم نه بیر اتاق بزدیم
چاغورمادیم الیمی قونشونی طویا گوزلیم
آخر گیدیشدی علی چک گلن رقیه نازین
ربابی سسله خبر بیل اورکده سوزو سازین
قوجاقه آل اوغول اوپ اصغرون بوغازون
چوخ آغلیوب ملیوب بلکه رام اولا گوزلیم