eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
202030_603916560.mp3
16.38M
پیغمبران عرش خدا... و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان
•شیر را درچشم... و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان شیر را در چشم اهل روضه بی‌‌مقدار کرد با کمی نان و نمک شیر خدا افطار کرد از سر سفره پس از صرف سه لقمه پا کشید لب نزد دیگر، اگرچه دخترش اصرار کرد باطناً می سوخت اما ظاهرا خاموش بود دود آهش آسمان کوفیان را تار کرد در حیاط خانه هی چرخید و با حالی غریب زیر لب آیات استرجاع را تکرار کرد چارده قرن است و جز زهرا نمی داند کسی قاتل خود را چرا از خواب خوش بیدار کرد؟ بعد از آن ضربت اگر "فُزتُ وَ ربّ الکعبه" گفت یادِ زهرا سوختن بین در و دیوار کرد ضربه‌ی شمشیر زهرآلوده طوری بود که مَرد یاد از داغی و از تیزی مسمار کرد قاتل اصلی حیدر دست نحسی بود که لاله‌زار وحی را با شعله آتش زار کرد *نامردابن ملجم لعنت الله علیه رو گرفتن زندانیش کردن. بی‌بی حضرت زینب اومدگفت: ان شاءالله بابام خوب میشه!چرا این کار کردی؟ مگه نمیشناختی این آقاروگفت به همین خیال باش که بابات سرپا بشه! خودم شمشیرخریدم؛ زهرش دادم؛ روزها در زهری خوابوندم که اگه به دریا بزنی همه ماهیای دریا میمیرن.تا این حرف‌و زد بهم ریخت! بدوبدو اومدپیش امام حسن گفت: حسن جان این چی میگه؟ یه روزیم زنای مدینه اومدن عیادت مادرش. تاعلی برگشت خونه بدوبدواومد دروبازکرد! گفت: بابا! این زنا چی میگن؟گفت: نمیدونم بابا چی گفتن؟! گفت: امروز اومده بودن بعد این همه  عیادت مادر؛ تا از درمیخواستن بیرون برن میگفتن: این زهرا دیگه زهرا نمیشه!* «این سخن پیچیده هرجا مرتضی افتاده از پا» *امیرالمومنین صدا زد حسن جان! کیه پشت در اینقدر صدا میکنه؟گفت نمیدونم! اومد درو بازکرد دید همه یتیما یکی یه ظرف شیردستشونه. گفت: همشون‌و رد کن!همه رو رد کرد گفت بابام گفته برید! همشونو فرستاد!امیرالمومنین تو بستر گفت حسن‌جان بازم صدامیاد!اومد دید یه عده دیگه ایستادن گفت: مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه؟ همشون رفتن.دوباره امیرالمومنین گفت صدای کیه؟ گفت حسن‌جان بروببین کیه!؟ انگارعلی هم منتظر یکیه...* *اومد درو باز کرد دید اصبغ بن نباته. سرش‌و به در گذاشته داره سرش‌و میکوبه به در.گفت اصبغ! مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه!؟ گفت کجابرم؟ خداروشکر کسی اومد شلوغ شد درخونه علی. آخه وقتی زهراشو میخواست ببره هیچکی نبود!....* انگارنه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار انگار نه انگار! دیروز یه بچه شهید شد با مسمار انگار نه انگار دیروز یه زن رو زدن بین انظار *گفت زینب من زدمش! من ابن ملجمم! میدونستم چه‌جوری بزنم...توکوچه هم اون نامرد به دومی گفت خیالت جمع! یه‌جوری زدمش پا نمیشه...*
Fadaeian_Ramazan1400_Shab20 (4).mp3
32.08M
• شیر را در چشم... و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان
. السلام علیک یا امیرالمؤمنین گفته نبی عبادت است ؛ ذکر فضایل علی ستاره ی ولایت است ، هر دل مایل علی مسیر هر هدایت است ، تکامل عبادت است زمزمه ی محبت است ، نغمه ی محفل علی دوری از او بوَد قبیح ، بگویم این نکته صریح معجزه می کند مسیح ، به ذکر کامل علی حب علی به ممکنات ، چشمه ای از آب حیات رسد به وادی نجات ، کنار ساحل علی درخت ها شود قلم ، به آب دریا نتوان تا که نوشت ذره ای ، شرح فضایل علی گفته پیمبر که دگر ، شمسم و حیدر چو قمر وجه خدا خواهی اگر ؛ وصف شمایل علی شب عروج آن جناب ، چون که خدا کند خطاب ساتر و پرده و حجاب ، نبوده حائل علی قسم به سرخی شفق ، به روشنایی فلق نیست همه صفات حق ، مگر خصائل علی به شور و شوق و بی قرار ، به اوج رنج رورگار شده فدای راه یار ، تمام حاصل علی وقت نبرد و کارزار ، لشکریان رو به فرار به لحظه ای که ذوالفقار ، شود حمایل علی چو ابن ملجم از جفا ، ضربه زند به ناروا کمک نموده از قضا ، به حل مشکل علی غیر تقرب خدا ، غیر وصال اولیا غیر سفر به کبریا ، نیست مقابل علی ذکر علی دمادم است ، عروج اهل عالم است و هیزم جهنم است ، دشمن باطل علی لبی که ذکر او سرود ، عبادت خدا نمود خوشا به حال آن که بود ، همیشه سائل علی شب ۱۹ ماه رمضان ۱۴۴۵ جمعه شب ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ✍ .
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا امیر المومنین شاه دوعالم من غلام روی تو ای وصی و جانشین و جان خاتم جان اسیر موی تو جان فدایت جان فدایت یاعلی جلوه گاه بی حدود ذات یزدان قبله من کوی تو ای گیسوی تو حبل المتین ذاتت با ذات حق عجین ای شاهنشاه بی قرین ای محبوب رب العالمین بر دین حق حصن حصین جانم امیرالمومنین یعصوب دین علی و حصن حصین علی و یکتاترین علی و یل آفرین علی و مولا علی علی نقش نگین علی و تاج زمین علی و دلدل نشین علی و مولا علی علی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نزدیک افطاره نوکر با خشکی لباش میگه دوست داره نزدیک افطاره رو می کنه سمت حرم هر کی گرفتاره نزدیک افطاره نزدیک افطاره یعنی رسیده وقت گریه واسه شیرخواره نزدیک افطاره روضه می خونم واسه مشکی که شده پاره نزدیک افطاره آه / چه بگم از اون غروب تو آب میخواستی ولی زدن تو رو سنگ و چوپ آه / توو لحظه ی واپسین به عمد جلو چشم تو آبو می ریخت رو زمین (آه / غریب مادر حسین ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حال منو دیدی با اشک روضه ت زندگیمو رنگ و رو میدی حال منو دیدی بی آبرویی مثل من رو آبرو میدی حال منو دیدی دل باز پرِ درده کی جای من امشب ضریحت رو بغل کرده دل باز پرِ درده کِی میشه باز نوکر به آغوش تو برگرده دل باز پرِ درده آه / دل به تو بستم حسین ای همه داراییِ دل شکستم حسین آه / بی تو می میره دلم خدا می‌دونه چقد پیش تو گیره دلم (آه / غریب مادر حسین ۳) ۲ .👇
. علیه_السلام یتیم شدن بازم یتیما غمی نشسته تو دلاشون دیگه کسی تو‌ شهر کوفه دل نمی سوزونه براشون چند شبه که بازی نکردن با قهرمانِ زندگی شون دارن از این غم جدایی دق می کنن یکی یکی شون دیگه نمیاد اون آقایی که خنده رو لبا می آوُرد مهربونی که نیمه شب ها برا همه غذا می آوُرد وامیکنه به سختی دیگه دیده هاشو حضرت مولا ذکر لب همه ، علیه ذکر لبِ علی، یا زهرا داره میره دیدن زهراش شب رسیدن به نگاره بچه ها دیدن پای بستر شیر خدا چه بی قراره دردل علی رو تنها تو کوفه گوش چاه شنیده مدینه رو یادش نمیره که اونجا داغ یاس و دیده ✍ .
🖤مرثیه_امام_علی🖤 رکعت اول، نمازش با سلامت ختم شد رکعت دوم، رکوعش تا قیامت ختم شد شد عمودِ آهنین، سهم سرِ شیر خدا در سحر شد منهدم یکباره، أرکانُ الهُدی با وجودی که هنوز از هر قضاوت زود بود من نمیدانم چگویم، تیغ زهرآلود بود تا حسن آید به مسجد، کار از کارش گذشت تیغ از پشتِ سرش، تا پشتِ رخسارش گذشت زیر یک بازوی بابا را حسن محکم گرفت زیر یک بازوی مولا را حسین کم کم گرفت باز هم تکرار شد، آنکه عصای مادر است... با حسینش مجتبی، حالا عصای حیدر است وای بر حال دل زینب که مهمانش رسید مرتضی با حال و احوال پریشانش رسید جان زینب بر لب آمد، تا پدر برگشت باز قابضُ الأرواح آمد، دیده تر برگشت باز گفت دستانم رها سازید، زینب مضطر است او به یاد روزهای واپسینِ مادر است دخترم تاقت ندارد، رحم بر حالش کنید کربلا در پیش دارد، فکرِ احوالش کنید بعد از این سرها ببیند روی نِی، از تن جدا خونِ من بر چهره بیند، بر گلو خون خدا آید آن روزی که میبیند، میان اشک و آه میزند در خون حسینش، دست و پا در قتلگاه محمود_ژولیده