📃 نشستهاند دو عالیجناب در
🎙 #واحد از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_عاشورا_محرم_۱۴۰۲
📍 #خیمة_العباس "علیهالسلام"
🏷 #امام_حسین (ع)
نشستهاند دو عالیجناب در خیمه
دو هم مسیر، دو تا همرکاب در خیمه
بهجز حسین که در خیمه دید زینب را
ندیده چشم کسی آفتاب در خیمه
شب وصال حسین و خداست، پس امشب
خدا هم آمده با این حساب در خیمه
همه به فکر نماز و دعا و قرآناند
چقدر ریخته امشب ثواب در خیمه
صدای العطش کودکان بلند شده
دو قطره نیز نمانده است آب در خیمه
بهخاطر علیاصغر، همه زنان حرم
نشستهاند به دور رباب در خیمه
هنوز سایهی عبّاس هست بر سرشان
کسی ندارد اگر اضطراب در خیمه
برادران و عموزادههات بیدار اند
رقیّه جان! برو راحت بخواب در خیمه
غروب روز دهم وای بر دل زینب
میان همهمه و التهاب در خیمه
مخدّرات حرم بین شعله میمانند
برای خاطر حفظ حجاب در خیمه
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
📃 چه جلالی؛ فتبارک الله
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_عاشورا_محرم_۱۴۰۲
📍 #خیمة_العباس "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_عباس (ع)
چه جلالی؛ فتبارک الله
چه کمالی؛ فتبارک الله
چه شکوهی؛ فتبارک الله
چه جمالی؛ فتبارک الله
قمر حیدر؛ فتبارک الله
پسر حیدر؛ فتبارک الله
جگر حیدر؛ فتبارک الله
شیر نر حیدر؛ فتبارک الله
من و لطف عطا؛ همه عالم فدا
حرم فاطمهست، حرم کربلا
اله اله اله؛ چه علمداری
اله اله اله؛ چه سپهداری
چه قیامی؛ فتبارک الله
چه مقامی؛ فتبارک الله
چه امامی؛ فتبارک الله
چه غلامی؛ فتبارک الله
نصرت اللهی؛ فتبارک الله
قدرت اللهی؛ فتبارک الله
آیت اللهی؛ فتبارک الله
دست ید اللهی؛ فتبارک الله
دل دریا تویی؛ یل زهرا تویی
تو سپاه حسین، خود مولا تویی
اله اله اله؛ چه علمداری
اله اله اله؛ چه سپهداری
چه دلیری؛ فتبارک الله
چه نصیری؛ فتبارک الله
چه وزیری؛ فتبارک الله
چه امیری؛ فتبارک الله
چه معمّایی؛ فتبارک الله
چه مسیحایی؛ فتبارک الله
چه نفسهایی؛ فتبارک الله
به که چه آقایی؛ فتبارک الله
همه تو حسرت پر پروازتن
توو سپاه حسین، همه سربازتن
اله اله اله؛ چه علمداری
اله اله اله؛ چه سپهداری
به وفایت؛ فتبارک الله
به صدایت؛ فتبارک الله
به رضایت؛ فتبارک الله
به صفایت؛ فتبارک الله
حیدر ارباب؛ فتبارک الله
سپر ارباب؛ فتبارک الله
عموی سادات؛ فتبارک الله
برادر ارباب؛ فتبارک الله
شهدا پیش تو، همه تووی صفان
همه پشت سرت؛ که تویی صفشکن
اله اله اله؛ چه علمداری
اله اله اله؛ چه سپهداری
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
📃 یه حسّی بهم گفت، حرم آواره
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_عاشورا_محرم_۱۴۰۲
📍 #خیمة_العباس "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_عباس (ع)
یه حسّی بهم گفت، حرم آواره میشه
یه حسّی بهم گفت که مشک صدپاره میشه
یه حسّی بهم گفت، توو راه درگیر شدی
یه حسّی بهم گفت، حسین بیچاره میشه
مسجد کوفه اومدم یا علقمه
من کنار تو، خیمهها توو همهمه
بوی یاسه؛ گمون کنم بالاسرت
مجلس روضهخونی داشته فاطمه
شهید شد حرفت؛ عجب کاری کردی
ببین با خیمه، عجب کاری کردی
تو که آب داشتی چرا آب نخوردی
همه خیمه میگن، داری برمیگردی
داداش خیلی مردی
یه حسّی بهم گفت، نشد جنگ تنبهتن
یه حسّی بهم گفت، تو رو دوره میکنن
یه حسّی بهم گفت، شکست سرو قامتت
یه حسّی بهم گفت، آخر چشمت میزنن
سرو رعنام میون اون چشمای شور
تو کجا و اینا کجا؛ خدا به دور
سری که روی اوج شونهی تو بود
بیتو میره میون گودال و تنور
میدونم از صبح چقد غصّه خوردی
دیدم قنداق و، توو سینت فشردی
علی راضی بود؛ چرا آب نخوردی؟
یه حسّی بهم گفت، اومد عطر مادرم
یه حسّی بهم گفت که رفت سایت از سرم
یه حسّی بهم گفت که داغ شد کمرشکن
یه حسّی بهم گفت دیگه بیبرادرم
زخم داغت به حلق اصغر میخوره
میدونم که به غیرتت بر میخوره
اونکه پشتش میلرزید از هیبت تو
سر فرصت میاد، منو سر میبره
ببین چی داداش به روزم آوردی
باید میموندی، حرم رو میبردی
حالا که رفتی؛ چرا آب نخوردی
نشرآثار حاجمحمودکریمی
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
📃 تویی آنکه ذات کسی قرین
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_عاشورا_محرم_۱۴۰۲
📍 #خیمة_العباس "علیهالسلام"
🏷 #امام_علی(ع)
تویی آنکه ذات کسی قرین
نشده است با احدیّتت
تویی آنکه بر احدیّتت
شده مستند صمدیّتت
نرسیده فردی و جوهری
به مقام منفردیّتت
نشناخت غیر تو هیچکس
ازلیّتت ابدیّتت
تو چه مبدأی که خبر نشد
کسی از مآل تو یاعلی
بنگر فؤاد شکسته را
به درت نشسته به التجاء
به سخا و بذل تواش طمع
به عطا و فضل تواش رجا
اگرش برانی از آستان
کند آشیان به کدام جا؟
ز پناه ظلّ وسیع تو
هم اگر رود، برود کجا؟
که محیط کون و مکان بود
فلک ظلال تو یاعلی
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
1620211106_M5lG7.mp3
3.86M
#محرم
🎤 #حاج_محمود_کریمی
سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
دیر رسیدم من ، سر تو رو بردند
دیر رسیدم من ، سر تو رو بردند
سر تو رو بردند ، دیر رسیدم من یک گوشه گودال ، مادر رو دیدم من
که رفته بود از حال، دیر رسیدم من
صدا زدی من رو ، خودم شنیدم من
صدای رگ هات بود، دیر رسیدم من
به سمت گودال از خیمه دویدم
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عمامه ات رو بردند ، دیر رسیدم من
شمشیر ات رو بردند ، دیر رسیدم من
انگشتر اش هم بردند… پیراهن رو بردند ،
دیر رسیدم من
با بوسه از رگ ها ، به خون تپیدم من
میان خاک و خون ، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
به سمت گودال از خیمه دویدم
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سر تو رو بردند، دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
#پندیات
سبک محاوره
❇️❇️❇️✳️✳️✳️✳️💙💙💙❤️❤️
کیه ندونه تو جهان هر کی اومد رفتنیه
فقط خداست که ذات او ابدی و موندنیه
چرخ فلک با من و تو بازی جور با جور داره
گاهی غم و غصه داره وقت دیگه سُرور داره
از بازی این روزگار گاهی فقیر دارا میشه
تا اینکه عبرت بگیریم شاهی مثل گدا میشه
این و میگم تا بدونی هر کاری حکمتی داره
کار واسهٔ خدا باشه اون موقع قیمتی داره
اگه خدا نخاد یقین برگ درخت نمی ریزه
عرش خدایی میرسه اونکه برایش عزیزه
خدا اراده بکنه خلق خدا چه کاره است
یوسف عزیز مصر میشه وقتی او را اراده است
اتشِ نمرود لعین امره خدای متعال
سرد میشه واسه ابراهیم شنیده ای اون شرح حال
خوشا بحال اون کسی دست ضعیفان میگیره
با لب خندون وقت مرگ با دل خرسند میمیره
وقتی که پیغمبر ما جرعهٔ مرگ و مینوشه
مثل تمامه آدما خلعت عقبا میپوشه
من و تو هم بدون شک باید بریم در این سفر
اگر که عاقلی بکن ز کار زشت خود حذر
بدترین گناه اینه تسلیم نفس خود بشی
موی سرت سفید بشه با این وجود عاقل نشی
مبادا ادعا کنی به خیر و اما شر باشی
باعث سوختن دلی ، یا اینکه بی ثمر باشی
نالهٔ مظلوم بشنوی، یاری میخاد صوت جلی
گوش خودت را بگیری دم بزنی تو از علی
عمر بشر صد هم باشه بازم یه روزی سر میشه
( صفا) میان قبر تنگ روزی دو چشمت تر میشه
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
متن روضه:
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گرخلق واگذارد او وا نمیگذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غربال ما را نمیگذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده ست
بر روی گفتهی خویش او پا نمیگذارد
ما مستحق ناریم از بس گناهکاریم
باید که سوخت ما را زهرا نمیگذارد
* وقتی پیغمبر خبر داد به صدیقه طاهره که فرزندت حسین و میکشند پرسید بابا کجا میکشنش؟"فی ارض یقال لها کربلا"
گریه فاطمه شروع شد، پرسید بابا اون روزی که میکشنش شما زنده ای یا نه؟ فرمود نه دخترم، باباش علی در قید حیات هست یا نه؟ نه دخترم، من هستم یا نه؟ نه دخترم، گریه فاطمه بیشتر شد پرسید "یا ابا فمن یبکی علیه؟!!" پس کی بر حسینم گریه میکنه؟!! به به ، رحمت خدا به این ناله ها ..." امام صادق فرمود خاموش کننده ی آتش جهنم است گریه بر حسین " یا ابا ... فمن یبکی علیه؟!! پس کی بر حسینم گریه می کنه؟!! فرمود دخترم : غصه نخور، یه امتی میان مثل مادر بچه مرده بر حسین تو زار میزنن ... "جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ"نسل به نسل اینا میان بر حسین تو گریه می کنن" گریه ی فاطمه بند اومد" گل لبخند به لب های زهرا نقش بست _یعنی چی؟_ یعنی گریه بر ابی عبدالله سبب رضایت فاطمه ست ...."
بعد پیغمبر فرمود:دخترم باید یه قولی به من بدی؛ قیامت تو باید از زن هاشون شفاعت کنی،منم از مرد هاشون شفاعت می کنم ...." ممنونتیم بی بی جان که با گریه ی بر حسین تو ما رو مشمول به شفاعتت می کنی ..." حالا آماده ای یا نه ؟!!
السلام علیک یا اباعبدالله .....
حسین .......
خود ابی عبدالله فرمود: "أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ" گریه بر منه حسین سنگ محک ایمانه، هیچ مومنی نیست که منو یاد کنه و اشکش جاری بشه" حالا میخوای بری کربلا؟!! کدوم کربلا ؟!!
میروم بینم، درکجا زینب
شکو از شمر بی حیا دارد ...
بگم کجا بود؟!! همون جایی که کربلا میرسی میگن تل زینبیه ...." اومد بالا بلندی دختر امیرالمومنین راوی میگه دیدم دو دست روی سر گذاشت ...." هی میگه یا غیاث المـــستــغیثین ...."
دوان دوان افتان و خیزان از بالای بلندی به سمت گودی قتلگاه هی زمین میخوره و بلند میشه" هی فریاد میزنه وا محمدا ..." وا علیا ..." وا اماه ..." اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد ..." فقط صدا میزنه واحسینا ...." اخه دید "وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" ناله بزن یا حسین......
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِک مُولِعٍ سَیفَهُ عَلَی نَحرِکَ ..."با عجله از گودال قتلگاه برگشت" داداشو محاصره کردن هرکی با هر چی دستشه داره ضربه میزنه ..." یا الله ..." یه تعبیری امام باقر اینجا دارن" گفتم و دعات کنم؛ فرمود: "لقد قُتِل الحسینَ بالسّیف و السنان و بالحجارةِ و بالخَشبِ و بالعصا ...." یعنی یه عده ای کربلا بودن توانایی حمل سلاح جنگی رو نداشتن، با عصا جدمو میزدن ....."
بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله ....
السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) وعَلی عَلِیِ ابن الحُسَین (ع) وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع) و عَلی اَصحابِ الحُسَین(ع)
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ....
بالحسین ده مرتبه یا الله .....
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۲)
#نوحه_زمزمه
#شب_دوم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من،،،
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
یه کاروان،عاشق،خسته رسید از راه
با عَلَـــمِ سرخِ نهـضـــتِ ثــاراللـــه
رسیدبه صحرایی که رنگ ماتم داشت
فرات این صحـرا زمزمهٔ غــم داشت
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بیـــن دو نهر آب خیمــه بنا می شـد
حسیـن مهـیـّــای دشـت منا می شـد
زینـب دلخسته در تب وتــاب افتــاد
چشم پریشـونش سمتِ رباب افتــاد
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
امان از اون روزی که کربلاغوغاست
چشم علی اصغـر به دستای سقاست
توی همیـــن صحـرا آتیش بپا میـشه
رأس بنـی هاشــم به نیـزه ها میـشه
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
صــدای یک نـاله میـــرسه از گـــودال
یه مـــادری انگـار داره میــره از حـال
از روی تل ،زینب ، مقتــل و می بـینه
می بینه شمری که نشســته رو سیـنه
حسیـن غریبـم وای (۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
یه خنجر گریون ، یه حنجـری پرخون
می بینــه هفـتــاد و دو لالـهٔ گلـــگون
علقـمــه در ســـوگ دسـت علـمـــداره
فراتِ شـــرمنــده با اشـک خــونبــاره
کرب و بــلا یعنــی ، کعبــهٔ آل الـلــه
مقتـــل خونیــن حضـــرت ثار الـلـــه
حسیـن غریبـم وای (۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
✾ اللهم عجل لولیک الفرج ✾
┅═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═┅
#نوحه_زمزمه
#شب_سوم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من،،،
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
خـــوش اومـدی بابا به کنـــج ویرونه
خــــرابه از نــورِ ســرت چــراغــــونه
شــــدی تو تعــبیــر خـواب شبــم بابا!
مــرهـــــمِ دردا و تـــاب و تبـــــم بابا!
خـوش اومـدی بابا (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
منتـظـرت بــودم تا کـه تــو بـرگــردی
بــدونِ مـــن بابا چــرا سفـــر کــردی؟
فــــدای زخمــــای روی ســـرت بابا
قــربـون این رگـهــای حنـجــرت بابا
بابای خوبــم وای (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
رقیــه قــربونِ صـــورت پـر خـــونت
چـه کــرده ان بابا با لب و دنــدونت
وقتی رو لبهای تو خیزران می خورد
عمــه هزار دفعـه به جای تو می مُرد
بابای مظلومــم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
نصیبـــم از بابا ســری به دامــــانم
خسته شدم بی تو بی سر و سـامانم
دنیــا بــرام بـی تـو شـبیـه زنـدونــه
بعـــدِ تو چشمـای رقیــه پر خــونــه
بابای مظلومـــم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
بابا منـــم با تــو عـــزم سفـــر دارم
بــدونِ تو بابا خــون به جگــــر دارم
بــس که جسـارت تو شــام بلا دیدم
سیلـــیِ نامـــردا تــو کــربلا دیــدم
به غیـــر ویـرونه که آشیــانم نیست
اینجا نمی مونـم دیگــه توانم نیست
بابا غــــریبـم من(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
رقیـــه با حـرفـاش آتیــش به دلها زد
شبــونه با غـربت ، دل و به دریــا زد
وقتی سر از دستش روی زمـین افتاد
پیــشِ ســرِ بابا رقیــه هم جــون داد
امان از این ماتم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
خـــــرابه گریــونه هنــوز ایـن مــاتم
شعلــه کشید آهِ اهـلِ حــرم از غــــم
رقیـــه شــد یــاسِ کبــود ویـــرونـه
عمـــه براش داره لالایــی می خونـه
بخواب گل یاســم(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
سه ساله ، زهـرا هم شبیـه مادر شـد
غنـچـــهٔ زیبـایِ حسـیــن ، پرپر شـد
یاس کبـــودم وای(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)