4_5994486284523929940.mp3
زمان:
حجم:
4M
#تحلیل_مداحی
#حضرت_رقیه س
#استاد_حاج_محمد_نوروزی
تحلیل #دکتر_محمد_فراهانی
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
#موضوع : تسلط بر شعر عامل اثرگذاری بر مستمع
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#متن_روضه 👇
شامیان خوار مبینید مرا گوشه ی زندان
به خدا من گل گلزار خدابوی حجازم
بگذارید بگریم که شبیه است به زهرا
عمر کوتاه من و گریه ی شبهای درازم
اشک نگذاشت که در آتش فریاد بسوزم
گریه نگذاشت که در سوز دل خود بگدازم
خم ابروی تو محراب نمازم شده است
جان گرفتم به کف از بهر قبولی نمازم
همه خوابند و من غم زده بیدار تو هستم
شاهدم این گلوی بسته و این دیده ی بازم
چه شد آن کودک شامی که مرا زخم زبان زد
تا که در پیش نگاهش به وصال تو بنازم
رنگم از دوری روی تو پریده است وگر نه
من نه آنم که به طوفان بلا رنگ ببازم
ز سیلی صورتم نیلی چو میشد عمه میبوسید
چو رویم شعله میزد اشک می آمد به فریادم
یکی از روزها دخت یزید آمد به دیدارم
نترسیدم به پیشش با وقار کامل استادم
لباسم کهنه بود و طعنه ام میزد کنیز او
ولی من با سکوتم بر همه درس ادب دادم
#آموزش_مداحی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
.
استاد دکتر محمد فراهانی4_5963322469975589722.mp3
زمان:
حجم:
5.74M
فضای ادبیات روضه چطور به دست میاد
#نکات_کاربردی
#دکتر_محمد_فراهانی🎤
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
دکتر محمد فراهانی4_5845914260424622404.mp3
زمان:
حجم:
23.44M
💯اهمیت استفاده از شواهد و مثال لفظی💯
✅به همراه فایل صوتی ،نمونه و مثال ✅
#اتفاقات_روز 💯
#دکتر_محمد_فراهانی
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
🔸🔸
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
روضه جانسوز😭 حاج محمد فراهانی
.
اهمیت استفاده از شواهد لفظی در روضه به همراه نمونه و مثال
2⃣ #روایات
#دکتر_محمد_فراهانی ✍🎤
#استفاده_از_شواهد_در_روضه
مثالها👇
#متن_روضه
👈 #روضه_حضرت_علی_اکبر علیه السلام
1⃣ ♨️ از امام صادق سئوال کردند: یابن رسول الله شیرین ترین ساعت عمر یه پدر و مادرکی؟ فرمود: سالها زحمت بکشن، با خون دل فرزندی رو به جوانی برسونن، این جوان جلو چشم پدر مادر راه بره، به قد و بالاش نگاه کنن، لذت ببرن.فلذا وقتی علی اکبر اومد گفت: بابا می خوام برم" نگفت نرو فرمود: می خوای بری برو، اما چند قدم جلو چشمم راه برو! می خوام قد و بالات و ببینم.گفتم: "یابن رسول الله !سخت ترین ساعت عمر یه پدر و مادر کی؟ دیدن اشک تو چشمای امام صادق حلقه زد. فرمود: سخت ترین ساعت عمر یک پدر و مادر اون ساعتیه که بیان کنار بدن جوانشون. خدا می دونه به ابی عبدالله چه گذشت!
🔻🔻🔻
#متن_روضه
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها 👇👇
2⃣♨️ اومد خدمت امام صادق(ع) ، فرمود "فلانی کجابودی ، مدتی نیستی دلم برات تنگ شده بود ". عرض کرد :"یابن رسول الله درگیر تولد فرزندی بودم ،خدابهم بچه ای عنایت کرده ". فرمود :چیه ؟ عرض کرد :دختره . فرمود :"به به ! برکت خانه ست نعمت ورحمت الهی است . بگو ببینم اسمشو چی گذاشتی ؟ عرض کرد: آقا ! اسمش رو فاطمه گذاشتم . تا گفت فاطمه ،
آقا تمام قد بلند شد ، دستهاشو روی سر گذاشت . سه بار صدا زد : آه ! بعد چنان گریه میکرد ،بدنش میلرزید. عرض کرد: :یابن رسول الله مگه بد کردم اسم دخترمو فاطمه گذاشتم که شمارو منقلب کرد .فرمود:نه خوب اسمی رودخترت گذاشتی . اما مواظب باش یه وقت سیلی بهش نزنی . آی ..
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
🚩روضه خوانی استاد فراهانی🚩
.👇
4_6039857975441490286.mp3
زمان:
حجم:
3.04M
روضه #اربعین
#تحلیل_مداحی
با نوای: #سید_مهدی_میرداماد 🎤
موضوع: #کاربرد_زمزمه ـ شخصیت مداح
#روضه_اربعین
زندگی بعد تو عذابه
رو دست من جای طنابه
تموم گل هاتُ آوردم
اما یكی موند تو خرابه
این نشونی كه رو چشامه
سوغاتی ِ كوفه و شامه
چادر ِ خاكی ِ رقیه
ببین داداش شال ِ عزامه
هر كاری كردم كه بمونه اما نشد اما نشد
نمیره زیر ِ تازیونه اما نشد اما نشد
همسفرم شه تا مدینه اما نشد اما نشد
خواستم سر ِ تو رُ نبینه اما نشد اما نشد
شده تنم پر از كبودی
هرجا كه بردنم تو بودی
سر ِ تو رُ بالای نیزه
چه سنگی زد زن ِ یهودی
غارت شده انگشتر ِ تو
غارت شده روسری ِ من
حتی زن ِ یزید دلش سوخت
برای بی معجری ِ من
خواستم كه تو قرآن نخونی اما نشد اما نشد
خواستم نشه لب ِ تو خونی اما نشد اما نشد
گفتم بهش بسه دیگه ، اما نشد، اما نشد
رقیه نشنوه چی میگه، اما نشد، اما نشد
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی_رایگان
#نکات
توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.
👇
4_6039857975441490286.mp3
زمان:
حجم:
3.04M
روضه #اربعین
#تحلیل_مداحی
با نوای: #سید_مهدی_میرداماد 🎤
موضوع: #کاربرد_زمزمه ـ شخصیت مداح
#روضه_اربعین
زندگی بعد تو عذابه
رو دست من جای طنابه
تموم گل هاتُ آوردم
اما یكی موند تو خرابه
این نشونی كه رو چشامه
سوغاتی ِ كوفه و شامه
چادر ِ خاكی ِ رقیه
ببین داداش شال ِ عزامه
هر كاری كردم كه بمونه اما نشد اما نشد
نمیره زیر ِ تازیونه اما نشد اما نشد
همسفرم شه تا مدینه اما نشد اما نشد
خواستم سر ِ تو رُ نبینه اما نشد اما نشد
شده تنم پر از كبودی
هرجا كه بردنم تو بودی
سر ِ تو رُ بالای نیزه
چه سنگی زد زن ِ یهودی
غارت شده انگشتر ِ تو
غارت شده روسری ِ من
حتی زن ِ یزید دلش سوخت
برای بی معجری ِ من
خواستم كه تو قرآن نخونی اما نشد اما نشد
خواستم نشه لب ِ تو خونی اما نشد اما نشد
گفتم بهش بسه دیگه ، اما نشد، اما نشد
رقیه نشنوه چی میگه، اما نشد، اما نشد
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی_رایگان
#نکات
توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.
👇
.
#روضه_اربعین
#تحلیل_مداحی توسط دکتر فراهانی
روضه #اربعین
با نوای: #حاج_محمود_کریمی 🎤
شعر از: #علی_اکبر_لطیفیان ✍
موضوع: #آواز_دشتی
نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اقتداری داشت زینب
ببین چه اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسین منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد
ندیدم زینب کبری تر از این
ندیدم زینت باباتر از این
ندیدم دختر زهراتر از این
حسینی مذهبی غوغاتر از این
اگر چه غصه دارد آه دارد
به پایش خستگیِ راه دارد
به گِردش آفتاب و ماه دارد
به والله که ای والله دارد
همین که با جلالت سر نداده
به دست هیچ کس معجر نداده
پس از آن که زمین را زیر و رو کرد
سپاه کوفه را بی آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا ای داد بی داد!
حسین سر جدا، ای داد بی داد!
چهل روز است گریانم حسین جان!
چو موی تو پریشانم حسین جان!
چهل روز است می خوانم حسین جان!
حسین جانم حسین جانم حسین جان!
تویی ذکر لبم الحمدلله
حسینی مذهبم الحمدلله
همین جا شیرخواره گریه می کرد
رباب بی ستاره گریه می کرد
گهی بر گاهواره گریه می کرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده، پیر کرده
همین جا دور اکبر را گرفتند
ز ما شبه پیمبر ما را گرفتند
ولی از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
"به تو گفتم که ای افتاده از پا
ز جا بر خیز ور نه معجرم را..."
همین جا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پناه عصمت کبرای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
همین جا بود که دل ها گرفت و ...
کسی روی تن تو جا گرفت و ...
سرت را یک کمی بالا گرفت و...
و از پشت سرت سر را گرفت و...
همین که بر گلویت خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا در آمد
همین جا بود الف را دال کردند
تنت را بارها پامال کردند
ته گودال را گودال کردند
تو را با سم مرکب چال کردند
اگر خواندم قلیلت علت این بود
که یک تصویری از تو بر زمین بود
تو ماندی و کبوتر رفت کوفه
تو را کشتند و خواهر رفت کوفه
خودم در راه و معجر رفت کوفه
چه بهتر زودتر سر رفت کوفه
و گر نه دردها می کشت ما را
نگاه مردها می کشت ما را
بهاری داشتم اما خزان شد
قدی که داشتم بی تو کمان شد
عقیق تو به دست ساربان شد
طلای من نصیب کوفیان شد
خبر داری مرا بازار بردند
میان مجلس اغیار بردند
همین جا بود افتادند تن ها
همین جا بود غارت شد بدن ها
تمامی کفن ها، پیرهن ها
بدون تو کتک خوردند زن ها
همین جا بود گیسو می کشیدند
به هر سو دخترانت می دویدند
همین جا بود تازیانه باب گردید
رخ ما در کبودی قاب گردید
ز خجلت خواهر تو آب گردید
که معجر بعد تو نایاب گردید
سکینه معجر از من خواست اما
خودم هم بودم آن جا مثل آن ها...
ز جا برخیز غم خواری کن عباس!
دوباره خیمه را یاری کن عباس!
برای عزتم کاری کن عباس!
علم بردار علم داری کن عباس!
سکینه می کند زاری ابالفضل!
چه قبر کوچکی داری ابالفضل!
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
#نکات
توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.
👇👇
4_6033117784479629697.mp3
زمان:
حجم:
3.97M
تحلیل مداحی
روضه #اربعین
با نوای: #حاج_حسن_خلج
شاعر شعر اول: #حاج_علی_انسانی
شاعر شعر دوم: #مصطفی_متولی
#موضوع : لطائف و ظرائف در روضه
غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند
ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند
ستاره گان حرم را به ريسمان بستند
بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند
ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند
به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند
از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی
دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی
می خواستم به پات سرم را فدا کنم
اما به خواهر تو ندادند مهلتی
بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟
بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟
از بس برای زخم لبت گریه کردهایم
چشمی ندیدهام که ندیده جراحتی
تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد
هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی
آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن
دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی
کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم
از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
#نکات
توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.👇👇👇👇👇
4_6033117784479629697.mp3
زمان:
حجم:
3.97M
تحلیل مداحی
روضه #اربعین
با نوای: #حاج_حسن_خلج
شاعر شعر اول: #حاج_علی_انسانی
شاعر شعر دوم: #مصطفی_متولی
#موضوع : لطائف و ظرائف در روضه
غريبه گان مُرُوَت حيا نمي كردند
ز هيچ گونه جنايت اِبا نمي كردند
ستاره گان حرم را به ريسمان بستند
بگو ز جور ، زمين را به آسمان بستند
ميان آن همه لشکر چو بي كسم ديدند
به اشك بي كسي ام ناكسانه خنديدند
از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی
دل کنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی
می خواستم به پات سرم را فدا کنم
اما به خواهر تو ندادند مهلتی
بهتر نبود جای تو من کشته می شدم؟
بی تو چگونه صبر کنم،با چه طاقتی؟
از بس برای زخم لبت گریه کردهایم
چشمی ندیدهام که ندیده جراحتی
تو رفتی و غرور حریمت شکسته شد
هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی
آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن
دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی
کم مانده بودخم بشوم، کم بیاورم
از دست تازیانۀ بیرحم لعنتی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
#نکات
توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.👇👇👇👇👇