❣﷽❣
👆▪️سینه_زنی_امام_حسن_ع
▪️سبک منو یکم ببین
🕌🕌🕌_ _
کریم آل فاطمه امامه مجتبی
رحیم آل فاطمه امامه مجتبی
خونابه های جگرت تویه طشت طلا
ولی مصیبتت اقا بوده تو کوچه ها
تموم گریه هات شده فقط که مادرت
مغیره دشمن شماس حتی که همسرت
باران تیر به جسم تو رسیده پیکرت
🕌کریم حسن حسن حسن کریم حسن حسن
غریب ال فاطمه غریب عالمین
کریم عالمین تویی غریب تر از حسین
میون خونه تو اقا شدی اقاغریب
بعدشهادت مادر شدی توبی شکیب
بعدکوچه دیگه اقا نخندیدی اقا
تموم غمه توبوده غم کرببلا
گریه ی توبوده برا حسین وعاشورا
🕌کریم حسن حسن حسن کریم حسن حسن
تموم زائراتو دادی به اقام حسین
یه عمریه که من اقاشدم به زیر دین
بنویسید به روی قبرمن فقط حسن
دلم به شوروشین و دلم به صدمحن
جوونیات موهات سفید توپیرشدی اقا
ازغم مادرت اقا دلگیر شدی اقا
بعدواقعه ی کوچه توسیرشدی اقا
🕌کریم حسن حسن حسن کریم حسن
❣﷽❣
🔳 سینه_زنی_امام_حسن_ع
🔳 سبک: همه جا کربلا
ذکر روی لبِ
هر شکسته دلی
ایها المجتبی
حسن ابن علی
🔳یاحسن یاحسن
…
چاره ی هر غم و
حل هر مشکلی
گوید انت الکریم
به تو هر سائلی
🔳یاحسن یاحسن
رحمت بیکران
دست احسان تو
کعبه ی عاشقان
قبر ویران تو
🔳یاحسن یا حسن
شب ۷ صفر۱۴۴۶ ه.ق
محمدحسین مهدی پناه
بر خاک حجره، سر می گذارم
تنهای تنها، جان می سپارم
قاتل مرا کشت با کام عطشان
بابا رضا جان بابا رضا جان
در را برویم از کینه بسته
در انتظار مرگم نشسته
او می زند کف من می دهم جان
بابا رضا جان بابا رضا جان
آب خوش من، اشک روان بود
قوت و غذایم، زخم زبان بود
جرمم چه بوده، ترویج قرآن
بابا رضا جان بابا رضا جان
جسم بماند، از جور ایام
گه کنج حجره، گه بر روی بام
دیدم بسی من، ظلم فراوان
بابا رضا جان بابا رضا جان
مسموم وا اماما شهید وا اماما
1390/8/4
زمینه
ازگشت_به_مدینه
شماره 1488
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ببین زینب رسیده در مدینه
شکایت میکند از زخم سینه
شکسته قامت و با روی نیلی
شده هم ناله با آه سکینه
▪️حسینم وا حسینم وا حسینا
اگر بار غم و غصه کشیده
اگر صد طعنه در کوفه شنیده
بهمراه رباب و خواهرانش
بدون اکبر و قاسم رسیده
▪️حسینم وا حسینم وا حسینا
بگوید از گل یاس کبودش
بگوید از همه بود و نبودش
زند سینه کند مویه دمادم
به ناله ذکر لبها این سرودش
▪️حسینم وا حسینم وا حسینا
نوحه در سوگ پیامبر.
واویلتاواویلتا یا رسول الله ( ۲ )
در ماتم ختم رسول عالم گرفته
مولا امیرالمؤمنین ماتم گرفته
واویتاواویلتا یا رسول الله (۲)
خیز و نظر کن بر حسن یا رسول الله
لبهای او را بوسه زن یا رسول الله
واویلتاواویلتا یا رسول الله (۲)
خیز و حسینت را بگیر هچو جان در بر
زیر گلویش را ببوس یک بار دیگر
واویلتاواویلتا یا رسول الله (۲)
گم گشته در غبار غم شهر مدینه
مولا علی بر سر زند زهرا بر سینه
واویلتاواویلتا یا رسول الله (۲)
دیدی چگونه داده شد اجر پیامبر
بیت الولا آتش گرفت الله اکبر
واویلتاواویلتا یا سول الله (۲)
خراسان رضا
##############
گر گرفتاری بیا یک دم خراسان رضا
می شوی حاجت روا آنجا ز احسان رضا
گرکه هستی خسته ودرمانده ای درکارخویش
یک دمی اینجا بیا بنشین به ایوان رضا
او امام هشتم و باشد رئوف و مهربان
جان عالم جملگی باشد به قربان رضا
بارگاهش چشمه نور و بهشت دیگریست
چون که او باشد معین بر جمله یاران رضا
درد بی درمان اگر داری بیا در شهر طوس
از کرم دارالشفا باشد شبستان رضا
پنجره فولاد او عقده گشایی می کند
حاجتت را میدهد او از دم جانان رضا
آب سقا خانه هاش باشد دوای درد ما
می شوی شامل تو بر لطف فراوان رضا
گندم نذری ببر بهر کبوترهای او
تا شوی حاجت روا از بذل و احسان رضا
یا رضا جان جوادت کن نظر بر حال ما
دست پر راهی شویم از جان خراسان رضا
(بیقرارم ) شاعرم خواهم صله مولای من
من که از جان بوده و هستم ثنا خوان رضا
( بیقرار اصفهانی)
مداحی_آنلاین_روضه_ی_حسن_همین_است.mp3
4.42M
زمینه 🔊
شهادت_امام_حسن(ع)💔
حاج میثم مطیعی
یاحسن بن علی(ع)❤️
همین که در ازل افتاد بر ما برق چشمانش
بلی گویان ز خود رفتیم و افتادیم حیرانش
به توحیدی سرم را داده ام کاموزگار آن
کبوتر با اناالحق میپرد از کنج ایوانش
مقامی دارد از بدو تولد که پیمبر خود
به سعیش میدوید و در صفا میرفت قربانش
به قلب بادیه انداخت مهرش را که در هر حج
ز بوسه آبله انداخت پایش را بیابانش
همین که نام او می آید استکبار می لرزد
که صف های جمل را میشکافد بانگ عنوانش
چنان از رزم خود مبهوت کرده دشمانش را
که می دیدند حیرت میچکید از نوک پیکانش
حسن میخواستم گویم حسین آمد به لب هایم
تفاوت نیست در معنی بخوانی این و یا آنش
شود از هرکجای عالم ایشان را صدایش کرد
که شرق و غرب عالم را گرفته طاق ایوانش
نفیری داشت تشیعش که مرد و زن بر آن نالید
جدا میکرد جسمش را برادر از نیستانش
✍کربلایی محمدحسین امیری
نوحه امام حسن علیه السلام
دردی در این دل است که درمان نمی شود
داغ عزای کوچه که پایان نمی شود
درمانِ دل به زهر هلاهِل شنیده اید
دردم به غیر زهر که درمان نمی شود
من درد زخم سینة مادر گرفته ام
درمان زخم سینه که آسان نمی شود
اسرار خویش را به علی هم نگفته ام
افشای راز ، یار پریشان نمی شود
این غربتی که کرده خدا قسمت حسن
دیگر نصیب هیچ مسلمان نمی شود
یک یار هم برای سپاهم نمانده است
اینسان امام بی سر و سامان نمی شود
ایکاش یک جوان علمدار داشتم
آه و نوا که لشگر قرآن نمی شود
آری سپاه یک نفره لشگر من است
همچون حسین یار غریبان نمی شود
حتی میان خانه کسی نیست یاورم
قاتل که مرهم دل سوزان نمی شود
از داغ مادرم جگرم پاره پاره شد
این جسم و جان رفته دگر جان نمی شود
✍ کربلایی محمود ژولیده
مداحی_آنلاین_روضه_امام_حسن_مجتبی_حاج_منصور_ارضی.mp3
5.87M
روضه امام حسن مجتبی(ع)
شهادت_امام_حسن(ع)💔
حاج_منصور_ارضی🎙
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم
اگر بدترین بنده باشم که هستم
میان حریمش سراپا خلوصم
شفا می دهد خاک روی لبانم
اگر خاک صحن رضا را ببوسم
ز بس با شراب محبت عجینم
بدون محبت خمارم، عبوسم
دهان وا نکردم به مدح بزرگی
فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم
امیر عطوفم سلامٌ علیکم
امام رئوفم سلامٌ علیکم
چه خوب است پشت و پناهم تو هستی
همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی
اگر رو سپیدم غلام تو هستم
امیدم اگر رو سیاهم تو هستی
چه پیوند خوبی است بین من و تو
منم رعیت و پادشاهم تو هستی
کسی که برایم نموده همیشه
بساط دعا را فراهم، تو هستی
نمی خواهم از تو به غیر از خودت را
تمنای اشک نگاهم تو هستی
جنون من از حد گذشت و پس از این
تمام ثواب و گناهم تو هستی
خودت تا به مشهد دلم را کشاندی
غبار دلم را به لطفت تکاندی
به این دل که پر زد سویت عاشقانه
بده گوشه ای از حرم آشیانه
رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان
شده ذکر تسبیح مان دانه دانه
رسیده به ما عشق، سینه به سینه
کشیدیم این بار، شانه به شانه
نوای مرا می خری از کرامت
میان نواهای نقاره خانه
ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش
شده بین آب و گلم جاودانه
رئوفی و طاقت نداری ببینی
شود اشک چشم گدایی روانه
به من دل بریدن نمی آید اصلا
به تو راندن من نمی آید اصلا
دلت را شکسته گناه زیادم
ولی آمدم، پشت باب الجوادم
زمین خورده ام من، ولی با نگاهت
به شوق طواف حرم ایستادم
همیشه زدم بوسه بر آستانت
سرم را به خاک سرایت نهادم
بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند
خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم
تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که
مسیح است در معجزاتش رضا دم
زمانی که جان می رسد بر دهانم
بیا و برس آن دقیقه به دادم
چه کم می شود از تو من را بخوانی؟
مرا مثل سلمانی خود بدانی؟
امان از دمی که مصیبت چشیدی
زمین خوردی اما زمین را ندیدی
اباصلت بر صورتش زد همین که
عبا را به روی سر خود کشیدی
چه تکرار سختی است در بین کوچه
نشستی... دویدی... نشستی... دویدی...
الا ای امیری که شمس الشموسی
چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی
لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی
به یاد غریبی جدت چکیدی
خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون
لبِ تشنه جد مرا سر بریدی
چه خوب است در لحظه ی احتضارت
جواد الائمه رسیده کنارت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
گِلهای نیست اگر غُصهی بی حد داریم
خلوتی هست که در گوشهی مشهد داریم
ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم
چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم
گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی
این قراریست که با صاحب مرقد داریم
ما گنهکارترینها وسط صحن رضا
آنچه در خُلد برین خَلق ندارد داریم
روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش
دیدهای در طلب اشک مقید داریم
**
ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر
از عبا ما چه قدر خاطرهی بَد داریم
شاه بر شانهی خم، پیکر خود را میبُرد
با عبا داشت علی اکبر خود را میبُرد
✍ #مسعود_یوسف_پور
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مناجات
#قاسم_نعمتی
آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته
درد دل با تو سخنها بر زبانم ریخته
بند می آید زبانم تا به صحنت میرسم
گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته
جنس من جور است کوهی از گناه آورده ام
آبرویم پای اجناس دکانم ریخته
دوره گردم آبرویم میفروشم میخری
پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته
پهن کردم سفره ای از عرش کنج خانه ات
روی سنگ صحنهایت خرده نانم ریخته
مُسطتیعم حاجیم چون آمدم بیت الرضا
دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته
من نمیبینم تو هر دفعه بقل کردی مرا
عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته
صحن گوهرشاد چیزی کم ندارد از بهشت
بوی سیب از هر کجایی می تکانم ریخته
در میان صحنهایت عشق من باب الجواد
صد هزاران بوسه اینجا از دهانم ریخته
هرکسی کرببلایی گشت مدیون شماست
این حکایت در میان دوستانم ریخته
آخر ماهی جواب ناله هایم را بده
جان بابای غریبت کربلایم را بده
بسم الله الرحمن الرحيم
#پایان_ماه_صفر
#مهدی_نظری
فصل عزا و اشک دمادم تمام شد
باز این چه شورش استُ چه ماتم تمام شد
پیراهن سیاه دلم گریه می کند
من زنده ام به گریه بر او، غم تمام شد
در این دو ماه چشم من از باده خیس بود
فصل عزای عالم و آدم تمام شد
امسال هم بهار دل ما دو ماه بود
دیگر بهار بیرق و پرچم تمام شد
دیشب دلم گرفت، غرورم شکسته شد
پرچم که رفت بارش نم نم تمام شد
یادش بخیر روز دهم ناله ها زدیم
دیشب به بعد خاطره هایم تمام شد
یادم نمی رود دل خون سه ساله را
سیلی که خورد گفت: سه سالم تمام شد
وقتی کتیبه های دلم جمع می شوند
یعنی زمان عفو گناهم تمام شد
در پستوی دلم همه راجمع می کنم
مشکی در آورید صفر هم تمام شد
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#موسی_علیمرادی
آهسته میآمد ولی بیبال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود
زیر سر مهمانی اجباریاش بود
وقتی که میآمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچهها افتاد بر خاک
روی لباسش رد پای هر گذر بود
با آه میافتاد و بر میخواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصهی آن کوچه تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضهها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینهاش پر دردسر بود
وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد
نگاه زار به این حالش آسمان دارد
به یک قدم نرسیده دوباره میافتد
مشخص است تنی زار و ناتوان دارد
به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد
چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد
نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت
نفسبریده کجا قدرت بیان دارد؟
کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد
چه آمده به سرش قامتی کمان دارد
تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را
چقدر لختهی خون داخل دهان دارد
اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت
نخواست تا که ببینند نیمهجان دارد
هزارشکر سرش روی دامن پسر است
در این دقایق جانسوز روضهخوان دارد
هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت
هزار شکر که در حجره سایبان دارد
نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد
نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد