eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
دست خدا در خلقت زهرا چه ها کرد سر تا به پا اعجاز را بر او عطا کرد تا اینکه گنج مخفی اش پنهان نماند طرح جدیدی از خداوندی به پا کرد نوری سرشت و مدتی بعد از سرشتن او را به نام حضرت زهرا صدا کرد وقتی برای بار اول، فاطمه گفت آنجا حساب "فاطمیون" را جدا کرد او جای خود دارد کنیز خانه ی او با یک نگاهی خاک را مثل طلا کرد حوریه بود و دستهایش پینه می بست از بس که در این خانه گندم آسیا کرد نان شبش در دست مسکین مدینه... ... می رفت یعنی روزه را با آب وا کرد امشب دخیل چادری پر وصله هستم آن چادری که بی خدا را با خدا کرد
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ مگر رسول به وصفش بیان کند سخنی که وصف ذات خدا نیست کار همچو منی جواب هرچه که باشد نوازش است مرا خدا کند بنوازد مرا ولو به لَنی   بساط حوزه کرم می‌کند، چه ذوالکرمی بساط روضه عطا می‌کند، چه ذوالمِنَنی به دست شیخ الائمه غدیر جان بگرفت بله، غدیر جوان شد ز بادۀ کهنی  ببین حدیث حدیث و ببین که بحث به بحث چگونه یک تنه رفته به جنگ تن به تنی به جعفر بن محمد بگو بسوز و بساز مباش فکر حَرَم ‌گر نوادۀ حسنی سیاه‌تر ز همه روزگار پروانه‌ست اگر که شمع بسوزد میان انجمنی نخست آنچه صدا می‌کند سر زانوست اگر کشیده شود ناگهان سر رسنی ببین چه بر سر زن یا که مرد می‌آید طناب را بکشی، تازیانه هم بزنی عبا نداشت که از خجلتش به سر بکشد  پناه بُرد به یک آستین پیرهنی چه سخت می‌گذرد مرد آبروداری طی طریق کند با غلام بددهنی اگرچه سوخته در، جای شکر آن باقی ست که میخ در نگرفته به گوشه‌ی بدنی اگرچه از نفس افتاده، باز هم راضی‌ست که بین کوچه نیفتاده است هیچ زنی چه حرف‌ها  نشنید و چه چیزها که ندید شکسته‌دل شد و آمد، ولی چه آمدنی غریب نیز از اینجا نمی‌رود عریان برای تو کفن آورده‌اند، عجب کفنی شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــ🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤 🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔ لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝ لینک کانال:👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد از روی خاک حجره سر خاکی تو را بر دارد و به گوشه دامن مکان کند می خواهی آب آب بگویی نمی شود گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟ چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد می خواست دست و پا زدنت را نشان دهد تا بام می شود سر سالم تری رسید با شرط این که این لبه در امان دهد بالا نشسته ای و جهان زیر پای توست وقتش شده گلوی شهیدت اذان دهد
باور نمی کردم گذرها را ببندند من را که می بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می آیی کفن بردار حتما ای یوسف من پیرهن بردار حتما حالا که می آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم اما هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟ پرده نشینان طاقت بازار دارند؟ من راضی ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مهر و وفا که نه جفا دارند ، اما اینجا کفن نه بوریا دارند اما باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد
باور نمی کردم گذرها را ببندند من را که می بینند درها را ببندند خورشید بودم زیر نور ماه رفتم جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم این چند شب یک خواب راحت هم نکردم من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت امروز جان دادم اگر جانت سلامت دندان من افتاد دندانت سلامت حالا که می آیی کفن بردار حتما ای یوسف من پیرهن بردار حتما حالا که می آیی ستاره کم بیاور با دخترانت گوشواره کم بیاور حیرانم اما هیچکس حیران من نیست باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست اینجا برای خیزران لب را نیاری آقا خدا ناکرده زینب را نیاری اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟ پرده نشینان طاقت بازار دارند؟ من راضی ام انگشتر من را بگیرند وقت کنیزی دختر من را بگیرند اینجا برای نعل پا دارند آنقدر کنج تنور خانه جا دارند آنقدر مهر و وفا که نه جفا دارند ، اما اینجا کفن نه بوریا دارند اما باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد
سلام الله علیها پایش ز دست آبله آزار می کشد از احتیاط دست به دیوار می کشد   درگوشه ی خرابه کنار فرشته ها “با ناخنی شکسته ز پا خار میکشد”   دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح بر روی خاک عکس علمدار می کشد   او هرچه میکشد به خدای یتیم ها از چشم های مردم بازار می کشد   گیرم برای خانه تان هم کنیز شد آیا ز پرشکسته کسی کار می کشد؟   چشمش مگر خدای نکرده چه دیده است؟ نقشی که میکشد همه را تار می کشد   لب های بی تحرک او با چه زحمتی خود را به سمت کنج لب یار می کشد 🔹 🔹 .
|⇦• ذکر توسل و روضه ویژۀ ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم و شهادتِ حضرت ، به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ محملت با وقار می آمد (بی بی جانم ..) سبز تر از بهار می آمد وه! عجب خوش خرام می آمد با شکوهِ تمام می آمد محملت بود و … خیلِ استقبال کم محلی نشد زبانم لال *بعضیا انگاری هنوز خودشونو به جلسه نرسوندن ، برا اونا آروم آروم میخونم .. فقط بدونید ما ایرانیا جلو فاطمه سربلندیم .. چه تشییع امام رضا .. چه استقبالِ بی بی معصومه کم نزاشتیم .. بگم ناله بزنی ؟ ..* دم قم گرم! سربلند شدیم ازدعایِ تو بهره مند شدیم *هرجا نشستی زمزمه کن .. نفس بزن .. امام رضا به مهمونایِ خواهرش خوش آمد میگه انقده جمعیت اومد .. هیچ کسی دست خالی نیومد .. انقدر گل به قدمایِ خانم ریختن ..* دم قم گرم ! احترام گذاشت هرچه گل داشت ، رویِ بام گذاشت *رفقا ، خوش به حالتون برا این بی بی بلند گریه می کنید ..* با مَحارم به قم رسیدی ، شکر دمِ دروازه ای ندیدی ، شکر *بهترینِ جایِ قم بردن اسکانش دادن .. بردنش بیتُ النور .. میگن اون محلُ از همه طرف قُرُق کردن .. گفتن مردا اینجا حق ندارن تردد کنن .. (خودشو که نه نه) ، نکنه از دور سایه شُ ببینن .. ای روزگار ..* قم کجا کوفۀ خراب کجا تو کجا زینب و رباب کجا ساربان محملت عجول نراند چادرت زیرپایِ شمر نماند .. شاعر : شام بلا تیره تر از شام بود شام فقط سنگِ لبِ بام بود شام فقط طعنه و دشنام بود آل رسول و ملاءِ عام بود .. *زینبی که کسی سایه شم ندیده بود حالا همه دارن تماشاش میکنن .. حالا داره میگه :* حسین .. خبر داری مرا بازار بردن میانِ مجلسِ اغیار بردن *از دمِ دروازه تا دمِ قصرِ اون ملعون راهی نبوده ، اما طول کشید .. اونجا هم که رفتن زینب چی گفت .. :* نزن .. ببین که دندوناش شکسته .. *سادات معذرت میخوام ، دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ‏زِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..* زینب کجا و مجلسِ نامحرمان کجا مِضمار و چنگ و نای ، حضور رباب خواست کلثوم چاک داد ، گریبانِ صبر را پس دفع ظلم ، از پدرش بو‌تراب خواست کای «شحْنهُ النَّجف»! نظری سویِ بی‌کسان بنْگر یزید ، خانۀ ایمان ، خراب خواست شاعر: تو بی كسم شدی و منم بی كست شدم از تل تو را نديدم و دلواپست شدم پنجاه سال خواهری ام را چه ميكنی؟ احساس هایِ مادری ام را چه ميكنی؟ مانندِ دخترانِ تو طاقت نداشتم گفتی نيا به جان تو طاقت نداشتم وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست زينب تمام زندگی اش زيرِ نيزه هاست خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات مادرمان را صدا نزن شاعر :
|⇦• ذکر توسل و روضه ویژۀ ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم و شهادتِ حضرت ، به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ محملت با وقار می آمد (بی بی جانم ..) سبز تر از بهار می آمد وه! عجب خوش خرام می آمد با شکوهِ تمام می آمد محملت بود و … خیلِ استقبال کم محلی نشد زبانم لال *بعضیا انگاری هنوز خودشونو به جلسه نرسوندن ، برا اونا آروم آروم میخونم .. فقط بدونید ما ایرانیا جلو فاطمه سربلندیم .. چه تشییع امام رضا .. چه استقبالِ بی بی معصومه کم نزاشتیم .. بگم ناله بزنی ؟ ..* دم قم گرم! سربلند شدیم ازدعایِ تو بهره مند شدیم *هرجا نشستی زمزمه کن .. نفس بزن .. امام رضا به مهمونایِ خواهرش خوش آمد میگه انقده جمعیت اومد .. هیچ کسی دست خالی نیومد .. انقدر گل به قدمایِ خانم ریختن ..* دم قم گرم ! احترام گذاشت هرچه گل داشت ، رویِ بام گذاشت *رفقا ، خوش به حالتون برا این بی بی بلند گریه می کنید ..* با مَحارم به قم رسیدی ، شکر دمِ دروازه ای ندیدی ، شکر *بهترینِ جایِ قم بردن اسکانش دادن .. بردنش بیتُ النور .. میگن اون محلُ از همه طرف قُرُق کردن .. گفتن مردا اینجا حق ندارن تردد کنن .. (خودشو که نه نه) ، نکنه از دور سایه شُ ببینن .. ای روزگار ..* قم کجا کوفۀ خراب کجا تو کجا زینب و رباب کجا ساربان محملت عجول نراند چادرت زیرپایِ شمر نماند .. شاعر : شام بلا تیره تر از شام بود شام فقط سنگِ لبِ بام بود شام فقط طعنه و دشنام بود آل رسول و ملاءِ عام بود .. *زینبی که کسی سایه شم ندیده بود حالا همه دارن تماشاش میکنن .. حالا داره میگه :* حسین .. خبر داری مرا بازار بردن میانِ مجلسِ اغیار بردن *از دمِ دروازه تا دمِ قصرِ اون ملعون راهی نبوده ، اما طول کشید .. اونجا هم که رفتن زینب چی گفت .. :* نزن .. ببین که دندوناش شکسته .. *سادات معذرت میخوام ، دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ‏زِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..* زینب کجا و مجلسِ نامحرمان کجا مِضمار و چنگ و نای ، حضور رباب خواست کلثوم چاک داد ، گریبانِ صبر را پس دفع ظلم ، از پدرش بو‌تراب خواست کای «شحْنهُ النَّجف»! نظری سویِ بی‌کسان بنْگر یزید ، خانۀ ایمان ، خراب خواست شاعر: تو بی كسم شدی و منم بی كست شدم از تل تو را نديدم و دلواپست شدم پنجاه سال خواهری ام را چه ميكنی؟ احساس هایِ مادری ام را چه ميكنی؟ مانندِ دخترانِ تو طاقت نداشتم گفتی نيا به جان تو طاقت نداشتم وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست زينب تمام زندگی اش زيرِ نيزه هاست خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات مادرمان را صدا نزن شاعر : •┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
آن قدر عاشقیم که املا نمی‌شود مستی ما که در قلمی جا نمی‌شود زلف مرا به پنجره‌های ضریح عشق طوری گره زدند، دگر وا نمی‌شود باید که ناز داشت، کمی نیز غمزه داشت هر دختر قبیله که لیلا نمی‌شود آن کس که خاک پای مریدان میکده است محتاج معجزات مسیحا نمی‌شود «تاک» مرا به عشق تو در خم گذاشتند حالا شراب می‌شود و یا نمی‌شود ما مثل باده‌ایم شبی امتحان کنید انگور زاده‌ایم شبی امتحان کنید شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت از حاجیان کعبه سبز شما نوشت شکر خدا که دست قدر، دست سرنوشت نام مرا شریف‌ترین خاک پا نوشت صبح ازل به خاک تو پیشانی‌ام رسید این سجده را فرشته به پای خدا نوشت از ما سؤال شد که اسیر تو می‌شویم؟ ما خواستیم و آیه «قالو بلی» نوشت بالای سر در حرم کبریاییش نام تو را به خط خودش با طلا نوشت یعنی تمام جلوه آل عبا تویی آیینه تمام نمای خدا تویی اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت موسی ادامه داشت مسیحا ادامه داشت ای بارش همیشه سجاده‌های نور در امتداد چشم تو دریا ادامه داشت بانو اگر به آینه‌ها سر نمی‌زدید تاریکی همیشه‌ی دنیا ادامه داشت در آسمان چهارم افلاک جا زدیم آیات رد پای تو اما ادامه داشت تا زندگی‌ات را به تماشا گذاشتی آن عمر جاودانه زهرا ادامه داشت ای آفتاب روشن شب‌های کربلا ای زینب مدینه و زهرای کربلا گفتیم آسمانی و دیدیم برتری گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری گفتیم دختر اسد الله غالبی ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری تو از زمان کودکیت تا بزرگیت شیواترین مفسر الله اکبری تو از کدام طایفه هستی که مستقیم فیض از حضور علم خداوند می‌بری بر شانه‌های سبز تو باز رسالت است تو اولین پیمبر بعد از پیمبری خورشید روی تو شرف مشرقین شد یک نیمه‌ات حسن شد و نیمت حسین شد ای ماورای حد تصور کمال تو بالاتر از پریدن جبریل بال تو از مادری چنین چنین دختری شود هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده‌ایم در انعکاس آینه‌های زلال تو نزدیک سایه‌های عبورت نمی‌شویم نامحرمان عشق کجا و خیال تو از گوشه‌های چشم تو ساحل درست شد محض رضای پای تو محمل درست شد تو زینبی و شیر زن بعد کربلا تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا زهرا، نبی، حسین و علی و حسن تویی بانو تویی تو «پنج تن» بعد کربلا ای سایه بلند اباالفضل بر سرت ای بال جبرئیل گلستان معبرت عباس هم رشیدی قد تو را ندید از بس که سر به زیر بود در برابرت شب زنده دار شام غریبان کربلا دل بسته بر نماز شب تو برادرت ای خطبه صدای تو نهج البلاغه‌ات وی محمل بدون جهاز تو منبرت  هجده سربریده به دنبال چشم تو هجده سر بریده نگهبان معجرت ای قله نجابت توحید، جای تو   عطر حضور فاطمه دارد حیای تو 🔸شاعر: ____________________
مَخلوقِ خدا قيمت اگر می گيرد از آهِ شب و اشک سَحر می گيرد در آتش عشق ، ما گلستان ديديم از بين شَرَر خدا شَجَر می گيرد در مَسلَکِ ما سوختگانِ هجران پروانه چو سوخت، تازه پَر می گيرد شيرينى عشق آنچنان است که نخل از ميثم تَمّار اثر می گيرد در وقت شهادت بَغَلش می گيرند آنکه غم يار را به بَر می گيرد بر سر نگذاشت هر کسى تربتِ دوست فردا که شود ، خاک به سَر می گيرد در اَصل به معشوق خيانت کرده دستى که زِ دستِ غير زَر می گيرد مرغ ملکوت خاکدان شأنش نيست از خاک فقط زادِ سفر می گيرد دنيا بخدا مزرعه یِ آخرت است زين مزرعه هر کسى ثَمر می گيرد گر سختى آخرت به باور برسد دنياطلبى را زِ بشر می گيرد آن آخرتى که آنچنان مُلتَهِب است - - فرزند تقاص از پدر می گيرد روزى که به فاطمه همه مُحتاجند - حتما همه را مَدّ نظر می گيرد - همسايه یِ من ! حال مرا نيز بپرس همسايه زِ همسايه خبر می گيرد ما زنده از آنيم که فرزندِ خليل می آيد و بر دست تبر می گيرد می آيد و انتقامِ مظلومان را با سيصد و سيزده نفر می گيرد
آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند هر جا که می روند تعلق نمی برند از آنچه که وبال ببینند خالی اند عشاق روزگار ، سبکبال می پرند پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند دلداده ی قدیمی آل پیمبرند آنان که عاشق علی و فاطمه شدند مدیون خانواده موسی بن جعفرند! ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم آدم بدون مهر تو انسان نمی شود سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند سوگند می خوریم، پشیمان نمی شود وقتی کبوتران حریمت، گرسنه اند گندم برای سفره ما، نان نمی شود باید هزار قرن، حکومت کنی مرا سلطان چند روزه، که سلطان نمی شود تو خوب جایی آمده ای سروری کنی هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود تو هشتمین پیمبر قرآنی منی حق خدا و حق مسلمانی منی تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی تو عابدی و معبود و معبدی تو کربلایی و نجفی و مدینه ای یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی نه چشمه از علوم، به قلب تو جاری است با این حساب، عالم آل محمدی تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت مانند آفتاب تو در رفت و آمدی ای آبروی جن و ملک خاکبوسی ات عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت از دستم التماس دعای مرا گرفت یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت یک پارچه گره زد و تا سالهای سال « سهمیه امام رضا » ی مرا گرفت صحن تو ، آسمان تو ، گنبد طلای تو حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات ای مهربان ترین کرم سفره ی گدا یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا امشب خدا کند که تو را ای حضور سبز این قوم اشتباه نگیرند با خدا ای لطف بی نهایت شب های زائران یکبار ما، سه بار شما، پیش ما بیا با گریه های توست اگر گریه می کنیم ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا یابن شبیب جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ما سر بریده اند
. بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ سائل آشفته ام با تو پریشان نیستم بی سر و سامانم و دنبال سامان نیستم در حرم پروانه خاکستر شود راضی تر است در میان شعله ات فکر گلستان نیستم آیۀ کهف تو سگ را هم طهارت می دهد دست بر دامان شدم آلوده دامان نیستم به همین مور تو بودن تا قیامت راضی ام هیچ محتاج مقامات سلیمان نیستم سجده آوردن اگر شرط مسلمان بودن است گر به جای تو نیفتم من مسلمان نیستم من سرم را نذر کردم هرچه بادا باد باد گر ببازم هر دو عالم را پشیمان نیستم میهمان خوشحال... آقا میزبان خوشحال تر بر سر هر سفره ای اینگونه میهمان نیستم گیسویی دارم به درد گرد گیری می خورد ورنه من دنبال گیسوی پریشان نیستم ⏹ .
آستان خدا کمال شما هفت پرواز زیر بال شما با شما می شود به قرب رسید ای وصال خدا وصال شما گاه با آدم و گهی با نوح بی زمان است سن و سال شما مثل جبرئیل می شود بالم با همین غوره های های کال شما روزگاری است در پی دلم آید گرچه نا قابل است مال شما بال ما را به آسمان ببرید تا خداوند لا مکان ببرید هر کسی تو را سلام کند به مقام تو احترام کند کاش در صحن سامرات خدا تا قیامت مرا غلام کند پر و بال کبوترانه ی من در حریم تو میل دام کند هر که بی توست واجب است به خود خواب احرام را حرام کند بر دلم واجب است بعد طواف عرض دین محضر امام کند نیمه ی ماه حج که شد باید شیعه در محضر شما آید ای مسیحای سامرا هادی آفتاب مسیر ما هادی علی ابن محمد ابن علی نوه ی اول رضا هادی نیست جز دامن کرامت تو پردهٔ خانهٔ خدا هادی ذکر هر چهارشنبه ام این است یا رضا یا جواد یا هادی به ملک هم نمی دهم هرگز گریهٔ زائر تو را هادی یک شبی را کنار ما ماندی سر سجاده جامعه خواندی تو دعا را معرفی کردی مرتضی را معرفی کردی با فراز زیارت سبزت راه ما را معرفی کردی مرتضی و حسین و فاطمه و مجتبی را معرفی کردی نه فقط اهل بیت را بلکه تو خدا را معرفی کردی سامرایت غریب بود اما کربلا را معرفی کردی با تو ما مرتضی شناس شدیم تا قیامت خدا شناس شدیم ریشه های محبت ما تو مزرعه های سبز دنیا تو خواهش سرزمین پائین من اشتیاق بهشت بالا تو گاه ابلیس می شوم بی تو گاه جبریل می شوم با تو من نمی دانم این که من دارم به تو نزدیک می شوم یا تو چه کسی از مسیر گمراهی داده ما را نجات؟... آقا تو تو مرا با ولایتم کردی آمدی و هدایتم کردی دل من در کفت اسیر بود به دخیل تو مستجیر بود گر شود ثروتم سلیمانی باز هم بر درت فقیر بود شکر حق می کنم صدای بلند حضرت هادی ام امیر بود آبرو خرج می کنی بس که کرم سفره ات کثیر بود شب میلاد تو به ذی الحجه مطلع شوکت غدیر بود ریشه ناب اعتقاد علی پسر حضرت جواد علی دوست دارم گدای تو باشم سائل دست های تو باشم مثل بال و پر کبوترها دائماً در هوای تو باشم دوست دارم که از زمان ازل تا ابد خاک پای تو باشم نیمه شب های ماه ذی الحجه زائر سامرای تو باشم یا دعای قنوت من باشی یا قنوت دعای تو باشم ما فقیریم سفره ای وا کن سامرایی حواله ی ما کن با تو این عقل ها بزرگ شدند اعتقادات ما بزرگ شدند پای دل های شیعیان آن قدر گریه کردید تا بزرگ شدند با نگاه تو با محبت تو اِبن سکّیت ها بزرگ شدند خوب شد بچه های هیئت ما پای درس شما بزرگ شدند بچه های قبیله ما با کربلا کربلا بزرگ شدند بی تو دل های ما بهار نداشت مثل یک شاخه ای که بار نداشت
Moghadam-ArbaeinHosseini1395[08].mp3
5.77M
🎤 سبـک : شعرخوانی 🗓مراسم : اربعین حسینی صحرا به صحرا ، کو به کو ، داریم نم نم میرویم پشت سر هم ، دم به دم ، آدم به آدم میرویم راهی شدن ، دریا شدن ، یعنی کمال قطره ها ما هم به راه افتاده ایم و جانب یَم میرویم ما هر دو عالم را به این معراج دعوت میکنیم از این سوی عالم اگر آن سوی عالم میرویم در شعله آتش میشویم ، آتش به عالم میزنیم هم مثل یک پروانه میسوزیم و ما هم میرویم هم در نجف هم کربلا پرچم به دست زینب است هر جا که پرچم میرود دنبال پرچم میرویم عیسی بن مریم آدم ابراهیم موسی نوح هود این راه را پیغمبران رفتند و ما هم میرویم ما تشنه ی وصلیم و دنبال سلوک وصلتیم پس پابرهنه تشنه لب تا نهر علقم میرویم بی واسطه اسماء حق در ما تجلی میکند هر وقت تحت قبه ی سلطان عالم میرویم شاعر :
. مدیحه سرایی ولادت حضرت زینب(س) بانوای حاج مهدی رسولی 🎤 مادرت آسمان خوبی ها پدرت از اهالی بالا ای که شاگرد اشکِ تو آدم ای هوادار عشقِ تو حوّا گوشه ای از نجابتت مریم شمّه ای از عروج تو عیسی متحیّر ز صبر تو ایوب متوسل به طور تو موسی همه شاگرد مکتبت هستند از مسیحی گرفته تا بودا پرچم کربلا به شانه ی توست ای علمدار عصر عاشورا فتنه ها را تو بر ملا کردی کربلا را تو کربلا کردی روحِ مضمونِ ناب یعنی تو رمز پاکی آب یعنی تو وامدار تلألؤ ات خورشید حضرت آفتاب یعنی تو َملَأَت کُلُّ شی یا زینب! همه با این حساب یعنی تو صاحب رایت القیام حسین واژه ی انقلاب یعنی تو منجی تنگنایِ آخرتی پس حساب و کتاب یعنی تو جنس نوری عقیلۀ عشقی تو بزرگِ قبیلۀ عشقی شاعر: * قصد کرده است خدا جلوه ی دیگر بکشد سوره یِ مریمی از سوره یِ کوثر بکشد بگذارید همین جا به قدش سجده کنم نگذارید دگر کار به محشر بکشد دختر این است اگر، فاطمه پس حق دارد از خداوند فقط مِنَّت دختر بکشد مادر دَهر نزائید و نخواهد زائید آنکه را از سر این آینه معجر بکشد *یا زینب ... یازینب ... شاعر: 👇
📋 فیض روح القدس عالم معنا زهرا با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فیض روحُ القُدُسِ، عالم معنا زهرا تا به معراج کشانده‌ست نبى را زهرا مصطفى خواسته‌اش، خواستنِ فاطمه بود رفت معراج که آخر برسد، تا زهرا «آبروی دو عالم، آبروی دو عالم» به زمین آمدنش، آمدنِ ساده نبود دست بر سینه نبى گفت:« بفرما زهرا !» سرِ آوردن این، سوره ی کوتاه چقدر گفت جبریل:«على» گفت نبى:«یازهرا» اینکه حق با على است، اینکه على با حق است معنى هر دو اَش این است، "على با زهرا" «آبروی دو عالم، آبروی دو عالم» یک على داشت خدا، فاطمه هم داشت یکى به خدا نیست کسى فاطمه اِلا زهرا قبر ما سوخته‌ها، جنت ما خواهد شد بنویسند اگر، بر لحد ما "زهرا" «آبروی دو عالم، آبروی دو عالم» *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گلچین مداحی باسبک🎤 @Asheghane_hazrat_zeynab