🏴شهادت_حضرت_فاطمه_س
#ایام_فاطمیه_روضه_فارسی
🎤مداح :حجت الاسلام مومنی
▪️روضه حضرت زهرا، گریز به حضرت قاسم ابن الحسن
دختر طلحه یه پیراهنی برای مادر ما زهرا سلام الله علیها به سوغات آورده،این پیراهن هم برای فاطمه بلند بود و هم گشاد . اسماء میگه:چند بار به بی بی عرض کردم:بی بی جان! این پیرهن رو بدید به من،چون به درد شما نمیخوره؟حضرت فرمود:نه اسماء این مال منه . اگه پیراهن میخوای به علی بگم برات بخره؟“
گذشت،تا اون روزی که خونه رو آب و جارو کرد،بچه ها رو فرستاد رفتن بیرون. گفت:اسماء بچه ها رفتن، من بدنم رو شست و شو میدم،بدن رو شست و شو داد،اسماء! اون پیرهنی که دختر طلحه برام به سوغات آورده برام بیار،میگه: عرض کردم بی بی جان این پیرهن هم برا شما بلنده و هم گشاد؟
فرمود:اسماء بیار،میخوام امشب علی بدنم رو غسل میده از زیرلباس،راحت غسلم بده،اسماء میگه:اومدم پیرهن رو از سر بی بی عبور دادم،اما هر کاری کردم این دست تو آستین گیر کرد ….” میگه با کمال تعجب دیدم پیراهن اندازه قامت زهرا شده” حالا بیا کربلا” قاسم داشت می رفت میدان،پاش به رکاب اسب نمی رسیده، ولی وقتی حسین داشت قاسم رو بر می گردوند،سینه ی قاسم به سینه حسین ِ،پاهای قاسم به زمین کشیده میشه،قاسم رو زیر پا پر پر نکردن …….
رفقا بزارید بگم،به این کار میگن، “رضض” ، رضض یعنی شکسته شده ….” اما به این کار میگن:هَضَمَ( له شده)، دو تا هضمَ میبینی ….” یکی تو مدینه …. یکی تو مدینه …. یکی تو کربلا …. بدن قاسم ….. زنده ….. زیر سم اسب ها …
ظلم به سر میرسد ای یار
از او خبر میرسد ای یار
او می آید تکیه به دیوار حرم میزند
او می آید قدم به چشمان ترم میزند
او می آید او می آید
متی ترانا و نراک و لا موعود سواک
ذکر لبم به زیر خاک یابن الحسن روحی فداک
یابن الحسن روحی فداک
****
او پناه عالمین است
منتقم خون حسین است
او می آید درد همه خلق دوا میشود
او می آید قبله ی ما کرب و بلا میشود
او می آید او می آید
این الحسن این الحسین و این ابناء الحسین
مع امامٍ منصور ایشالله بین الحرمین
یابن الحسن روحی فداک
****
بانی روضه ی محرم
سینه زنه ذبیح اعظم
او می آید روضه ی ارباب به پا میشود
او می آید عرش خدا بیت عزا میشود
او می آید او می آید
متی ترانا و نراک و لا موعود سواک
ذکر لبم به زیر خاک یابن الحسن روحی فداک
یابن الحسن روحی فداک
آچیخدی باب کرم حاجت ایستیین گلسین
علم نشانه دی یا مهدی سسلیین گلسین
خبر ورون هامی درد اهلینه ، گرفتاره
عزیز فاطمیه دردینی دیین گلسین
برای شفای همه مریضا 🙏
روضه حضرت زهرا(س)
@okhshama
درکوچه ای من بوده ام دستم به دست مادرم
دیدم که زد آن بی حیا سیلی به روی مادرم
(دییر گوردوم ننم ئوز ئوزونه دانشیر)
هیچ من دیمیرم لاله لی داغ داشیم اولیدی
یا غصه و غمدن آغاران باشیم اولیدی
اسدی اورگیم ثانی منه سیلی وراندا
آرزوم بویودی بیردنه قارداشیم اولیدی
دیمیرم دردی بونون بیر سند پاره یدی
دیمیرم مشکلی بیر گمشده گوشواریدی
درد بودی بیر قولی سنمشدی اورک یاره یدی
خانمی سالدی ایاقدان ایکی سیلی یاراسی
ایندی فکر ایله نیه تئز ئولدی رقیه بالاسی
👇👇👇👇👇👇
#حدیث_روز
امام على عليه السلام:
💠ألِن كَنَفَكَ؛ فَإِنَّ مَن يُلِن كَنَفَهُ يَستَدِم مِن قَومِهِ المَحَبَّةَ
ملايم باش؛ زيرا هركه ملايم باشد، همواره از دوستى كسانش برخوردار مى شود
غررالحكم حدیث2376
✨ذکر روز "پنجشنبه"✨
"۱۰۰مرتبه"🏴لااِلهَ اِلَّااللهُ المَلکُ الحقُّ المُبین🏴
🍃موجب رزق و روزی می شود🍃
◾️الا که صـاحب عزاے تمام غـمهایی
دوبـاره فاطمیه آمد، چرانمے آیی
کجا سـیاه به تـن کرده اے غـریبانه
کجا به سینه خود مے زنے به تنهایے
أللَّـھُــمَ ؏َجـِّلْ لِوَلیِـڪْ فرج
.
#فاطمیه
#در_و_دیوار
همدست شد مسمار با دیوار، با در
در بین دود و شعله گیر افتاد، مادر
حال و هوای خانه یکباره عوض شد
افتاد روی مادر ما بیهوا در
باید بسوزد در هوای شمع اما...
این بار سوزانده پَرِ پروانه را در
در پیشِ رو زهرا نبود؟ ای بی حیا میخ
در پشتِ سر زهرا نبود؟ ای بی حیا در
از آن زمان که مادر ما را زمین زد
ما بچههای فاطمه قهریم با در
از پا درآوردند آخر مرتضی را
دیوار، آتش، کوچه و همسایهها، در
مسمار شد سر نیزه و تیر سه شعبه
در کربلا باقی چوبش شد عصا، در
در کربلا زینب گلی گم کرده بود و
میگشت در گودال دنبال برادر
#شهادت_حضرت_زهرا
#گروه_یا_مظلوم✍
.
.
#امام_حسین
محشر همان ساعت که تن به نیزه دادی بود
آن لحظه که بر گونه ات از زین فتادی بود
یا که همان ساعات حمله به حرم، که تو
با یاری نیزه شکسته ایستادی بود
ای خاک عالم بر سر دنیای بعد از او
محشر زمانی که پسر از دست دادی بود
پیر و جوان در کشتنت همدست هم بودند
در قتل صبرت بین دشمن اتحادی بود
حجم سلاحی که ته گودال افتادهست
حتی برای قتل یک لشکر زیادی بود
آنقدر آهسته قدم روی تنت می زد
گویا برایش سیر در عرش امر عادی بود
اصراف در قتل تو کرده کوفی نامرد
اینگونه کشتن با چه حکم و اجتهادی بود؟
یک تن نگفت ای شمر بعد از کشتنش دیگر
پیش نگاه خواهرش چه جای شادی بود
غارتگران را دست پر به کوفه برگرداند
جسمت برای دشمنان باب مرادی بود
میریخت خون تازه از حلق تو بر نیزه
چل منزل از کیفیت ذبح تو یادی بودی
معنا ی آیات تو را بر نی نفهمیدند
در شام و کوفه حافظان بی سوادی بود
با دیدن حال ربابت شامیان گفتند
ذبح گلوی اصغرش دیگر زیادی بود
#گودال
#شب_جمعه
#گروه_یا_مظلوم ✍
.
.
#فاطمیه
#بستر_بیماری
خاموش مکن شمع شب انجمنی را
ای زخم دگر زجر مده همچو منی را
منظور من از پلک زدن عرض سلام است
تن خسته ندارد رمق دم زدنی را ...
بگذار نفس تازه کنم، درد حیا کن
آزار مده شب به شب آزرده تنی را
گفتم به مزاری که ندارم بنویسند
چل مرد گرفتند نفس های زنی را
بعد از غم پیغمبر و محسن ، شب آخر
دل گفت شبی گریه کنم بی کفنی را ...
ای کاش نلرزی سحر آخرم، ای دست
تا هدیه کنم بر پسرم پیرهنی را ...
#شهادت_حضرت_زهرا
#ناصر_دودانگه ✍
.