💐#مولودی_امام_کاظم_ع
💥#مدح
💐#آقای_محمدحسین_حدادیان
ذره ای در نزد خورشید درخشان تو ایم
تشنه ای درحسرت یک جرعه باران تو ایم
سالهانان خورده ایم ازسفره ی اولاد تو
روزی ما میرسد چون برسر خوان تو ایم
گوشه ای ازصحن آیینه ویا صحن عتیق
هرکجا هستیم گویی کنج ایوان تو ایم
زائران دختر تو زائران فاطمه اند
تاابد ممنون این لطف دوچندان تو ایم
ماغذای خانه هامان هم غذای حضرتی ست
درمیان خانه هم در اصل مهمان تو ایم
بی گمان ایل وتبارت عزت این کشور اند
درحقیقت اهل جمهوری ایران تو ایم
بچه های تودر ایران پادشاهی میکنند
حضرت غربت نشین! مدیون احسان تو ایم
شش امامی نیستیم ونیستیم اهل وقوف
امر، امر توست آقا، تحت فرمان تو ایم
بی گمان بی حب تواسلام ابتر می شود
دین هرکس پای خود ماکه مسلمان تو ایم
مامسلمان تو؟! نه...ازپیرخود آموختیم
پیش شانت در مقام کلب دربان تو ایم
قبله ی مارا کشاندی سوی مشهد، در عوض_
بنده ی ناقابل شاه خراسان تو ایم
عبدصالح بوده ای،باب الحوائج بوده ای
ماهم آقا ازمریدان عموجان تو ایم
مست بودیم ازغدیر خم، دوباره عید شد
توبه دنیاآمدی مستی ماتمدید شد
(#محمدتال)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
dhrh_y_dr_nzd_khwrshyd_drkhshn_twym.mp3
3.98M
ذره ای در نزد خورشید درخشان
محمد حسین حدادیان تواییم
4_5870823404294113603.mp3
4.47M
شب عشقه لطف خدارو
میبینم بازامشب به عینه
پرزده دلم ازتو سینه
زائر شهر کاظمینه
شب عشقه ، لطف خدارو
می بینم باز امشب به عینه
پر زده دلم از تو سینه
زائر شهر کاظمینه
می خونم یا موسی بن جعفر
یا باب الحوائج مددی
دلم و بردی آخه آقا
تو دلربایی خوب بلدی
من ، قطره ، تو دریای دریایی
من ، مجنون ، تو لیلای لیلایی
من ، نوکر ، تو آقای آقایی
بابای امام رضایی
دوست دارم دنبال تو آقا
شبیه بشر حافی باشم
تو خیلی خوبی کردی باید
به دنبال تلافی باشم
گدای کرم تو هستم
از نگاهت کرم میباره
تو کاظم هستی یعنی اینکه
مهربونی هات بی شماره
من ، خوابم، تو رویای رویایی
من ، زشتم، تو زیبای زیبایی
من ، پستم ، تو والای والایی
بابای امام رضایی
ذکرت رمز گره گشایی
یاموسی بن جعفر آقاجان
جیره خور بچه هات هستیم
زیر دینتون باشه ایران
نوکر خونه زادت هستم
حق دارم بگم خوش اقبالم
امضا کن برا من زیارت
اربعین کربلا امسالم
من ، خاکم ، تو اعلای اعلایی
من ، پایین، تو بالای بالایی
من ، عبدم، تو مولای مولایی
بابای امام رضایی
💫🌴💐🌷💫🌴💐🌷
Fadaeian_Haftegi_980531_1.mp3
18.26M
سید رضا نریمانی
✨ #مولودی_امام_کاظم_ع
✨ #آقای_نریمانی
ایرانیا هم حاجتاشونو از تو میگیرن
سفره ی لطف تو روزیه مردم دنیاست
باب الحوائجه عالمه آقام ابالفضل
باب الحوائجی تو برای خود عباس
فرزند هفتم ... از نسل دریا
بابای هفتا آسمون مهتاب دنیا
♨️آقام 3 امام کاظم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
.
#سرود
#سبک_گل_دراومد_امشب
دلم امشب امشب تو کاظمینه
به شوقِ اونیکه نور دو عینه
بی بی معصومه هم خوشحاله امشب
برا کاظم که شاهِ عالمینه...
باب حاجت اومد نورِ کرامت اومد
فاطمه خوشحاله بارونه رحمت اومد
شاهِ کاظمینه جَدّش امام حسینه
روی دست صادق.. خورشیدِ عالمینه
یا امامِ کاظم.. مولا امامِ کاظم...
تویی کاظم، صالح، امین و صابر
منم واست عبد و غلام و زائر
به قربونِ دو گنبدِ طلائیت
الهي که سَمتِت بشم مسافر
مرقدت رو عشقه اون گنبدت رو عشقه
مخصوصاً رضا شا.. هه مشهدت رو عشقه
جون من فداتون فدای بچه هاتون
باب حاجت هستی.. منم آقا گداتون
یا امامِ کاظم.. مولا امامِ کاظم...
میخوام امشب از تو آقا یه حاجت
دلم تنگه تنگه واسه زیارت
بده امشب جوازِ نوکریه...
محرم و اربعین این هیئت
حالِ ما معلومه خیلی دلم آرومه
چونکه کربلامو.. میده بی بی معصومه
عیدیِ ما آقا امشب باشه با زهرا
اربعین کربلا میریم همه رفقا..
یا امامِ کاظم.. مولا امامِ کاظم...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#سرود_میلاد_امام_کاظم_ع
#موسی_بن_جعفر_ع
#میلاد_امام_کاظم
.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود مسجدی عید مباهله
در همه ارض و سما شادی و هلهله شده
جشن مدح علی و عید مباهله شده
ترانهٔ عشق و وفا یا حیدر
زمزمهٔ عرش خدا یا حیدر
نَفس و وجودِ مصطفی یا حیدر
نور دو چشمانِ زهرا یا حیدر
یا علی مولا حیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ
حِیرت نَجرانیان از هِیبت آل عبا
بُوَد از مشیّت و اراده و لطف خدا
عید خوشِ اهل یقین مبارک
عزّت و اقتدارِ دین مبارک
شور و سُرورِ بی قرین مبارک
مباهله بر مسلمین مبارک
یا علی مولا حیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ
به تولّای علی همیشه دل می بازیم
ما به عشق علی و آل علی می نازیم
دست من و دامان تو یا حیدر
چشم من و احسان تو یا حیدر
جرم من و غفران تو یا حیدر
هستی من قربان تو یا حیدر
یا علی مولا حیدر...مولا مولا یا مرتضیٰ
#مباهله
#عید_مباهله
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
مَـقدَمِـکَ الفِـدا دل و جان عاشق ما علی
شب عاشقانگی است و من شده ام گدای تو یاعلی
به امید آن که صدای من برسد به اهل سما علی
چه کنم اگر که در آن میان نرسد صدا به صدا علی؟
تو کهای که نام بلند تو به خدا رسانده مرا علی؟
به خدا که با تو رسیده ام به زلال ذات خدا علی
تو کهای که فراتری از مکان و چنین گذشتهای از زمان؟
تو کهای که از تقید تن، زده پل به مرکز بی کران؟
تو همان که در تو به حیرتم، تو همان که إنس و فرشتگان
تو همان که درک اهل جهان شده در صفات تو ناتوان
تو همان که قبلهی اهل دل، تو همان که قبله نما علی
نه عجب که درّ نجف شود قطرات اشک زلال تو
ظلمات بود و تو آمدی، «کَـشَـفَ الدّجی» به جمال تو
تو محمدی و به این سبب «بَـلَـغَ العُلی» به کمال تو
حسنی و حسین و فاطمه، «حَـسُـنَـت جمیع خصال» تو
صلوات بر تو و آل تو، همه وقت، در همه جا علی
تو چگونه آمدهای بگو که نه حاضری و نه غایبی؟!
چه بگویم از جلوات تو، تو که جلوه گاه عجایبی ...
تو ابوتراب و ابوالیمی و طلوع کل مطالبی
پدر مکرّم زینبی و شریک هرچه مصائبی
برسان مرا به جوار خود، پس از آن به کربوبلا علی
به خدا قسم که بدون تو همه جا همیشه مشوّشم
به بهشت بی تو نمیروم که بدون تو پُر آتشم
نخورم می از خُم دیگران که خمار کوثر بی غشم
به کدام شیوه بیان کنم که چه می کشم که چه میکشم؟!
نفسی اگر نظر نکنی به گدای بی سر و پا علی
چه خوش است در تصور من که تو «نون» بین «لـنـا» شوی
چه خوش است ای شه لافتی که شکوه نقطه با شوی
تو رسیده ای به وصال حق که امیر هر دو سرا شوی
همه ترس من بود از همین که خدا نکرده خدا شوی
شده ذکر هر شب قدر من «بِکَ یاعلی بِکَ یا علی»
نه فرشتهای و نه آدمی، تو فقط تجلّی ایزدی
تو نگین حلقهی انبیا و شکوه حضرت سرمدی
چه در آسمان و چه در زمین تو سرآمدی، تو زبانزدی
تو عزیز خانهی فاطمه، تو عزیز جان محمدی
و تویی که وقت مباهله شده شرح «أنفسنا» علی
که علیست «یَـحکُـمُ ما یُـرید»، علیست «یُـثبِـت ما یشاء»
که علیست کُنه سوره «روم» و علیست معنی «هَـل أتی»
که علیست «مُـنتَـهِـیُ الهِـمَـم»، که علیست سایهی ماسوا
که علیست سعی به سوی حق و علیست مروهی با صفا
نشود قبول حج کسی به خدا بدون ولا علی
به خدا به اذن خدا فقط ابدی شدی، ازلی شدی
و به کام مردم میکده می ناب لم یزلی شدی
ملکوت نابِ غزل شد و تو در آن عجب غزلی شدی
خبری رسید و در آن خبر تو فقط امیر و علی شدی
لِـتُـرابِ مَـقدَمِـکَ الفِـدا دل و جان عاشق ما علی
بنشین دوباره رجز بخوان که زمان کف زدن آمده
در قلعهای که تو کنده ای ز هراس در سخن آمده
بروید از سر راه او که امیر بت شکن آمده
چه بد است عاقبت کسی که به جنگ تن به تن آمده
به سپاهیان و یلان بگو بدهند آب طلا علی
شده اند در مقابل تو همه شیرِ بی سر و یال و دُم
همه گفته اند و شنیده ام که شدند «مُـعتَرِفٌ بِـکُـم»
نگران آن همه «مرحبم» که فرار کرده و گشته گم
دل بی قرار و هواییام شده رهسپار غدیر خُم
به چهارده خُم می قسم احدی نرسیده تا علی
اسداللها، اذن اللها، به شب بلند عبادتت
به کدام رتبه رسیده ای که خداست شاهد رتبتت
به نجف رسیده مسافری که رسد به فیض زیارتت
به عنایتت به کرامتت به محبتت به شفاعتت
تو بگو به غیر حریم تو به کجا رود به کجا علی؟
همه شب نشسته خیال تو سر راه من، سر راه من
چه شود اگر که نگاه تو برسد شبی به نگاه من
به دو چشم غرق خیانتم، به دو چشم غرق گناه من
و تو ای سپیده نظر کنی به من و به روی سیاه من
چه غم از عذاب خدا اگر که تویی شفیع جزا علی
ثقلین مدح دو چشم تو شده روشنایی دفترم
که علیست ذکر مداومم، صلوات قند مکرّرم
به جهان مرید ابوذرم، مدیون مالک أشترم
نروم به زیر بیرق کس که غلام خادم قنبرم
همه عمر بندهی حیدرم به حقیقت «إنّـما» علی
شاعر: احمد علوی
السلام علیک یا اباعبدالله و یا باب نجاتِ الامَّة و یا رحمةَ الله الواسِعَة .
رونق گرفت از غم تو زندگانیم
ای یار مهربان به کجا می کشانیَم ؟
خواب و خوراک زندگیَم را گرفته است، چی؟
حتی خیال اینکه بخواهی برانی ام
زهرای مرضیه به سرم دست می کشد
وقتی سیاه لشکر هیئت بدانی ام.
ازت ممنونم آقا ، چهار روز است به احسن وجه داری ازم پذیرایی می کنی. خوب مهمان نوازی کردی اگرچه ازت خوب مهمان نوازی نکردم.خوب پذیرایی از ما کردی اگرچه از تو تیر و نیزه پذیرایی کردند.
آقا شرمنده ام گناه مرا از تو دور کرد ، شرمنده ام حسین که من از شما نی ام .
بر سینه می زنم که مطهر کنی مرا، مشغول گردگیری و خانه تکانی ام .
باهاش حرف بزن. ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین ، آخه جنس قراضه و آلوده را کی میخرد ؟
مارا نمی خرد کسی جز تو یا حسین
مبهوت از این بزرگی و این مهربانی ام.
بچه هایش را خودش لباس رزم به تنشان کرد . به نقلی موهایشان را شانه کرد.سورمه به چشمانشان کشید. بروید فدایی امام زمانتان بشوید . اول آمد به رسم ادب اجازه گرفت. حضرت یک مقداری تعلل کردند ، فرمودند آخر عبدالله اینجا نیست شاید اجازه نداشته باشی. فرمود خودش به من سفارش کرده ، بچه هایم را جلوتر از بچه های حسین قربانی کن.
آقاجان یعنی می شود ماهم بچه هایمان قربانیِ تو بشوند؟ اجازه اش را گرفت . بعضی ها حتی نوشتند ، ابی عبدالله اجازه نداد افتاد دست حسین را بوسید گفت داداش به جان مادرم فاطمه اجازه بده . اسم مادر که می آمد همه ی بدنش می لرزید. آخه من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه ....مادر مادر
اصلا هرجا یک نشانه یم قسم یک بهانه از مادرش فاطمه می آمدابی عبدالله آرام و قرار نداشت. عصر عاشورا که پیراهن را آورد ، نه دیگر آنجا نبرمت بگذار برگردم.این دوتا آقازاده اش را آماده کرد راهیِ میدان کرد ، وقتی به شهادت رسیدند.
نوشتند خود ابی عبدالله هم امد بالاسرشان و هردو را بغل کرد و برد تو خیمه . اما هرچه منتظر ماند زینب نیامد. این خانومی که برای علی اکبر جلوتر از همه آمده بود ، برای بچه هایش دیگر از خیمه بیرون نیامد. ترسید برادر خجالت بکشد.
آی حسین
#روضه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها#شب چهارم محرم
#استادمیرزامحمدی
#روضه حبیب بن مظاهرعلیه السلام#شب سوم محرم
#استادهاشمی نژاد
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
سوگند به رگهای گلوی تو حسین
سوگند به خاک مشک بوی تو حسین
در برزخ و در محشر و میزان و صراط
باشند همه جا به جستجوی تو حسین حسین.
آلوده ای آمد کربلا گفت : ابی عبدالله انقدر گشتم تا حرمت را پیدا کردم قیامت من نمیتوانم تو را پیدا کنم وسط گنهکاران بگرد منِ آلوده را پیدا کن. حسین....
حبیب ابن مظاهر را خواب دیدند . دیدند در باغ باصفایی نشسته . حبیب چگونه ای ؟ گفت در نعمت پروردگارم. حبیب آیا آرزویی داری؟ گفت فقط یک آرزو دارم خدا من را زنده کند بیایم تو روضه ی حسین بنشینم برای مظلومیِ حسین گریه کنم. حسین....
نامه ی ابی عبدلله را خواند. خواست همسرش را امتحان کند گفت: حسین برایم نامه نوشته . اما من قصد کربلا ندارم. یک مرتبه همسرش بلند شد چادرش را برداشت انداخت رو سر حبیب گفت پس در خانه بنشین من میروم کربلا حسین را یاری میکنم. حسین.... خیلی آبرو دارد حبیب ابن مظاهر . ببین کجا دفنش کرده زین العابدین؟ می خواهی وارد حرم حسین شوی اول به حبیب سلام میکنی . میخواهی بروی به گودال قتلگاه حبیب را میبینی. ان شالله امشب حبیب ابن مظاهر به همه ی ما نظری می کند .
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بُوَد که گوشه ی چشمی به ما کنند؟
آمد به بازار کوفه . دید مسلم ابن اوسجع ایستاده . آمدی چه کنی مسلم؟ گفت آمدم حنا بخرم محاسنم سفید شده محاسنم را حنا کنم. گفت بیا برویم از یک مغازه ای حنایی بخریم که رنگش تا قیامت نرود. گفت حبیب کجا برویم؟ گفت حسین نوشته من غریب و تنها ماندم. حسین....
روز عاشورا گفت فوج فوج برای دشمن سپاه کمکی می آمد . بی بی سینه گفت بابا برای ما کمکی نمی آید؟ فرمودند چرا بابا. برای ماهم قوای کمکی می اید . یک مرتبه دیدند دوتا پیرمرد دست هم را گرفتند. خبر رسید به عمه ی سادات حبیب آمده. بی بی برای حبیب سلام فرستاد. حبیب شروع کرد بلند بلند گریه کردن. گفت خاک بر سر این دنیا کار دختر علی به جایی رسیده که زینب برای حبیب سلام بفرستد. حسین
روز عاشورا خجالت کشید ابی عبدلله را صدا بزند . یک وقتی بابا بالای سرش نشسته بدن ها را بغل گرفتند. ان شالله امشب بخوابد حسین جان . عمری ست آمده ام که دم آخر یک لحظه تو بیایی . بالای سر همه آمد. همه را در آغوش کشید. حتی صورتش را به صورت غلام سیاهش زد. بمیرم برایت حسین . کسی نبود بالای سر حسین بیاید. یک وقت چشمانش را وا کرد دید الشِّمرُ جالسٌ علی صدرِ. حسین...
احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که ببینی چه می کشم؟