گروه مداحی (مجمع الذاکرین) اهلبیت، ع،
قوانین گروه👉🏻
تبلیغ لینک گروه یا کانال ممنوع می باشد⛔⛔⛔⛔
درصورت مشاهده حذف از گروه❌❌❌❌❌❌ا
─┅─⊱✤ مم⃟ن ⃟ ✤⊰─┅
https://eitaa.com/joinchat/3464298690C2efb4a55b4
با مدیریت:آقای علی کمالی ↶
@Haram75
─┅⊱✤✤✤⊰┅─
هیئت مکتب العباس، ع، آذری ها
قوانین گروه،
#تبلیغ_لینک_گروه_یا_کانال_وچت_وشوخی_کردن_ممنوع_می_باشد_⛔⛔
درصورت مشاهده مطالب لینک دار برابر با حذف از گروه❌❌❌❌❌
لطفا به قوانین گروه احترام بگذارید👉🏻
https://eitaa.com/joinchat/1805844674C67a5cb0b59
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹معجزۀ تازه🔹
صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد
هزار معرکه دید و هزار کوفه خطر کرد
صدا شدی و صدا از گلو بریده برآمد
صدا شدی و صدا در سکوت تیغ اثر کرد
به نیزه تکیه زد، از راه مستقیم سخن گفت
سوار باد شد، از کوچههای فتنه گذر کرد
صدات خیمه به خیمه، صدات خانه به خانه
گذشت و سینهزنان را برای روضه خبر کرد
صدات ابر شد و بر کویر دغدغه بارید
صدات شعر شد و فتح قلههای هنر کرد
صدات بیرق هل من معین به بام فلق زد
صدات یکتنه شب را به خون کشاند و سحر کرد
صدات در همهجا، در تمام پهنۀ تاریخ
درون بتکدهها چرخ خورد و کار تبر کرد
به داد کوخنشیان رسید و سنگ بنا شد
بنای کاخ ستم را به لحظه زیر و زبر کرد
و هرکجا که شهیدی… صدات در جریان بود
و هرکجا که یزیدی… صدات سینه سپر کرد
و هرکجا که به بنبست خورد راه تکامل
صدات معجزۀ تازهای برای بشر کرد
صدا شدی و صدایت هزار حنجره جوشید
صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد
#فاطمه_عارفنژاد
#مناجات
آمد سحر دوباره و حال سَهَر(۱) کجاست؟
تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست؟
بیدار مینشینم و باشد دلم به خواب
با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست؟
ای داوری که دست مرا کردهای بلند
از من ز دستِ نفْس، زمین خوردهتر کجاست؟
دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر
کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟
با آب میکنند سیاهی ز صفحه پاک
پر گشته نامهام ز گنه، چشم تر کجاست؟..
جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است
یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟
یک گوشۀ نگاه، عوض میکند مرا
در این میان، به گوشهنشین آن نظر کجاست؟
#علی_انسانی
شعر دیر راهب نصرانی
#اسارات
#دیرراهب
قدمت روی دیده ام خیر است
راهت امشب به گوشه دیر است
سربریده عجب ملیحی تو
نکند که خود مسیحی تو
دیدم از روی نیزه می تابی
در دل شب شبیه مهتابی
نگران است از چه احوالت
این زن و بچه کیست دنبالت
تو که آواره بین هر شهری
لب چرا بسته ای مگر قهری
هرچه سرمایه داشتم دادم
تاکه امشب به دامت افتادم
شانه وظرف آب آوردم
کوزه ای از گلاب آوردم
مثل گل صورت تو می بویم
زخم های سر تو می شویم
صبر من وضع چهره ات بُرده
بارها صورتت زمین خورده
حنجرت نیزه نیزه است چرا
سر تو گشته دست به دست چرا
ناگهان دیر عرش اعلا شد
آن لبان ترک ترک واشد
گفت ای پیرمرد نصرانی
تو از امشب دگر مسلمانی
زینت دوش مصطفایم من
پاره قلب مرتضایم من
بانویی که کنار ما اینجاست
مادر قد خمیده ام زهراست
آه راهب بدان أنا المظلوم
شدم از مِهر مادرم محروم
آه راهب سرم جدا کردند
پیکرم بی کفن رها کردند
این اسیران که دستشان بستند
همه ناموس مصطفی هستند
دور ما کف زدند و رقصیدند
گیسویم را به شاخه پیچیدند
گر شده وضع چهره ام ناجور
صورتم سوخته میان تنور
#قاسم_نعمتی
#دیرراهب
کجاست تا نگرد در همین خرابه ز عزت
پناهِ طفل صغیر و مطاف شیخ کبیرم
*شاهان به شکستگی بیایند اینجا
رخساره به خاکِ دَر بسایند اینجا
آنان که به ملک خود وزیر و شاه اند
اینجاست که حاجت از خدا میخواهند*
به سن کوچک من منگرید که آمدم اینجا
نه دست زائر خود ، دست خلق را بگیرم
اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه
به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم
قسم به دامنِ پاک حسین پرور زهرا
که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم
خدا گواه است کتک خوردم التماس نکردم
مگر نه دختر ناموس کردگار قدیرم
___________________________________
متن روضه و توسل به حضرت رقیه – شب سوم محرم ۹۸ – قسمت پایانی
دستگیر عالمم اما دو دستم بر سر است
من چهل منزل رُخم نیلیُ چشمانم تر است
گر به من گویند بابا را نخوان! سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است
*من بابامُ میخوام … بزن ولی من بابامُ میخوام … من دلم برا بابام تنگ شده … آی قربون گریه هاتون .. رحمت به این گریه ها ، رحمت به چشم های خیس .. خوش به حال اونایی که بلند بلند بدون خجالت داد میزنن .. دیگه صداش بالا نمیاد ..
آی بابا .. بابا .. بابا ..
هیچ شعری ، هیچ مصیبتی شب سوم از این بالاتر نیست :
آی بابا .. بابا .. بابا ..
غرورشُ شکستن… اومد زانوهاشو بغل گرفت هی شروع کرد زبون گرفتن ..
آی بابا .. بابا .. بابا …
دخترایِ شهدای مدافع حرم دلشون کنار دل این خانمه .. خوش به حالشون شبیه این دختر شدن .. بابا از دست دادن ، یتیم شدن ، خونشون برا زینب و حسین رو خاک ریخت ..
گره به کار زیاده ، یه زمانی پسر یه آسیبی میبینه خانواده میگه ایراد نداره
(نمیدونم چند نفر میفهمید من چی میگم) ..خدا نکنه دختر یه آسیبی ببینه .. همۀ عشق یه دختر زیبایی شِ .. از شبی که از رو ناقه افتاد ، دیگه این دختر کمر راست نکرد ..*
گیسو نمانده زیر پایت پهن سازم
در کربلا غارت شده فرش حریرم
*روضه بخونم شما هم خوب گریه کنید .. سرُ بغل گرفت یه نگاه کرد :*
گمانم جرم دارد هر که شکل فاطمه باشد
شده با سیلیُ با کعب نی از من پذیرایی
من اگه امشب روضه خانمُ نخونم نمیشه ، یازهرا .. گریه کنا آماده اید روضه بخونم!؟..
سر بریده کآن داره حرف میزنه .. دخترم این اتفاق که با سیلی و تازیانه بریزن یه خانمُ بزنن فقط اینجا نبوده ریشه اش مدینه ست .. (کی؟!)
منو حسن میلرزیدیم .. بابامونو میبردن مسجد .. مادرمون پشت در افتاده بود ..
فقط یه جمله میگم اونم از زبان امام مجتبی ؛ تو اون مجلس هرکی بلند شد یه حرفی زد به امام مجبتی .. یه وقت مغیره بلند شد ، (تا بلند شد) امام حسن گفت تو بشین و اما انت یا مغیره ،أَنْتَ الَّذِی ضَرَبْتَ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ حَتَّی أَدْمَیتَهَا وَ أَلْقَتْ مَا فِی بَطْنِهَا ..(یعنی چی؟).. یعنی یادم نمیره مادرمُ گیر .. آوردی انقدر زدی .. مادرم تو خون خودش غلطید ..
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
*امشب نخونم کی بخونم؟! یه بیت دیگه میخونم از خرابه دوباره میبرمت مدینه .. صدا زد بابا :*
اگر با دست دنبال تو میگردم مکن مَنعم
که با یک ضربه سیلی ز چشمم رفته بینایی
*دوباره کآن سر بریده شروع کرد روضه خوندن .. آی دخترم قبل از اینم این اتفاق افتاده :*
روزی که عدو به کوچه راهم بگرفت
ابر سیهی چهره ماه م بگرفت
با دست به دنبال حسن میگشتم ..
رحمت خدا به این ناله ها من چیزی نخوندم اینجور داری گریه میکنی .. حرف اخرمُ بزنم گفت بابا قبوله قبلا هم مادرتو زدن چشماشم نمیدید قبوله ولی من فرق دارم :
___________________________________
متن روضه توسل به حضرت رقیه – شب سوم محرم ۹۸
نیمهی شب شده و خواب پریشان دارم
همرَه خون به لبم ، ذکر پدرجان دارم
داغ پی در پی و اندوه فراوان دارم
خواب دیدم که سری را روی دامان دارم
دیدم آن سر ، سر باباست ، خدا رحم کند
غرق خون غنچهی لبهاست ، خدا رحم کند
شام هرچند پر از سایهی اهریمن بود
تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود
سر نورانی بابا به روی دامن بود ..
حسین .. غریب کربلا حسین ..
تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود
سر نورانی بابا ، به روی دامن بود
چشمهای پدرم ، خیره به چشم من بود
*توی هر فرهنگی بگردید ، توی هر طایفه ای نگاه کنید ، بین هر قوم و عشیرهای برید پرسوجو کنید ، وقتی یه دختربچه یتیم بهانهی بابا بگیره ، معمولی ترین کاری که میکنند آغوش میگیرند ، نوازش میکنند ، سعی میکنند به یه چیزی حواس بچه رو پرت کنن .. تنها جماعتی که سر بریدهی بابارو گذاشتن جلو بچهی یتیم ..
حسین ..*
تا که چشمم به سر افتاد زبانم وا شد
لیلهی قدر من امشب چقدر زیبا شد
*أبتا … من ذاالذی أیتَمَنی عَلیٰ صغر سنی
تربیت شدهی دامان زینبه .. خانوم خانومای عالمه .. سه سالهس ولی آیینه تمام نمای مادرش زهراست … همونجوری که مادرش از علی توی خونه رو گرفت ، این خانوم متوجه امامش هست ، همهی حواسش به حجت خداست ..*
بابا …
راضیأم این که نگیری به بغل دختر را
شاهدم خصم جدا کرده سر و پیکر را
برده حتی ز تو پیراهن و انگشتر را
بی خبر نیستم بابا .. من وظیفه شناسم .. وظیفه دخترت امشب اینه :
میتکانم ز سرِ سوخته خاکستر را
حسین ..
این ناله رو رها کن بگو حسین ..
چقَدَر رویِ کبود تو به زهرا رفته
بس که چوب از لبُ دندان تو بالا رفته
حسین …
گریه کنا گریه کنن ، ضجه کنا ضجه بزنن ، ناله بزن ، لطمه بزنن ، خودتو به آقا نشون بده …
میخوام روضه بخونم ناله بزن ، ای غریب مادر حسین ..
مگه چی میخوای بگی؟! دیگه چی مونده .. دیگه چی نگفتی که میخوای روضه بخونی .. عرض کرد آقای من ، مولای من .. اون غمی که شما فرمودید اگر اشک چشمم تموم بشه ، براش خون گریه میکنم کدوم غمه؟ غم شهادت عموجانتون علی اصغر هست
فرمود نه .. این غم ، غم بزرگتری هست ، عموجانم علی اصغر هم بر اون غم گریه میکنه .. عرض کرد آقا جان ،غم شهادت عموجانتون عباس هست؟
فرمود عباس هم به این غم گریه میکنه . آقاجان شهادت جد شما ابی عبدالله هست؟ فرمود حسین هم به این غم گریه میکنه..
این چه غمی هست؟!
فرمود شهادتها حق ماست ، شهادتها ارث ماست ، اما قرار نبود زیر این آسمون کسی دست عمههای منو ببنده ..
رفقا ما برای چی نمیمیریم.. حسین جان پس کی قراره از غصه شما دق کنیم ..
تا که با عمهی خود وارد بازار شدم
مورد مرحمت خندهی اغیار شدم
هرکجایی که پدر سخت گرفتار شدم
متوسل به عموجان علمدار شدم
من نگویم که چهها بر سر من آوردند
چادری را که برایم تو خریدی ، بردند
دل شب از خواب پرید ، گریه میکنه ، داد میزنه ، وای بابام ، وای بابام .. خانومای خرابه دورش جمع شدند ، هرکاری میکنند آروم نمیشه این دستای کوچولورو مشت میکنه ، هی به دهن میکوبه ، وای بابام ..
آقا زین العابدین دید سه ساله دهنش غرق خون شد ، دوید خواهرُ بغل گرفت به سینه چسباند ، عزیز دلم چرا اینجور میکنی ..
گفت الان خواب مجلس صبحُ دیدم ، هی با چوب به لب و دهن بابا ..
حسین ..
#متن_روضه_حضرت_رقیه_
متن روضه توسل به حضرت رقیه – شب سوم محرم ۹۸
من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام
از یتیمی خسته ام ، از زندگی سرخورده ام
دخترت وقتِ وداعت از عطش بیهوش بود
زهر دوریِ تو را با دیده ی تر خورده ام
دستِ سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف
از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام
صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست
با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام
*اگر میخوای برای رقیه گریه کنی ، دخترتُ رو زانوت بشون نگاهش کن .. کسی موهای دخترتُ نمیکشه .. کسی معجر از رو سر دخترت نمیکشه .. کسی جلوی روی تو با چکمه به پهلوی دخترت نمیزنه ..*
زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر
بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام
حرف های عمه خیلی سخت بر من می رسد
گوش من سنگین شده از بس مکرّر خورده ام
هر طرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت
گاه از این ور خورده ام گاهی از آن ور خورده ام
ساربان لج کرد با من هی مرا میزد زمین
گردنم آسیب دیده بس که با سر خورده ام
بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند
ایستادم هر کجا تا سنگِ آخر خورده ام
آه بابا دخترت را هیچ کس بازی نداد
زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام
دخترت با درد پا طی مسافت می کند
پای من زخم است ، پای زخم اذیت می کند
#متن_روضه_حضرت_رقیه_، س،
متن زمزمه و توسل به حضرت رقیه – شب سوم محرم ۹۸
اونشب از روی اون ناقه
توی راه بین اون صحرا
بازی میکردم افتادم
انقد غصه نخور بابا
غصه نخور بابا
توی راه بین اونصحرا
یکی دستش تو تاریکی
به گونم خورده چیزی نیست
هیچ کس نمیدونه
بپرس از عمه میدونه
یکی از من یه گوشواره
امانت برده چیزی نیست
*همچین که این سر رو از تو طبق میخواست برداره ، یهو از دستش افتاد .. گفت بابا میبینی بازوهام طاقت نداره .. از بس با تازیانه به این بازوهام زدن ..
یه وقته یه مرد زمین میفته بلند میشه، زود یاعلی میگه از جا پا میشه، اما زن با مرد فرق داره!.. زن وقتی زمین میفته خجالت میکشه .. قبل از این که بلند بشه از زیر چادر هی دورشو نگاه میکنه مردی ، نامحرمی ، کسی ندیده باشه…
اما بازم طاقت داره بلند بشه از زمین.
اما یه وقته یه دختر کوچیک زمین میفته .. دختر وقتی زمین میفته ، از جا بلند نمیشه؛ تا بابا نیاد بغلش کنه .. تا بابا نیاد نوازشش کنه ..بوسش کنه از جا بلند نمیشه ، تازه هی میگه پاهام خیلی در میکنه بابا…
همچین که از ناقه زمین افتاد، گفت بابام حالا میاد بلندم میکنه …
از دور دید یه سیاهی داره میاد گفت حتما بابامه .. تا اومد جلو دید نه باباش نیست .. خدا لعنتش کنه زجرِ …
تا دید هی داره زیر لب داره میگه یازهرا یازهرا؛ گفت حالا که میگی یازهرا بذار یه کاری باهات بکنم که مثل مادربزرگت بشی که دیگه جلو من نام زهرا رو نبری…
چنان با چکمه به پهلوی این دختر زد…
من که بعد از تو به کوه دردها برخوردهام
از یتیمی خستهام، از زندگی سرخوردهام
دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود
زهر دوری تو را با دیدی تر خوردهام
دست سنگین یک طرف، انگشترش هم یک طرف
از تمام خواهرانم مشت بدتر خوردهام
صحبت از مسمار اینجا نیست، اما چکمه هست
با همین پهلو چنان زهرای بر در خوردهام
زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر
بی هوا سیلی محکم مثل مادر خوردهام
حرفهای عمه خیلی سخت بر من میرسد
گوش من سنگین شده از بس مکرر خوردهام
هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت
گاه ازینور خوردهام گاهی ازآنور خورده ام
پشت خرابه دخترکی کج نشسته بود
میخواست تا ادای مرا در بیاورد
#متن_روضه_حضرت_رقیه_، س،
متن روضه و توسل به حضرت رقیه – شب سوم محرم ۹۸
دوتامون لبامون پر از خونه
موهام مثل موهات پریشونه
حالا مثل تو من یه دندونِ
شکسته دارم ..
دوتامون موهامون پر از دوده
قراره جدایی مگه بوده
یتیمی برا من هنوز زوده
سنی ندارم ..
حق داری نشناسی ، موهام سفید شده
این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده
از بین دخترا ، من خسته تر شدم
زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم
نمیپرسم انگشترت چی شد
نپرسی ازم معجرت چی شد
ببین قسمت دخترت چی شد
توی خرابه ..
تو شام صد دفعه کربلا دیدم
بلا دیدی بابا بلا دیدم
سرت رو تو طشت طلا دیدم
حالم خرابه ..
امشب بیا خودم ، مادر بشم برات
خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات
حالا که اومدی، بیشتر پیشم بمون
لبهاتو میبوسم ، قرآن برام بخون
سرِ روی نیزه بابام میشی
همون مهربون که میخوام میشی
تو همبازی این روزام میشی
میبینی تنهام ..
خیال کن نریخته موهای من
ببین سالمه ابروهای من
دیگه خسته نیست زانوهای من
بشین روپاهام ..
من فرض میکنم ، آغوش داری و
من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاری و
تو فرض کن منم ، گوشواره دارم و
اصلا نگاه نکن این ، گوشای پارهمو
همچین که این سر رو آوردن بغل کرد؛ بابا یادته شبا میومدم رو پاهات میخوابیدم برام لالایی میخوندی .. برام قصه تعریف میکردی ؟.. حالا منم پاهامُ دراز میکنم سرتو رو پاهام میذارم .. میخوام برات لالایی بخونم:
لالا لالا ، گلم لالا
بابای خوشگلم لالا
اینقد با باباش حرف زد. راوی میگه یه مرتبه دیدم از موها شروع کرد هی نوازش میکرد ، همه جارو یکی یکی سوال میکرد: بابا موهات چرا سوخته؟!
همچین که رسید به این لبها گفت: بابا دیگه از این نمیگذرم. موهات سوخته بود حرف نزدم، پیشونیت شکسته بود حرف نزدم…
( نوشتن صورت هجده زخم کاری داشته)
از همه گذشتم، ولی از این نمیگذرم بابا.
آخه همۀ این زخمایی که تو صورتت هست ، تو سرت هست من ندیدم ، نمیدونم کجا این زخما پیش اومده برات .. اما بابا دیروز یه صحنهای دیدم باور نمیکردم ، اما حالا فهمیدم چی شده .. حالا که من اونجا بودم این صحنه رو دیدم منم خودمو مثل تو میکنم
(چی؟!) دیروز میدیدم چوب یزید بالا میره، دستای عمهم بالا میرفت، چوب که پایین میومد قدّم نمیرسید ببینم به کجا میخوره، حالا فهمیدم اون نامرد با این لبهات چیکار کرده…
حسین …
#متن_روضه_حضرت_رقیه_، س،
۴۱
(کوفه)
کوفیان بی حیا من دخت حیدر زینبم
زین همه ظلم و ستم ها کوفیان جان بر لبم
ای گل زهرا حسین۲
رو به روی محمل ما پس چرا صف می زنید
پیش سرهای بریده این همه کف می زنید
ای گل زهرا حسین۲
این سفر را یا حسین زینب نماید با تو طی
من به روی محمل و رأست برادر روی نی
ای گل زهرا حسین۲
ای شهید راه قرآن خونجگر گشتم حسین
رأس تو بر روی نی من دیده تر گشتم حسین
ای گل زهرا حسین۲
کوفیان بی حیا از بس که پستند و بدند
کودکان تشنه لب را ظالمانه می زدند
ای گل زهرا حسین۲
بر غریبی ات برادر من چو شمعی سوختم
در دل دشمن حسین جان شعله ها افروختم
ای گل زهرا حسین۲
تا که دیدم بر روی نیزه سرت خون شد دلم
یا حسین جان زین سبب سر را زدم بر محملم
ای گل زهرا حسین۲
با مدد از تو حسین در کوفه من غوغا کنم
خصم را با خواندن خطبه حسین رسوا کنم
ای گل زهرا حسین۲
خونجگر گردیده زینب روی نی دیده سرت
کن نگاهی ای سر ببریده بر این دخترت
ای گل زهرا حسین۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_خیمه_ها_میسوزدو_شمع
#سبک_برمشامم_میرسدهرلحظه(مرحوم توحیدی)
#کوفه
۱
(کوفه)
کوفیان بی وفا،از ره جور و جفا
اهل بیت مصطفی،کرده اند غرق بلا۲
کوفیان بر دل شان مهر جفا ننگ زدند
جای گل بر سر زینب به خدا سنگ زدند
ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲
اهل بیت مصطفی،دختران مرتضی
گشته بر کوفی اسیر،محرم آل عبا۲
کوفیان بر اسرا چنگ و نی و دف زده اند
در کنار سر ببریده خدا کف زده اند
ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲
بر سر نی یا حسین،سر پاکت یا حسین
بهر زینب قرآن،کن تلاوت یا حسین۲
یا که خم شو تا ببوسد سر تو دختر تو
یا عقب رو که نبینند رخ انور تو
ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲
من فدای سر تو،آن مه انور تو
سر زینب سالم،شد شکسته سر تو۲
سوزد از دیدن رأس تو حسینم دل من
بین شکسته سر زینب ز وفا ای گل من
ای برادر یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_گل_مینوی_علی
#کوفه
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
1453_1626066849909.mp3
454K
#حضرت_رقیه__س__نوحه
اهلاً و سهلاً یا اباالمظلوم اباالعطشان
لبهای تو بوسه زنم ای قاری قرآن
عزیز من امام من
امام تشنه کام من
بابا حسین جانم حسین جانم حسین جانم
می پرسی ای بابا ز آثار کبودیها
سربسته می گویم امان از این یهودیها
قدم خم شد رخم نیلی
مپرس از من که زد سیلی
بابا حسین جانم حسین جانم حسین جانم
ای مو پریشانم برایت روضه می خوانم
من بعد از این روضه دگر زنده نمی مانم
رخت پر خون لبت پاره
همه اهل تو آواره
بابا حسین جانم حسین جانم حسین جانم
شاعر : رضا تاجیک
حضرت رقیه (س)
نوحه
واحد خوشا به حال این دلم. عظیمی. Bipelak.ir.mp3
574.4K
🏴 #محرم۱۴۰۳
#واحد #سبک_ثابت
#امام_حسین علیه السلام
#عاشقانه_شبهای_زیارتی
#سبک_خوشا_به_حال_این_دلم
#بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خوشا به حال این دلم چه دلبری دارم
هر روز و شب یه سایه ی بالاسری دارم
اگه نبود محبتت رسوا بودم والله
تموم آبروم و از این نوکری دارم
امنیتی جز زیر پرچمت نیست
بهشتی غیرِ بزم ماتمت نیست
قدرِ خودم رو میدونم حسین جان
هر بی سر و پا لایقِ غمت نیست ۲
جان - یااباعبداللّه[۳]
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه رنگ و بوی دیگه ای دلم گرفت با تو
خیری ندیدم از کسی توو دنیا الا تو
خیلی رفیعه جایگاهت توی قلب من
نمیتونه هیچ کی بگیره توو دلم جات و
ای به خلایق مقتدا حسین جان
از ابتدا تا انتها حسین جان
امر محالیه نفس کشیدن
یه لحظه بی تو به خدا حسین جان ۲
جان - یااباعبداللّه [۳]
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نوکرا پای عشق تو جون میذارن آقا
اراده کن ببین برات سر میارن آقا
فرق داری با کل خلایق خدا بی شک
ائمه هم یه جور دیگه دوسِت دارن آقا
اگرچه فطرس شکسته بالم
در مَعْیَتِت همیشه خوبه حالم
یه چیزی داری که نداره هیچ کس
چون متفاوتی با کل عالم ۲
جان - یااباعبداللّه [۳]
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اَجِنّه و ملائکه مات تو ثارالله!
به فاطمه رفته عنایات تو ثارالله!
بیانتهایی مثل کهکشان و اقیانوس
لایتناهیه کرامات تو ثارالله!
فراگیره این الطاف فراوون
میباره هر کجا شبیه بارون
وقتی تن ما رو توو خاک میذارن
همه میرن؛ تو میمونی برامون ۲
جان - یااباعبداللّه [۳]
مداح: کربلایی بهمن عظیمی🎤
بسم الله الرحمان رحیم
کانال ختم و ترحیم خوانی🎤
اشعار پندیات، روضه، نوحه و...
https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
1.02M
❣﷽❣
➖ #زمزمه_حضرت_رقیه_س
➖ #سبک بابا دخترت از دنیا بریده
بابا
نوای قرآنه تو به،دلم چه میشینه
بابا
کجای این ویرونه ای،چِشَم نمیبینه
بابا
شبیه تو دخترتم،غریب و مظلومه
بابا
سرت روی دامنمه،دلم چه آرومه
خیلی از این زمونه دلگیرم
توی سه سالگی زمینگیرم
منم شبیه مادرت پیرم
بسکه لگد زدن به من اینا
جونی ندارم افتادم از پا
تیر میکِشه پهلوی من بابا
➖بابا حسین ۲ مَن الذی ایتمنی بابا
بابا
هر جا تورو صدا زدم،فقط کتک خوردم
بابا
منو ببر پیش خودت،دیگه کم آوردم
بابا
نبودی اون شبی که از،رو ناقه افتادم
بابا
نبودی زیر دست و پا،رفتم و جون دادم
دیدی چقدر بد دهنن بابا
دیدی سرم داد میزنن بابا
حرمتمونو میشکنن بابا
بی حرمتی کارشونه بابا
هر جا گرفتم بهونه بابا
زدن به من تازیونه بابا
➖بابا حسین ۲من الذی ایتمنی بابا
بابا
توام ترک خورده لبات،مثه لبای من
بابا
لخته شده خون تو چشات،مثه چشای من
بابا
سوخته توام موی سرت،مثه موهای من
بابا
کی پا گذاشته رو سرت،بگو برای من
کجا بودی بابا سرت سوخته
گونه و چشمای ترت سوخته
رگهای زیر حنجرت سوخته
ببین بابا که معجرم سوخته
ببین بابا چشم ترم سوخته
ببین تمومه پیکرم سوخته
➖بابا حسین ۲ من الذی ایتمنی بابا
(کربلایی امیرحسین سلطانی)
✍کربلایی رضا نصابی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
.
#شور_امام_حسین
راهی برا غصه نمیمونه
وقتی از من تو خبر داری
با تو اشکام که میشه جاری
اینا یعنی که دوسم داری
تنها اسم توئه آقاجون
تنها اسمی که به لب دارم
وقتی بیمارمو تب دارم
اینا یعنی که دوسِت دارم
دوسِت دارم عشقمی آقا
دوسم داری که الآن اینجام
****
وقتی میبینم که غمت عشقه
از غم عشقت به منم دادی
پای عشقت منو میاری
اینا یعنی که دوسم داری
حسین حسینه همه اشعارم
حسین حسینه همه افکارم
اسمتو رو بچم که میزارم
اینا یعنی که دوسِت دارم
دوسِت دارم به همین اشکام
دوسم داری که الآن اینجام
****
وقتی گریه به تو درمونه
وقتی از اشکات به منم میدی
سهم اشکامو که میزاری
اینا یعنی که دوسم داری
هرجای زندگیم پر از درده
هرجای زندگیم گرفتارم
وقتی میگم تویی کس و کارم
اینا یعنی که دوسِت دارم
دوسِت دارم همه ی دنیام
دوسم داری که الآن اینجام
#شور
#حاج_مهدی_رسولی
#امام_حسین
اجرا: شب هشتم محرم 1403
.👇
زمینه؛ وقت جدایی.mp3
1.38M
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_سجاد علیهالسلام
#زمینه
🔹وقت جدایی🔹
زبانحال سیدالشهدا و امام سجاد(علیهماالسلام)
در وداع عاشورا
بیا پسر عزیزتر از جانم
بیا که شده وقت جداییمون
بیا روضهخون غربت بابا
بیا که بگم برات با قلبی خون
سلاممو برسون به شیعههام
بگو همه گریه کنن برام
بگو که من مظلوم کربلام
«اِنَ اَبی ماتَ غریبا
اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا
وای حسین وای حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببین شد ادا اجر رسولالله
تو این دشت غم با نیزه و دشنه
بهجز من و تو، تُو خیمه مردی نیست
شدن همه کشته با لبِ تشنه
عزیز من از کی بگم برات؟
عباسمو کشتن پای فرات
حالا دیگه تنها شده بابات
«اِنَ اَبی ماتَ غریبا
اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا
وای حسین وای حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تویی همۀ دار و ندار من
تویی وارث غربت من بابا
تویی تکیهگاه اهلبیت من
تویی همه هستیشون توی غمها
تو ملجأی واسه اهل حرم
گریه کنید واسه غربت هم
روضه بخون با اشک و آه و غم
«اِنَ اَبی ماتَ غریبا
اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا
وای حسین وای حسین»
شاعر و نغمهپرداز: #یوسف_رحیمی
Sh 08 Moharram 1403 Sotode [Mohjat_Net] (6).mp3
1.34M
#شور
#امام_حسین
#حسین_ستوده 🎤
من به همه گفتم که اهل کربلام
حسم میگه از نسل کربلام
از اضافه ی گلت آفریده شد گلم
عاشق علامت و عاشق شمایلم
چشمات مجنونم کرده
خیسه بارونم کرده
به به چه اسمی داری
اسمت دیوونم کرده
حسین حسین حسین
****
من به همه گفتم که خونم کربلاست
تو هر حالتی جونم کربلاست
ای بهونه ی دلم آشیونه ی دلم
اسم تو شده دم عاشقونه ی دلم
رخنه تو خونم کرده
عشقت مدیونم کرده
به به چه اسمی داری
اسمت دیوونم کرده
حسین حسین حسین
#شور_امام_حسین
#محرم_1403
.
4_5882132371012061891.mp3
3.78M
شور
.
#شور_امام_حسین
حسین یا ثارالله3
سر تو، بر سر نی، آفتاب داور من
بتاب و سایه کن ای آفتاب بر سر من
تو آفتاب خدا و هلال فاطمهای
بگو چه خوانمت، ای نازنین برادر من
حسین، ای برادر حسین، جان خواهر
حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله3
گلوی پارۀ تو بود، باورم اما
سر بریده، سرِ نی، نبود باور من
محاسن تو، که خونین شده است، ارث علی است
کبودی رخ من هست، ارث مادر من
حسین، ای برادر حسین، جان خواهر
حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله3
به نیزهدار تو نفرین چقدر دل سنگ است
که با سر تو ستاده است در برابر من
من و تو چون دو سپاهیم در برابر خصم
که نیزه، سنگر تو، محمل است سنگر من
حسین، ای برادر حسین، جان خواهر
حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله3
به حشر مهر بلند است از زمین یک نی
تو آفتابی و گردیده کوفه محشر من
هزار حیف، که دستم نمیرسد به سرت
چه میشود که بیایی دمی تو در بر من
حسین، ای برادر حسین، جان خواهر
حسین،سایۀ سر حسین یا ثارالله3
✍️حاج غلامرضاسازگار
🎤#استادمجیدطاهری
ایام #اسارت
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈