|افضل الاعمال من گریه ..
روضه و توسل به ساحت مقدسِ حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها اجرا شده در افتتاحیه حسینیۀ بیت الاحزان فاطمیه ۹۹ _ حاج محمدرضا غلامرضازاده•
افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است
برکت این زندگی از روضه های فاطمه است
درس توحیدم بوَد زهرا شناسی، زین سبب
می پرستم آن خدایی که خدای فاطمه است
منکر این روضه ها! بشنو که گفته رهبرم
روزی یک سالِ کشور در عزای فاطمه است
چشم دل واکردم و دیدم که قرآنِ خدا
آیه هایش یک به یک مدح و ثنای فاطمه است
هیچ کس با پایِ خود در مجلس روضه نرفت
هرکجا روضه بوَد، مهمانسرای فاطمه است
گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان
عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است
*میبینم من هنوز روضه نخواندم ،چشما همه گریانه .. خدا این اشک برا فاطمه رو لحظه به لحظه زیادتر کنه ..*
خلقت جنت برای شیعه ی حیدر بود
نار، جای منکرینِ بی حیای فاطمه است
بین قبرم دو ملک تا سینه ام را بو کنند
پیش خود گویند:«به به، این گدای فاطمه است»
*یا فاطمه الزهرا .. وقتی بی بی رو صدا میکنی همه بچه هاش میان .. امام حسن میاد ، امام حسین میاد .. امیرالمومنین میاد .. از همه بالاتر صاحب الزمان میاد .. دم در می ایسته میگه خوش آمدید مجلس مادرم فاطمه .. هرجا نشستی صدا منو میشنوی صدا بزن :
یا فاطمه الزهرا .. *
بود و نبودم زهرا
چرا ورم گرفته بازوت
میریزه خون همش از پهلوت
ترک نشسته رویِ اَبروت
باسِ کبودم زهرا
داره میسازه حیدر تابوت
چرا میخندی تو بر تابوت
امان از دلِ حیدر ..
سه ماهِ رو میگیری
ببین سه ماهِ نا آرومم
چه پرپری گلِ معصومم
کنارِ من بمون خانومم ..
دردِ دل من زهرا
دیگه بدون تو با چاهِ
نصیبِ من همیشه آهِ
غم نبودنت جانکاهِ
امان از دلِ زینب ..
روضه بخوانم و از همه التماسِ دعا .. صدا زد اباذر به همۀ مردم بگو برن خانه هاشون ، همچین که مردم متفرق شدن اسماء رو صدا زد .. اسماء مقداری آب گرم کن میخوام بدن زهرامُ غسل بدم .. تو خونه آرام آرام آب گرم کرد .. به بچه هاش گفت بلند بلند گریه نکنید .. بچه های با ادبِ فاطمه آستین به دهان گرفته بودن .. علی آماده شد غسل دادن .. یه موقع اسماء میگه دیدم مولا شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. آقا مگه شما نفرمودید آرام گریه کنید ؟! .. فرمود اسماء دستم به بازوی شکستۀ زهرام خورد .. اسماء، زهرا به من نمیگفت .. به هر طریقی بود بدن رو غسل داد ، کفن کرد ..
یه مرتبه خطاب رسید علی اجازه بده بچه ها برا آخرین بار با مادرشون وداع کنن .. همین که فرمود بچه ها برید با مادرتون وداع کنید .. روایت داره دستای فاطمه از کفن بیرون آمد بچه هاش رو در بغل گرفت .. زینب خودشَ رو سینۀ مادر انداخت .. حسن بالاسرِ مادر نشست .. اما ابی عبدالله رفت پاهای مادر رو در آغوش گرفت .. صدا اومد هاتفی ندا داد ، علی عرش به تلاطم افتاده .. بچه ها رو از رو بدنِ مادر جدا کن .. همۀ روضه ها باید ختم به کربلا یشه .. بریم کربلا .. من نمیدونم اینجا سخت بود زینبُ از رو بدن جدا کردن ؟! یا وقتی سنان و خولی اومدن زینبُ از بدنِ حسین جدا کردن .. ای حسین ...
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین
@Asheghane_hazrat_zeynab
این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
#روضه وفات حضرت #ام البنین سلام الله علیها
کی مدینه ز یاد خواهد برد
صحن چشمان گریه پوشت را
صبح تا شب کنار خاک بقیع
ناله و شیون و خروشت را
چشمهای تو پر شفق میشد
در کنار چهار صورت قبر
مصحف دل ورق ورق میشد
در کنار چهار صورت قبر
خوب فهمیده حال و روزت را
آنکه امُ البکا تو را خوانده
مادر اشک، مادر ناله
پارههای دلت کجا مانده
آه وقت غروب مادر جان
تو و زینب چه عالمی دارید
یکی از دیگری پریشان تر
حال محزون و درهمی دارید
می نشیند عجب غریبانه
ام کلثوم در کنار رباب
می شود روضه خوان مجلستان
روی زرد و نگاه تار رباب
یکی از میهمان نوازی شان
یکی از تیر و دشنه میگوید
یکی از هُرم آفتاب و عطش
یکی از کام تشنه میگوید
پیش چشمان خون گرفته عشق
از نگاهی کبود میگوید
یعنی از ماجرای بی کسی و
خیمهی بی عمود میگوید
حرف سقا که پیش می آمد
گریه های سکینه دیدن داشت
ماجرای شهادت عباس
با لب تشنه اش شنیدن داشت:
او به سمت شریعه میرفت و
روح از پیکر حرم میرفت
همهی دلخوشی خون خدا
صاحب بیرق و علم میرفت
همه در آستانهی خیمه
چشمها خیره سمت علقمه بود
ناگهان عطر و بوی یاس آمد
به گمانم شمیم فاطمه بود
بانگ أدرک أخا در آن لحظه
مثل تیری به قلب بابا خورد
رفت سمت فرات اما حیف
بیقرار و خمیده بر میگشت
کوه غم روی شانههایش بود
با دو دست بریده بر میگشت
ام البنین گفت: بشیر چند تا سوال ازت دارم، فرمود: به من بگو عباسمُ چطوری کشتن؟ گفت: ام البنین رفته بود برای گُلای حسین آب بیاره، اونقده بچه تشنه بودن بعضی از حال رفته بودن، بعضی ها لباس ها رو بالا برده بودن شکماشون رو خاک گذاشته بودن، رفت آب بیاره، مشک زد تو آب، مشک پر کرد،
ام البنین کیف می کرد بشیر اینو می گفت، هی می گفت: باریک الله عباسم، خانم جان مشک گرفت از شریعه بیرون زد، باریک الله عباسم؛ اما خانم جان وسط را یه دست عباس تو بریدن، اما عباس با دست دیگه اش مشک گرفت، باریک الله عباسم؛
خانم جان تیر به چشمش زدن اما مشک رها نکرد، باریک الله عباسم؛ خانم دست دیگرش بریدن، رنگ ام البنین پرید، گفت: خانم جان اما عباس خم شد، آروم آروم مشک به دندونش گرفت اومد سمت خیمه ها، باریک الله عباسم؛
یه مرتبه یه جمله ای گفت صدای ناله ی ام البنین بلند شد، گفت: تیر به مشک عباس زدن، یه وقت گفت بیچاره عباسم. میگن ام البنین اومد جلو سکینه و رباب گرفت، عباسم حلال کن نتونست برا علی اصغر آب بیاره، هی اینو می خوند
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
وقتی برگشتن مدینه خانم حضرت زینب روضه می گرفت، همه زن ها میومدن شروع می کرد روضه خوندن، مردم نبودید آقام حسین تشنه کشتن، علی اکبر اربعاً اربا کردن، مردم نبودید دستای عباسم بریدن، به شیر خوارمون رحم نکردن؛
یه مرتبه میدیدن از دم در صدای یه خانمی میاد، هی میگه بمیرم برا بچم از خجالت آب شد، نتونست آب بیاره، شاید زیر لب می گفت: خانم جان یا فاطمه الزهرا، شرمنده ام کردی شنیدم از تو کوچه وقتی سیلی خوردی نتونستی تا خونه بیای، اما از زینب شنیدم رفتی علقمه عباسم بغل کردی، حسین...
ام البنین کجایی بشیر خبر آورده
مژده بده که عباس یه قطره آب نخورده
سبک دشتی
روضه حضرت ام البنین(س)
🏴
الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
ای وای..
گل ام البنین شیرم حلالت
آخ.....
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چو طفلان این سخنها را شنیدند
همه از هم خجالت می کشیدند
آی...
مسلمانان حسین ع مادر نداره
غریب است و کسی بر سر نداره
آخ،
(ز جور ساربان بی مروّت)۲
دگر انگشت و انگشتر نداره
آی...
گل احساس را از من مگیرید
شمیم یاس را از من نگیرید
همه دار و ندارم را بگیرید
فقط عبّاس را از من مگیرید...
🎤🌹متن روضه وتوسل به حضرت ابالفضل (ع) ومادرش حضرت ام البنین (س)
بسته ام احرام خون تلبیه ام زمزمه
زمزم من تشنگى، کعبه ى من علقمه
حضرت زهرا قبول کرده به فرزندى ام
زاده اى ام البین شد پسر فاطمه!
یکدفعه دید یکى در علقمه داه مى گه دادش! جگر حسین آتیش گرفت…
آخر یک روز صدا زد: عباسم! مگر من برادرت نیستم؟ چرا به من داداش نمى گى؟! سرش پائین است مقابل ابى عبدالله. خداى ادب است عباس. بغض کرد، خجالت کشید عرق شرم به پیشانیش نشست…
آقا جان! سیدى و مولاى! من کجا، شما کجا؟! مادر شما فاطمه(س)… مادر من کنیز فاطمه (س)!
مادرم گفته غلامت باشم… آقا جان! دستور باشه به چشم! اما: مادرم گفته غلامت باشم خودم درگه مامت باشم
به احترام مادرش ابى عبدالله چیزى نمى گفت. آخه این مادر، کسى است که وقتى وارد خانه ى حضرت امیر شد – اسمش «فاطمه ى کلابیه» بوده – آقا دید بغض کرده فاطمه ى کلابیه… عرضه داشت: آقا جان یه خواهش ازتون دارم… این خواهش خیلى مهمه! جا داشت امیر المؤمنین یاد حضرت زهرا سلام الله علیها بیفته! چون پیغمبر به فاطمه فرموده بود چیزى از على نخواد مبادا یه وقت على نتونه و خجالت بکشه. فاطمه هم سعى مى کرد چیزى از على نخواد… اما فاطمه کلابیه همون روزاى اول گفت: آقاجان! یه خواهش ازتون دارم… خوب فاطمه ى کلابیه باید سائل درگاه على باشه! همه ى عالم سائل درگاه على اند…
امیر المؤمنین فرمود: بگو! عرضه داشت: آقاجان! مى شه خواهش کنم دیگه به من فاطمه نگید…
امیر المؤمنین بغض کرد – یاد زهراى مرضیه – فرمود: این اسم به این قشنگى! چطور؟! عرضه داشت: افتخارم اینه همنام دختر پیغمبرم اما اینجا خونه ى دختر پیغمبره! شما که به من مى گى فاطمه، من از زینب، خجالت مى کشم! مى ترسم زینب، غصه دار بشه! من کنیز فاطمه ام!
امیرالمؤمنین وقتى این اظهار و ابراز همدردى رو که شنید خیلى خوشحال کرد و دعا کرد براى همسرش. فرمود حالا که اینجوره دیگه بهت مى گم «ام البنین»؛ گفت: آقا جان! ام البنین یعنى مادر پسران؛ من که هنوز فرزندى ندارم؟ فرمود: صبر کن! خدا چهار تا پسر بهت مى ده؛ تو این چهار تا پسر، یه گلى سرسبده!…
همچین که عباس را داد دست آقا، دید امیرالمؤمنین گریه مى کنه و دستهاى عباس رو مى بوسه…گاهى دست رو مى بوسه گاهى مچ دست شو مى بوسه گاهى چشم ها شو…
این حالت رو دید غصه دار شد… آقا جان فرزند من مگه عیبى داره؟ فرمود نه! ام البنین این بچه – به قول ما – گله! اگه مى بینى دستا شو مى بوسم سرى داره، این بچه ات فدایى حسینمه! این فرزندت علمدار حسین منه! اینجاها رو که مى بوسیدم جاى شمشیر بود. یه روزى این دستارو مى برن این فرق، شکافته مى شه…
اینقدر خوشحال شد که شنید فرزندش فدایى زینب و حسینه. قنداقه شو برداشت دور حسین مى گردونه… زبان ساده بخونم:
من بلاگردون تو چون من قربون تو
عباس جان!
الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروى هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپارى گل ام البنین! شیرم حلالت!
خیلى خودش را نگه داشت؛ در سخت ترین شرایط به حسین نگفت برادر! همش مى گفت مولاى من! آقاى من! آقا خیلى بده آدم فامیل بد داشته باشه! وقتى شمر ملعون امان نامه آورد، همه مى دونن عباس، پارکاب حسینه و جداشدنى نیست اما عباس خجالت کشید… خدا! این دیگه کى بود اومد؟! امام حسین فرمود: عباس دشمنته اومده، مى دونم اما بى جواب نگذارش… رفت و آنچه سزاوارش بود بهش گفت… دست تو نگرفت امان نامه را… حالا شب عاشورا ست داره دور خیمه ها مى گرده یه وقت دید یک سیاهى از دور نمایان مى شه هى مى گه داداش جونم عباسم! دید بى بى زینبه! خانم! شما کجا اینجا کجا؟! فردا خیلى کار دارین امشب نوبت منه – زبان حال مى گم – فردا کسى نیست همه ى کارها دست شماس…
فرمود عباس جان! اومدم باهات حرف بزنم. شنیدم برات امان نامه آوردن… حسین غریبه! عباس خجالت زده شده بدنش مثل بید مى لرزه… فرمود عباس جان! مى خوام برات یه خاطره بگم ؛ عباس جان! مادرم از دنیا رفته بود بعد از مدتى بابام به عموم عقیل فرمود علم النساب دارى در عرب بگردى همسرى برام انتخاب کنى از او صاحب نسلى بشم که اونا یاور حسین باشن. فاطمه کلابیه را براى بابام گرفت. اول پسرى که بابام مى گفت یاور حسینه، تویى… گریه اش گرفت عباس… بى بى جان! من نوکر حسینم! غلام شمام! تو که مى دونى دست از حسین بر نمى دارم خیالت راحت باشه تا من هستم نمى ذارم کسى به این خیمه ها تعدى کنه… تا من هستم آقام حسین، غریب نیس… حالا مى بینه تو علقمه، یکى داره مى گه داداش – روضه ى ما اینجا بود –
حضرت زهرا قبول کرده به فرزندی ام
زاده ى ام البنین شد پسر فاطمه
العطش کودکان قلب مرا پاره کرد
ورنه ز شمشیرها نیست مرا واهمه
کاش همان دم که تیغ آمد و بر مشک خورد
تیغ اجل داده بود عمر مرا خاتمه
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@Asheghane_hazrat_zeynab
#روضه حضرت #ام_البنین ع
#دفتری
🌹بر مادر با وفــای ســقا صلوات
🌹رخسارِ مه و ستاره ها راصلوات
🌹آن چار شهید و مادرپاک سرشت
🌹بر گلشــــن و باغبانِ والاصلوات
السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ، رَسَولِ الله
السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ، عَلَیهَا السَّلام
السَلامُ اللهِ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین
▪️من مادر سالار غیرت در زمینم
▪️من غصهدار فاطمه، امّالبنینم
▪️من قلب مجروحُ پراحساس دارم
▪️شادم در این دنیا که یک عباس دارم
(میخوای بدونی عباس کیه؟)
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
(اگه گره به زندگیته همین الان نیت کن)
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
به من نگومریض داری..
به من نگو جوون گرفتار دارم...
دم خونه آقایی که خودش ناامید شد ، کسی رو ناامید نمیکنه....
▪️عباس من مشکلگشای عالمین است
(بگم)
▪️عبّاس من خاک کف پای حسین است
▪️من مادری کردم برایش از وجودم
▪️او را نمک پروردۀ زهرا نمودم
(اینو بخونمو التماس دعا...جوونا رو مد نظر بیار... مادرا برا جووناشون دعا کنند.... )
▪️وقتی که افتاد از فرس بر خاک صحرا
▪️در علقمه پیچید عطر و بوی زهرا
▪️او را ارادتمند زینب پروریدم
▪️شکر خدا در پیش زهرا روسفیدم
⬅️قربان ام البنین...
وقتی آقا ابالفضل العباس به دنیا اومد......
ام البنین با چه ذوقی قنداقه ابالفضلُ داد دست امیرالمومنین.....
علی جان ببین چشای عباسم چقدر قشنگه.......
علی جان ببین عباسم چقدر رشیده.....
اما بمیرم ...
امیرالمومنین وقتی قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت...
آستینای دستای ابالفضل رو زد بالا.......
دست ها رو میبوسه به رو چشم می ذاره......
( مادره دیگه یه لحظه دلش لرزید.. ...)
◀️ علی جان مگه دستای عباسم عیبی داره؟....
نه ام البنین بهترین دستهایی که خلق شده.....
آقا پس چرا داری میبوسی به چشم میذاری و گریه می کنی....
⬅️ صدا زد ام البنین دو دست ابالفضل به یاری حسینم از بدن جدا میشه .....
قریان ادب ام البنین......
قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت......
دپرزسر حسین میگردونه......
آخ حسین جان عباسم به قربانت حسین جان.....
(دشتی)
🔘الا مادر به قربون جمالت
🔘 رُخ چون بَدرُ ابروی هلالت
آخ، مادر شنیدم کام عطشان جان سپردی
🔘 گل ام البنین شیرُم حلالت
⬅️وقتی آقا ابالفضل بزرگتر شد خانم ام البنین صدا زد عباسم بیا مادر......
آقا ادب کرد، نشست مقابل مادر
(چیه مادر)
مادرجان ... عزیز دلم... ابالفضل اگه مادر چیزی ازت بخواد قبول میکن یا نه.....
(چیه مادر)
مادر... عباسم... نکنه حسینو برادر صدا بزنی...
( چرا مادر مگه حسین برادر من نیست)
همیشه بگو آقای من... مولای من... یابن رسول اللّه.....
( چرا مادر)
مادر من کنیز فاطمه ام تو هم غلام حسین باش....
لذا ابالفضل همیشه صدا میزد سیدی، آقای من، مولای من،این آرزو تو دل حسین موند چرا ابالفضل برادر صداش نمیزنه....
⬅️ ای گریه کنای ابالفضل...آی حاجت دارا ...جوون دارا..... هیچ وقت امام حسینُ برادر صدا نزد...
آی کربلائیا فقط یه جا برادر صدا زد...
(کجا بود)
اونم اون لحظه ای بود که کنار نهر علقمه، لحظه ای که امیدشو ناامید کردن....
اون موقعی که تیر به مشک زدند...
تیر به چشم زدند ...
دو دست از بدن جدا شد...
مثل فرق باباش علی فرقشو شکافتن...
بمیرم همچین که از رو اسب با صورت به زمین افتاد، صدا زد:
اخا ادرک اخا......
برادر... برادرت رو دریاب
امام حسین اومد کنار بدن ابالفضل...
فرمود..
الان انکسر ظهری و قَلَت حیلتی...
عباسم کمرم شکست
💔کمتر بزن بازوی خود را بر زمین (ابالفضل)3
💔شرمنده ام کردی گل ام البنین (ابالفضل)3
⚫️اي مادر چار آفتاب ادرکني
🔴زهراي سراي بوتراب ادرکني
⚫️ما دست به دامان توأيم اي بانو
🔴يا فاطمه ي بني کلاب ادرکني
هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت به اشک و سوز جگر ام البنین صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین......
@Asheghane_hazrat_zeynab
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز حضرت اباالفضل عليه السلام ویژۀ ایامِ فاطميه _ 96_سیدمجید بنی فاطمه⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
السلام علی الحسین
و علیٰ علی ابن الحسین
و علیٰ اولاد الحسین
و علیٰ اصحاب الحسین
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جله جمله ی یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم
تنها دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
* فردای محشر وقتی مادر ما فاطمه با پهلوی شکسته وارد محشر میشه... پیغمبر صدا میزنه عزیز دلم...برا شفاعت محبین و عاشقات چی آوردی...؟ یه وقت می بینند مادر من و شما از زیر چادر دستای بریده عباس رو بیرون میاره*...
خود امام زمان گفته است میآید
به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است
*گفت روزای آخر روضه هر دهه فاطمیه، یا شبای آخر...روضه ابالفضل میخونن... علتش هم اینِ، روضه ی دست شکسته رو باید دست بریده جمع کنه... همه ی ما یه جوری عاشق ابالفضلیم...یه نوحه رو از بچگی زمزمه می کنیم و گریه می کنیم*
سقای دشت کربلا (اباالفضل)۳
دستش شده از تن جدا (اباالفضل)۳
* اباالفضل یه گریه کن داره برا همه عالم بسه... گفت روز اربعین تا اومدن...زینب یه نگاه کرد دید سکینه داره میره سمت علقمه...گفت عزیزم همه جای عالم گریه کن بابا دختره...یه نگاه کرد گفت: عمه تو برا بابام گریه می کنی... رباب برای علی اصغر گریه میکنه...نجمه برا قاسم گریه میکنه...لیلا برا علی اکبر گریه میکنه...عمه! عموم ابوالفضل کربلا کسی رو نداره...می خوام برا عموم اباالففضل گریه کنم...
هر کی بخواد از بالاي بلندی روز زمین بیافته زود دستش رو جلو میاره... دست و جلو میاره صورت آسیب نبینه... حالا آقایی که تیر تو چشمشه... دست بریده از روی بلندی رو زمین افتاد...یه جور صدا زد یا اَخا! اَدرک اَخا... همونجور که امام حسن توی کوچه رو این خاکا میگشت گوشواره مادر رو پیدا کرد...راوی میگه...دیدن حسین این خاکا رو کنار میزنه...دیدن یه چیزی رو برداشت...اومدم جلو دیدم دست بریده عباس...صدا حسینت بره امشب کربلا...حــســیــن
*
گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
نگران حرمم آبرویم در خطر است
قامت خم شده را هرکه ببیند گوید
بی علمدار شده دست به کمر است
داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی
چون ملائک بدنت پر شده از بال و پرت
* دستشو انداخت زیر کتف عباس بالا آورد...دید این لبا مثل ماهی به هم میخوره... صورت نگم چه صورتی... صورت متلاشی شده...گفت: آقا من فقط ازت یه خواهش دارم اونم اینه...تا زندم نفس میکشم منو سمت خیمه نبر...آخه من به سکینه وعده ي آب دادم... اگر روضه از شرمندگی اباالفضل بخوای بخونی حرف زیاده... گفت همچین که مشک رو گرفت، دستش رو بریدن...باز میگفت یه دست دیگه دارم...با دندون که مشک رو گرفت...شرمندگی عباس از اونجایی شروع شد که حرمله تیر به مشک زد... حس کرد این مشک داره هر دقیقه خالی تر میشه....*
@Asheghane_hazrat_zeynab
مداحی سید مهدی میرداماد -(ای وای ای وای وقت عزای عالمه)
ای وای ای وای وقت عزای عالمه
ای وای ای وای وقت عزای عالمه
ای وای ای وای مدینه مرکز غمه
ای وای ای وای وقت عزای عالمه
ای وای ای وای وقت عزای عالمه
ای وای ای وای مدینه مرکز غمه
ای وای از غریبی ای وای از غریبی
ای وای از غریبی ای وای از غریبی
مدینه رنگ ماتم و غم داره
تگرگ غربت از فلک میباره
علی میون مدینه بی یاره
علی میون مدینه بی یاره
نشسته غمهای دو عالم یکجا
میون قلب بینوای زهرا
ذکر خود خدا شده واویلا
ذکر خود خدا شده واویلا
وای امون از زمونه غصه ها بی امونه
فصل باد خزونه واویلا
داغ یاس پیمبر شد خزانی و پرپر
میزنه ناله حیدر واویلا
ای وای ای وای وقت عزای عالمه
ای وای ای وای وقت عزای عالمه
ای وای ای وای مدینه مرکز غمه
ای وای از غریبی ای وای از غریبی
ای وای از غریبی ای وای از غریبی
کانال مداحی 🎤عاشقان حضرت زینب،س،
روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی🎤✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
ای مادر دلتنگم، هواتو کردم
تو روضه باید پِیِت بگردم
قد خمت عمر کمت
واسه کدوم گریه کنم
مادرمی میشه مگه
برات آروم گریه کنم
تا اون روزی که
برات بمیرم شبیه مولا
زبون میگیرم
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه ی زهرای من
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا می زدند
وای من و وای من و وای من
ای مادر ممنونم منو آوردی
تو خونه دست حسین سپردی
بشین براش پیرهن بدوز
که من به پات زار بزنم
منم ببر تو قتله گاه
میخوام باهات زار بزنم
با این امید که براش بمیرم
با ناله ی تو زبون میگیرم
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
وای من و وای من و وای
@Asheghane_hazrat_zeynab
6. حاج علی مالکی.mp3
1.2M
#آواز_دشتی
#حاج_علی_مالکی
فلک دیدی
چه خاکی بر سرم کرد ؟
به طفلی رخت ماتم
در برم کرد ...
الهی بشکند دست مغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ؟
شاعر : #استاد_سازگار
5. حاج محسن یاسمی.mp3
6.09M
#آواز_دشتی
با صدای مداح خوش صدا و بنام کاشانی که در حادثه تصادف در ۲۲ فروردین سال ۷۴ در ۳۹ سالگی به دیار باقی شتافت.
#حاج_محسن_یاسمی
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
مو كه افسرده حالم چون ننالم ؟
شكسته پر و بالم چون ننالم ؟
همه گویند فلانی ناله كم كن
ته آیی در خیالم چون ننالم ؟
به قبرستان گذر کردم کم وبیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته
نه دولتمند برده یک کفن بیش
#دوبیتی_های_بابا_طاهر
4. ردیف استاد کریمی.mp3
2.07M
#آواز_دشتی
#ردیف_استاد_کریمی
#گوشه_دشتستانی_و_حاجیانی
مبر ظن ،کز سرم سودای عشقت
رود تا در وجودم ، استخوان هست
اگر پیشم نشینی ، دل نشانی
و گر غایب شوی
در دل نشان هست
به گفتن در نیاید ، شرح عشقت
ولیکن گفت خواهم تا زبان هست
#سعدی
4. محمد موسوی دشتستانی.mp3
1.04M
#توجه
برای به خاطر آوردن #گوشه_دشتستانی ، سعی کنید همیشه اون اجرای آقای افتخاری رابه یاد داشته باشید : به سرشوقِ سرِکوی تو دیرم ، بعد با قطعاتی که توسط اساتید دیگر اجرا میگردد ، مقایسه کنید
2. مجید تقی پور.mp3
5.06M
#یادآوری
آنچه در این بخش تقدیمتان میگردد ، فقط مربوط به #گوشه_دشتستانی نیست ، و بیشتر منظور ما دوبیتی خوانی در مداحی می باشد اما بد نیست بدانیم در ردیف آوازی استاد کریمی ، گوشه حاجیانی و دشتستانی با هم آمده است ، لطفا به فایل بعدی توجه بفرمائید :
3. محمد موسوی ، دشتستانی.mp3
799K
#توجه :
هر چند قبلا هم گفته ام ، اما باز تکرار میکنم ، #درس_اصلی ما آن چیزی است که استاد حاج اسماعیلی تدریس فرمودند ، یعنی : درآمد ، بیات راجع و گوشه عشاق آواز دشتی به روش مداحی ، آدرس آن هم کاملا مشخص است
اما از آنجایی که اعضای گروه ما در سطوح مختلفی از مداحی قرار دارند ( گاهی با بیست یا سی سال سابقه مداحی ) ، لذا ما باید مطالبی را در کانال قرار دهیم که برای آنها هم مفید و جذاب باشد
تکرار میکنم ، غیر از درس استاد حاج اسماعیلی ، بقیه مطالب ، بیشتر جنبه #اطلاعات_عمومی دارند که دانستن آن ، شما را به یک مداح حرفه ای و با تجربه تبدیل خواهد کرد
اکنون به نمونه های مداحی آوازدشتی توجه بفرمایید :
19. شیرازی.mp3
914.7K
#آواز_دشتی
#گوشه_شیرازی (نوع اول)
#استاد_حاج_اسماعیلی
زبان حال حضرت زینب
( سلام الله علیها )
با حضرت زهرا سلام الله علیها
همي گردم به دنبال بهونه
زنم بوسه به جاي تازيونه
چو لبخند از لبانت رفته مادر
صفائي نيست در اين آشيونه
شعردوبیتی از :
#جواد_حیدری
20. شیرازی.mp3
754.7K
#آواز_دشتی
#گوشه_شیرازی (نوعی دیگر)
#استاد_حاج_اسماعیلی
زبان حال حضرت زینب
( سلام الله علیها )
با حضرت زهرا سلام الله علیها
تو كه ركن تموم كائناتي
چرا با كودكان كم التفاتي
گمونم قبل تو زينب بميرد
شنيده ناله ي عجل وفاتي
شعردوبیتی از :
#جواد_حیدری
21. نغمه محلی دشتی.mp3
1.87M
#آواز_دشتی
#نغمه_محلی_شیرازی
#استاد_حاج_اسماعیلی
زبان حال حضرت زینب
( سلام الله علیها )
با حضرت زهرا سلام الله علیها
تمناي دل زينب همينه
كه روي زانوی مادر بشينه
الهي اين چه درد بي دوائيست
كه دختر روي مادر را نبينه ...
دوبیتی از : #جواد_حیدری
الا ای چاه ، یارم را گرفتند
گلم ، عمرم ، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها ، با ضرب سبلی
همه دار و ندارم را گرفتند
شاعر : #استاد_سازگار
17. بنی فاطمه ، خدا داند.mp3
4.67M
#آواز_دشتی
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#حاجیانی
خدا داند دلم
خون گریه می کرد
به حالم دشت وهامون
گریه می کرد
#دشتستانی
خدا داند دلم
خون گریه می کرد
به حالم دشت وهامون
گریه می کرد
ندیدم زخم پهلورا درآن شب
ولی دیدم کفن
خون گریه می کرد
#اوج
شب آمدبرسرت تنها نشستم
زپا افتاده ودرخودشکستم
#دشتستانی
برای مرگ من
بس باشداین داغ
که من با دست خود
چشم توبستم ...
.
ای مادر دلتنگم، هواتو کردم
تو روضه باید پِیِت بگردم
قد خمت عمر کمت
واسه کدوم گریه کنم
مادرمی میشه مگه
برات آروم گریه کنم
تا اون روزی که
برات بمیرم شبیه مولا
زبون میگیرم
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه ی زهرای من
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا می زدند
وای من و وای من و وای من
ای مادر ممنونم منو آوردی
تو خونه دست حسین سپردی
بشین براش پیرهن بدوز
که من به پات زار بزنم
منم ببر تو قتله گاه
میخوام باهات زار بزنم
با این امید که براش بمیرم
با ناله ی تو زبون میگیرم
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
وای من و وای من و وای من
#فاطمیه
#حسین_طاهری 🎤
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
👇
کانال مداحی 🎤عاشقان حضرت زینب،س،
روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی🎤✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122