eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 تو رو رها کردیم و رفتیم و دنیا رو گشتیم کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو رو رها کردیم و رفتیم و دنیا رو گشتیم شفا در خونه‌ت بود دنبالش هرجا رو گشتیم تازه فهمیدیم فریادرس تویی و بس تازه فهمیدیم هرچی هست تویی و بس تازه فهمیدیم درمون توو نگاهته تازه فهمیدیم عالم در پناهته عشق ما حسین، حَسْبُنَا حسین اربعین ما رو برگردن کربلا حسین «سَیِّدی حسین، سَیِّدی حسین» دلی که توو این دنیا حیرونه آقا همیشه به خدا به جز روضه‌ت هیچ جایی آروم نمیشه تازه فهمیدیم جز تو تکیه‌گاهی نیست تازه فهمیدیم غیر از تو پناهی نیست تازه فهمیدیم این روضه زیارته تازه فهمیدیم خوشبختی توو هیئته من از این عَلَم، دل نمی‌کَنَم خیلی بی‌قرارم آقا واسه‌ی حرم «سَیِّدی حسین، سَیِّدی حسین» زندگی بی عشقت وَاللهِ زندونه آقا حالا نوکرت بیشتر قَدرِت رو می‌دونه آقا تازه فهمیدیم دنیامون بی‌تو غمه تازه فهمیدیم آرامش توو حَرمه تازه فهمیدیم حال ما با تو خوشه تازه فهمیدیم دوری ما رو می‌کُشه اسم تو دَواء، ذکر تو شِفاء لَک زده دل من واسه چای موکبا من از این عَلَم، دل نمی‌کَنَم خیلی بی‌قرارم آقا واسه‌ی حرم « سیدی حسین، سیدی حسین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ "تازه فهمیدیم فریادرس تویی و بس" ✍ ؛ محمدرضا رضایی؛ یوسف زندیه .👇
. علیه السلام بند1⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای کربلا جلوی چشمامه،طلوع خورشیدِ روی نیزه ها خیمه های سوخته، نمیره یه لحظه از خاطر من به اسارت رفتن، همه اهل بیت و ناموس خدا یادمه رقیّه رو، با تازیونه میزدن بی هوا بدونِ هیچ، عذر و بهونه میزدن نمیذاشتن راه بره، آبله های کَفِ پاش میدیدن راه نمیاد، هِی جا میمونه میزدن سی و چهار سال، جلو چشمای منه قَدِّ کَمونی سی و چهار سال، جلو چشمای منه گوشای خونی بند2⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای توی راه جلوی چشمامه، از روی نیزه میفتاد سَرِ ماه دستای عمّه م رو، بسته بودن با طناب میکشیدن مونده بود سرگردون، بین نامحرما بی یار و پناه عمو عبّاسم ما رو، از بالای نیزه میدید همه ی جسارتو، اهانتا رو می شنید اینو حس میکردم،وقتی که ما رو میزدن أشکِ غیرت بی‌صدا، از ابر چشماش میچکید سی و چهار سال،میگذره بازم چشام چشمه ی خونه سی و چهار سال،مرهم زخم دلم اشک روونه بند3⃣ جلوی چشمامه، همه ی مصیبتای شهر شام جلوی چشمامه، پشت دروازه و داد و ازدحام میپیچه تو گوشم،صدای رقیّه که دائم میگفت نزنین نامردا، نزنین بسّه خودم دارم میام هر نفس غصه هایی، که روز و شب یادم میاد بیشتر از همه یه غم، اذیّتم کرده زیاد اونجایی که جلویِ، چشمِ یه عدّه بی حیا عمه زینبم اومد، تو مجلس إبن زیاد سی و چهار سال، خواب میبینم روضه ی تشت طلا رو سی و چهار سال، خواب میبینم ضربه های بی هوا رو شعر و سبک: انجمن تکیه نوکری مشهد .👇
. علیه السلام بند1⃣ روزای من غصه، همه شبام گریه مجروحم از ماتم، مرهم برام گریه گرسنه و تشنه، کشتن امامم رو شده سر سفره، آب و غذام گریه کبوترای حرم رو یادم نرفته پرپر زدن توی خیمه بی آب و دونه دیگه بعد از شام و کوفه هیچ‌وقت نذاشتم یتیمی تو غصه‌ی نون شب بمونه عمریه هر شب میگم زیر لب از داغ این غم خَلِّصنی یا رب امون از این غم بند2⃣ توی گلوم مونده، بغضی که سنگینه گرچه ندیدم که، عمه چی می‌بینه ولی شنیدم که، همش صدا می‌زد جای نشستن نیست، رو تن آئینه می‌دیدم وقتی میرفت خورشید سمت مغرب با اشکای عمه خون از ابرا می‌بارید می‌زد فریاد وامحمدا واحسینا با این ناله‌ طاق عرش اعلی می‌لرزید سر که جدا شد سر و صدا شد میون خیمه محشر به پا شد امون از این غم بند3⃣ نمیره از یادم، مصیبتای شام از کربلا بدتر، کرب و بلای شام تو کوچه و بازار، زخم زبون خوردم چه تلخ و سنگین بود، حال و هوای شام دلیل این گریه‌ها اون بزم شرابه دیدم دوباره نزول "والشمس" و اونجا زد بی‌حیا خیزران به آیات قرآن اون لحظه گفتم "کَفی بالله شهیدا" دلم کباب شد از غصه آب شد تا خواهر من کنیز خطاب شد امون از این غم شعر و سبک: ✍ انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. علیه السلام ‌ بند1⃣ علی نامش مشی و مرامش مشی و مرام حیدر کرار علی عزمش شیوه ی رزمش شیوه ی رزم حیدر کرار حریف صلابتش نمیشه کسی وقارش ارثیه ی اجدادیه می جنگه با دشمنای دین خدا با تیغ صحیفه ی سجادیه ذکر رفع هر مشکلی علی بن حسین بن علی بند2⃣ علی دینش دین و آئینش دین و آئین حیدر کرار علی حلمش حکمت و علمش حکمت و علم حیدر کرار برای رسوندن صدای خدا به گوش تمامی اهل زمین تو خونش حتی از اون غلام سیاه می سازه مبلغ احکام دین تسبیحات هر سائلی علی بن حسین بن علی بند3⃣ علی ذاتش کل صفاتش کل صفات حیدر کرار علی رازش حال نمازش حال نماز حیدر کرار ایشالا یه روز شبیه شاه نجف می سازیم تو حرمش ایوون طلا میشینیم تو صحن با صفای بقیع میگیم از فضائل شیر خدا جا داره توی هر دلی علی بن حسین بن علی شعر و سبک: ✍ انجمن تکیه نوکری مشهد 👇
. علیه السلام بند1⃣ ای نبی مصور حضرت سجاد ای علی مکرر حضرت سجاد وارث آیات کوثر و تطهیر نور مسجد و منبر حضرت سجاد ندای حقت داره آوازه خط به خط نیایش تو انسان سازه صحیفت مثل کلام قرآن هزار و چارصد ساله داره حرف تازه نفس تو خاکو میتونه کیمیا کنه نفس تو هر دردو میتونه دوا کنه با نگاهت هر گمراهی میشه هدایت و نفس تو دل رو میتونه با خدا کنه بند2⃣ ای شکوه عبادت حضرت سجاد قلب و روح عبادت حضرت سجاد سجده ی طولانیت میگه به عالم تویی نوح عبادت حضرت سجاد دل ما غرق تمنای تو حسرت انبیا مقام والای تو فدای اشک سر سجادت داده به شیعه معرفت دعاهای تو تو نبودی هیچ کس با مکتب آشنا نبود تو نبودی حرف از عبادت خدا نبود تو نماز و راز و نیاز نیمه شب اگه تو نبودی هیچ کس شبیه مرتضی نبود بند3⃣ سفره دار محرم حضرت سجاد پیر قافله ی غم حضرت سجاد گریه ی تو درس معرفت میده به تمامی عالم حضرت سجاد تا روز محشر ازت ممنونیم حسینی بودنمونو بهت مدیونیم توی هر روضه که وارد میشیم صاحب عزا خود تویی و ما مهمونیم توی روضه با نوحه ی تو همنوا میشیم توی روضه با ناله تو همصدا میشیم سوز آهت دل هامونو هوایی می کنه توی روضه با تو زائر کربلا می شیم شعر و سبک: ✍ 👇
. سلام الله علیها داغ پیغمبر حق بدیدم پشت در اه مادر شنیدم فرق بشکسته ی مرتضی را با دو چشمان خود من بدیدم پاره های دل مجتبی را غصه و درد بی منتها را گریه های حسن بعد مادر شکوه هایش از آن کوچه و در غصه ها با خون دل ها خورده ام من در زمانه رنج بسیار برده ام من زینبم من زینبم من زینبم من 2 داغ هجده عزیزم بدیدم العطش های طفلان شنیدم کربلا در پی شاه بی سر روی خار بیابان دویدم استخوان های سینه بدیدم اه و ناله ز مادر شنیدم پاره های تنه پاره ی را تکه تکه خودم جمع نمودم وای از این قلب هزینم من غریبم خواهم از حق تا حسینم را ببینم زینبم من زینبم من زینبم من2 ساقی و مشک خوشکیده اش را آن لبان ترک خورده اش را فرق بشکافته و چشم خونش قد رعنای پاشیده اش را این همه را به عینه بدیدم گفتنه یا اخایش را شنیدم بهر او شد هراسان حسینم انکسر ظهریش را شنیدم گریه های کودکان را من شنیدم بی کسیه شاه دین را من بدیدم زینبم من زینبم من زینبم من2 کوفه و شام غم را بدیدم زخم زبان و طعنه شنیدم بعد عباس علمدار لشکر دست بسته چه رنج ها کشیدم شام و بزم شراب عیش و نوشش طفل سه سالو درد گوشش طعنه بر سکینه زد حرامی دخترت را حسین کرد نشانی طاقت از کف داده بودم ای حسین جان نور عینم تارو پودم ای حسین جان زینبم من زینبم من زینبم من2 ✍ 👇
. یا چهار ضرب سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام رفته توان از جان من اشگ جاری از چشمان من چشم انتظارت ماند ه ام داداش سر و سامان من داداش یکه و تنها شدم بی تو چون خود زهرا شدم هر دم راهیه صحرا شدم داداش بی کسم تنها کسم دانم میشوی فریاد رسم آخر من به تو کی میرسم حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش من دیده ام شام بلا سرها به روی نیزه ها طفلان بی آب و غذا تن های سر از تن جدا هر شب طعنه و زخم زبان داداش من چه گویم الامان طفلت هی میگفت پیشم بمان میخورد سیلی و مشت و لگد میگفت پس اجل کی میرسد عمه از تنم خون میچکد حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش دارم به لب من این دعا دائم بگویم ای خدا یعنی شود داداش من امشب رسد از کربلا با یاد تو من جان میدهم جان با لب عطشان میدهم جان با چشم گریان میدهم شکر حی داور میکنم آخر عمر خود سر میکنم دائم یاد مادر میکنم حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش ✍ 👇
. سلام الله علیها مادر صبر و ایثار و شهامت تویی شافع محشر و روز قیامت تویی بضعه ی حیدری.   زاده ی کوثری ای دختر زهرا. یا زینب کبری ....... اسم زیبای تو هماره روی لب است نوحه ی عاشقان سیدتی زینب است قبله ی عالمین  یا شریک الحسین ای دختر زهرا.  یا زینب کبری ...... صبر تو رشته ی ظلم امیه گسست خطبه ات قامت کفر و ستم را شکست دختر فاطمه   کی کند واهمه ای دختر زهرا.  یا زینب کبری .... خانه ی ظالم از دست تو ویران شود کربلا هم زصبر تو گلستان شود به نبی نور عین.   نور چشم حسین ای دختر زهرا.     یا زینب کبری ✍ .👇
﷽❣ @Asheghane_hazrat_zeynab 🌹 👇 چند نمونه صلوات مورد استفاده در مجلس👇👇👇👇 1) هدیه ساحت مقدس امام زمان عج‌.. و تعجیل در امر فرج حضرت صلوات... 2) هدیه به پیشگاه چهارده معصوم و همچنین خانم فاطمه معصومه سلام الله علیهما صلوات... 3) ان شاالله شیطان از محفل و مجلسمون به دور باشه و محفل و‌مجلس مورد نظر و عنایت خاص بقیة الله الاعظم آقا صاحب الزمان عج قرار بگیره سوم صلوات رو بلندتر هدیه کن... 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 4) بر مهدی زهرا محمدی صلوات.. 5)‌ بر خانم الانبیا محمد صلوات... 6) ‏هدیه به اول مظلوم عالم آقا امیرالمومنین شاه نجف علی مرتضی علیه السلام صلوات.. 7) ‏هدیه محضر بی بی دو عالم زهرای شهیده...سیدة النساء عالمین انسیة الحورا... شفیع القیامه خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها صلوات... 8) ‏هدیه به سبط اکبر آقا امام حسن مجتبی غریب مدینه صلوات.... 9) ‏هدیه به ارباب بی کفن امام حسین علیه السلام ان شاالله که یه شب جمعه زائر حرمش باشی صلوات.... 10) ‏هدیه به پنج تن آل عبا صلوات.... 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 11) ‏ان شاالله که فردای قیامت مورد شفاعت بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا قرار بگیریم محمدی صلوات... 12) ‌ ان شاالله این مجالس و محافل به امضای نورانی حضرت زهرا برسه صلواتی جلیل تر هدیه کنید... 13) برای شادی اموات از دوستان امیرالمومنین(سوم) صلوات رو بلند تر هدیه کنید... 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 14) هدیه به اشرف مخلوقات عالم ، پیغمبر خاتم ، حضرت محمد مصطفی ص صلوات... 15) جهت تعجیل و سلامتی آقا حجة ابن الحسن بقیة الله الاعظم محمدی صلوات... 16 ) هدیه نثار روح آقا امیرالمومنین ، مولی الموحدین ،شاه نجف ، علی مرتضی و همسر مکرمه اش بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا س ، و‌ سلاله های پاکشون بلاخص اباعبدالله الحسین صلوات غرا هدیه کنید.... 17) خداوند ان شاالله زیارت امام حسین ع در این دنیا و شفاعت حضرت رو فردای قیامت نصیب و ‌بهرمون کنه ، به صلوات بر محمد و آل محمد... 18) هدیه به ولی نعمتمون ، امام رئوف ثامن الائمه ، امام رضا ع صلوات... 19) خدا به حق این روزها ...فهم و درک مارو نسبت به اهل بیت بیشتر و بیشتر کنه صلوات (دوم ) رو محمدی پسند هدیه کنید... 20) خداوند قلب هامونو به نور معرفت اهل بیت منور کنه ،، به صلوات بر محمد و آل محمد ص... 21) به نیت اونایی که جوون دارند ...التماس دعا گفتن..آن شاالله که آخر عاقبت جوونها ختم بخیر بشه صلوات... 22) ان شاالله یه شب جمعه ای زائر حرم ابی عبدالله باشی ، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد ص... 23) ان شاالله که قرآن فردای قیامت شفیع منو ‌شما باشه محمدی صلوات ... 24) ان شاالله که خداوند این قدمهارو به کربلای معلا و مدینه منوره مهمان کنه ، محمدی صلوات... 25) ان شاالله که خداوند نور اهل بیت رو لحظه به لحظه در قلبمون بیشتر و بیشتر کنه به صلوات بر محمد و آل محمد ص... 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 26) هدیه به 14نور ازلی صلوات... 27) شادی روح اموات ،، بد وارث ،،بی وارث ،، کم وارث،، علما ،، شهدا،، فضلا ،، اموات جمع ،، بانی مجلس و منه حقیر هدیه کنید با شاخه گلی به صلوات بر محمد و آل محمد... 28) ان شاالله امسال سال ظهور آقاجانمون امام زمان عج باشه صلوات.... 29) حاجت بانی ،،حاجت جمع ،، حاجت منه حقیر،،، به نیت اونایی که التماس دعا داشتند ،، ملتمسین دعا مخصوصا حاجت بانی مجلس صلوات 30)شفای همه مرضا بخصوص مریضهایی که گوشه بیمارستانها هستند گوشه خونه ها هستند..خداوند به حق مریض مصلحتی کربلا لباس عافیت برتنشون بپوشونه به صلوات بر محمد . آل محمد ص... 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
. علیه_السلام ای عشق سینه سوز من ای مبتلا پسند ای حضرت غریب ترین آشنا پسند قصری ندیده ایم به زیبایی بقیع شاهی ندیده ایم شبیهت گدا پسند هرخاک زیر پای تو، زرخیز میشود هر غنچه میشود به نگاه تو شاپسند بی هیچ قید و شرط فدای تو میشود هر کس که هست فکر امور خدا پسند حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می توان گرفت از شاخه های سدری وطوبی برادرت تو ساحل کرامت و دریا برادرت دنیا به جای خویش، که با افتخار بود پادر رکاب امر تو حتی برادرت برخیز خنده روی لب مادرت بکار کشتی بگیر بار دگر با برادرت همواره این سئوال مرا گیج میکند ماندم که تو غریب تری یا برادرت؟ یک روز میرسد که حرمدار میشوی شبهای جمعه قبله ی زوار میشوی ای خنده ی تو علت لبخند فاطمه فرزند هل اتایی و دلبند فاطمه درهم شکست،فتنه ی فتانه ی جمل با تیغ چشمهای تو، فرزند فاطمه! بی یاوری درست همانند مرتضی بی زائری درست همانند فاطمه هرجا روم هنوز گدای همین درم این طوق را به گردنم افکنده فاطمه شرمنده کرده عطر تنت، بوی مُشک را پربار میکند نفست،نخل خشک را
. 🏴 علیه السلام علیه السلام کجا یعقوب دیده خوابِ هجرانی که من دیدم کجا یوسف شنیده وصفِ زندانی که من دیدم زمین در روزگارِ نوح، شد سیراب از باران ولی دریایی از خون شد به طوفانی که من دیدم هم اسماعیل‌ها سر را به تیغ امتحان دادند هم ابراهیم‌ها، در عیدِ قربانی که من دیدم زمین از خونِ خاتم‌بخشی‌اش شد تربتِ اعلا عقیقِ سرخ شد خاکِ سلیمانی که من دیدم سرِ خورشید بر نِی شمعِ بزمِ ماتمِ خود بود قیامت چیست؟ جز شامِ غریبانی که من دیدم تمام آیه‌ها شد "کاف و ها و یا و عین و صاد" میان قاریان شد پخش، قرآنی که من دیدم برادر، جای من شمشیر خورد و من غمِ ناموس هزاران ارباًاربا داشت میدانی که من دیدم نگاهِ حرمله هر بار پُر بود از هزاران تیر عمو جانم ندیده تیربارانی که من دیدم مسلمان نشنود کافر نبیند خوابِ این غم را سر و تشت و شراب و چوب و دندانی که من دیدم و پرچم‌ها از آن روزی که باد از نیزه‌اش رد شد پریشان‌اند، از زلف پریشانی که من دیدم
خوشا لبی که دم زد از نوای صاحب الزمان خوشا دلی که پُر شد از ولای صاحب الزمان خوشا بحال عاشقی که هر سحر دقایقی کند کبوتر دلش هوای صاحب الزمان خوشا به دیده‌ای که تر، شود به یاد منتَظَر خوشا سری که می‌رسد به پای صاحب الزمان تو عارفی، تو ذاکری، به کربلا تو زائری اگر کنی چو شاعری ثنای صاحب الزمان دِی‌اش بهار می‌شود، چو شهریار می‌شود کسی که یار می‌شود، برای صاحب الزمان طعنه خورد از این و آن، ولی نمی‌کند فغان هر آنکه شد در این جهان گدای صاحب الزمان اگر کسی نوا کند، بهر فرج دعا کند حاجت او روا کند، خدای صاحب الزمان خدا رضا نمی‌شود، درد دوا نمی‌شود ندبه دعا نمی‌شود، جدای صاحب الزمان دوباره مثل هر شبش، بیاد عمه زینبش به عرش حق رسیده ناله‌های صاحب الزمان
. گریز: حضرت فاطمه بنت الحسن همسر حضرت زین العابدین علیهماالسلام دنیای بی امام، سرای فتن شده‌ مهد هزار غصه و درد و محن شده دلها به جای عشق گل نرجس از چه رو لبریز عشق اطلسی و یاسمن شده هر نیمه شب، قنوت نماز شب امام توبه برای جرم و گناهان من شده ما بیخیال غیبت اوئیم و مادرش در روضه های غربت او سینه زن شده گوید کنار لاله ی دور از وطن؛حسین یک عمر، از چه مهدی من بی وطن شده در مجلس شهادت چارم امام ما صحبت ز داغ فاطمه بنت الحسن شده او هم کشیده داغ  ِ روی داغ را ولی کمتر از او میان مجالس سخن شده او هم شبیه همسر خود زین العابدین مضطر ز داغ آن بدن بی کفن شده مانند زینبین، شکسته دل و حزین از ناسزای کوفی پیمان شکن شده در شام روی ناقه به همراه باقرش خونین جگر ز طعنه ی هر مرد و زن شده راضی شده به مرگ خودش زین العابدین وقتی مرامشان زن و کودک زدن شده در کوچه باز، فاطمه ای را کتک زدند ذکر علی ، دوباره(گلم را مزن) شده علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. مدح و مرثیه بانوی با اقتدار، شریفه بنت الحسن عزیز پروردگار، شریفه بنت الحسن سلام سینه زنان، درود گریه کنان به محضرِ تو نثار، شریفه بنت الحسن دختر شاه کرم، عالمه و محترم اُسوه‌ی حُجْب و وقار، شریفه بنت الحسن فاطمه را کوثری، تو نوه ی حیدری تویی پیمبر تبار، شریفه بنت الحسن تویی عفیف و شریف، شدی به دشمن حریف قاسمِ هر کارزار، شریفه بنت الحسن تو همدم زینبی... ، مدافعِ مکتبی... نطق تو چون ذوالفقار، شریفه بنت الحسن قبله‌ی حلّه تویی، فاتح قُله تویی حسین را جان‌نثار، شریفه بنت الحسن تجلی مجتبی، ضریح تو دلربا به شیعیان افتخار، شریفه بنت الحسن طبیبه‌ی اهل‌بیت، حبیبه‌ی اهل‌بیت تابِ دلِ بی‌قرار، شریفه بنت الحسن هر که به تو رو زده، در حرمت آمده رها شد از بند نار، شریفه بنت الحسن ای به فدای غمت، اسیری و ماتمت شدی به غم‌ها دچار، شریفه بنت الحسن پای تو پر آبله، دست تو در سلسله شد زِ بدِ روزگار، شریفه بنت الحسن تو رفته ای بزم می، تو دیده ای روی نی رأس گلِ شیرخوار، شریفه بنت الحسن گرچه که قَدّت خمید، شدی به حلّه شهید نرفته ای شام تار، شریفه بنت الحسن ندیده ای ظلم شام، هلهله و سنگ و بام جسارت نیزه دار، شریفه بنت الحسن ندیده ای خیزران، زینب و قدِ کمان به مجلسی دل‌فَکار، شریفه بنت الحسن به کنج ویرانه ها، دختر و رأسی جُدا ندیده ای گشته زار، شریفه بنت الحسن ای غم و دردت عظیم، کریمه بنت الکریم به «ملتمس» لطف دار، شریفه بنت الحسن
. نمازعشق بخوان حسين غريبم ،كه سخت دل گيرم نگاه كن كه زداغت ،چه خسته و پيرم به رحل نيزه توقرآن بخوان ،عزيز دلم كه باز از نفس اطهرتو جان گيرم چه غافل ند چنين مردمی كه پندارند به سنگ كينه ی خود می كنند تحقيرم بخوان مفسر قرآن،« لِيُذهِبَ عَنكُم» بخوان و شرح بده آيه ای ز تطهيرم بخوان «ولّيكم الله»را،كه تا از جهل كسی دگر نگشايد زبان به تكفيرم كمان ابرويت از سنگ شاميان بشكست دگرمخوان كه غمت می زند به دل تيرم مخوان كه خون ز گلويت به نيزه می ريزد قسم به قطره ی خونت زعمرخود سيرم فرشتگان به تو کردند اقتدا ، ازعرش نمازعشق بخوان با صدای تكبيرم چگونه باتو بگويم كه غيرت اللهی كشيده ديده ی نامحرمان به تصويرم نوشته است«وفایی»به اشك خونين اش كه من رضا به رضای خدا و تقديرم
. منکه تنها یادگار کربلای عترتم حافظ دینم، امامم، پاسدار عصمتم پیشوا از عصر عاشورا به کلِ خلقتم شاهد نهضت، امین وحی، غرق محنتم غربتم این بس، که در بینِ شهیدان مانده ام با تنِ تبدار همراه اسیران مانده ام با دلی غمبار، شد آغاز مسئولیتم خورد در شام غریبان حکمِ ماموریتم گرچه فرقی نیست در تعریفِ معصومیتم فرق دارد با همه، واللهِ مظلومیتم منکه بینِ حلقه ی آتش، امامت کرده ام مثل بابایم به حفظ دین، قیامت کرده ام از میانِ نیزه و شمشیر و خون و خاک و گِل شد امامت، از تَهِ گودال، بر من منتقل با همه سنگینیِ بار امامت، خسته دل از زمین برداشتم آنرا، نگشتم منفعل ابتدا با اذنِ حق، این امرِ سنگین را که دید عمه ی مظلومه ام، بارِ ولایت را کشید منکه بودم ناگزیز آنشب، به قلبی بیقرار در پیِ الهامِ وَحیانی، به وضعِ اضطرار امر کردم بر همه اهل حرم، حکمِ فرار گم شدند از ترس، اطفالِ حرم در شامِ تار عمه جانِ من، پیِ اطفال آل الله گشت او بجای من، بدورِ کشته ی گودال گشت من به چشم خویش دیدم در ضمیرِ قتلگاه ریزشِ برگ خزان را در مسیر قتلگاه غنچه های فاطمی را سربزیرِ قتلگاه بیعت آل علی را در غدیر قتلگاه اشک بود و آه بود و ناله بود درد بود تازیانه بر یتیمان، سهم هر نامرد بود کاروانی از حرم تا قتلگه آواره بود هر سری بشکسته بود و هر دلی بیچاره بود همچو معجرهای پاره، گوشها هم پاره بود دستهاشان پر ز سیلی، ناسزا همواره بود راسها بر نیزه بود و جسمها نقش زمین کاروانی خسته بود و چشمهایی در کمین چشمهای بی حیا، بدتر ز غارت بود، وای تازه اینجا اولِ راهِ اسارت بود، وای کارِ شمر و خولی و اَخنس جسارت بود، وای قصدِ دشمن، طرحِ تحقیر و حقارت بود، وای نسبتی دادند ما را، دونِ شَانِ ما و من خارجی خواندند ما را، اُمتی پیمان شکن من پیامِ روضه را از قتلگاه آورده ام دستهای بسته را با سوز و آه آورده ام آل عصمت را ز انبوهِ نگاه آورده ام اشک را تا کوفه ی غرق گناه آورده ام نان و خرما، خستگی را صد برابر کرده بود آبروی آل زهرا را به کوفه برده بود چونکه آوردند ما را بینِ مردم با عتاب دخترانِ فاطمه، در ازدحام و بی نقاب پرده های خانه ی اُم حبیبه شد حجاب ناگهان زینب، علی گونه صدا زد با خطاب وای بر مردانتان، مردانِ ما را کشته اند حال بر زنهای آل الله گریان گشته اند بارها در خطبه‌های ما سپاهی گریه کرد دشمنِ غدّارِ ما با روسیاهی گریه کرد گاه بر این افتضاح و این تباهی گریه کرد گاه خندید و به ظاهر با نگاهی گریه کرد اشکهای کِذبِشان، از ظلمشان مانع نشد هیچ هتاکی ز پاسخهای ما قانع نشد پاکیِ ما را، به تهمت ناروا پنداشتند آیه های کبریا را ناسزا پنداشتند احتجاجِ آل عصمت را خطا پنداشتند با تمسخر، شام را هم کربلا پنداشتند پاسخِ فریادِ ما، بارانِ سنگِ شام بود بر سرِ ما شعله ی آتش ز درب و بام بود وای از شامِ بلا، که آبروداری نکرد بر درِ دروازه ی ساعات همکاری نکرد بینِ بازارِ یهودیها بجز خاری نکرد جز سرِ بر نیزه، ما را هیچکس یاری نکرد آنچه ما دیدیم در این شهر، هیزی بود و بس آنچه ما را کشت، اظهارِ کنیزی بود و بس