.
#اول_مظلوم
باغ را آتش زدند وباغبان را می برند
شد زمین گریان چو می دید آسمان را می برند
یک طرف گل های باغ از غم گریبان می درند
یک طرف با دست بسته باغبان را می برند
پیش چشم لاله های باغ گلچینان چرا
همره خود جلوه ی باغ جنان را می برند
پشت درافتاده بانوی بهشت احمدی
دوزخی طبعان امیر مومنان را می برند
جان عالم برلب آمد باعث خلقت چودید
عده ای با ریسمان جان جهان را می برند
آی جبریل امین یکدم فرود آی وببین
راز دارومحرم راز نهان را می برند
دست عترت دامن پاک ولایت راگرفت
دید چون سرمایه ی امن وامان را می برند
تا که زهرا حافظ این بوستان سرمدی است
کی« وفایی »طایر عرش آشیان را می برند
#فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
شب وداع
امید جان خسته ام، ازبرمن سفرمکن
بمان به پیش من مرو، مرا توخونجگرمکن
بی تو غریب وبی کسم ، مرومرو هم نفسم
آتش سینه ی مرا ، بیا وشعله ور مکن
میان سوزو ساز خود، به چشم نیمه باز خود
به یاد محسنت دگر ، نظر به سوی درمکن
زدل که آه می کشی، مرا زغصه می کُشی
نثار قلب وجان من، زآه خود شررمکن
روح من وروان من، سوخت چوشمع جان من
برای غُربت علی گریه تواز جگر مکن
صبرمن وقرار من، دلبرو غم گسار من
به سوگ وهجرروی خود، مرا تونوحه گر مکن
بین حصار دردوغم، زسنگ هجران والم
توای شکسته بال من، مرا شکسته پرمکن
تو گفته ای که یاعلی ، مراکفن نما ولی
نگفته ای که بررُخ کبود من نظر مکن
غم دلت نهفته ای، شب وداع گفته ای
هیچ کسی راتو علی، زتربتم خبرمکن
«وفایی» شکسته دل ، که گشته ای زمن خجل
جز به عزای فاطمه، زاشک دیده ترمکن
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#زبانحال_حضرت_زهرا
از روی بستر برنمی دارم سرم را
آهسته می بندم دو چشمان ترم را
تا آن كه پرپر گشتنم را كس نبيند
کردم برون گُل های یاس و پرپرم را
پوشانده ام رخسار نيلی را،كه شايد
حيدر نبيند گوشه ی چشم ترم را
چون روبرو گشتند با من غنچه هايم
اسما توخود درياب حال دخترم را
هجده ورق از دفتر عمرم تمام است
آماده ام بندد شهادت دفترم را
كردم وضو ازاشك وهنگام شهادت
خواندم دراين بسترنماز آخرم را
چيزی نمانده تا نهان ازچشم دشمن
پنهان كند در شب علی خاكسترم را
ترسم علی از پا بيفتد ای «وفایی»
بردوش خود وقتی بگيردپيكرم را
#سیدهاشم_وفایی✍
.
#زبانحال_حضرت_زهرا با حضرت زینب
کوکب روشن من، ای مه منظومه ی من
آه ای دخترک خسته ومظلومه ی من
مدتی می گذرد خواب نداری بنشین
به روی پای خودت تاب نداری بنشین
ازچه بردیده ی من دیده ی خود دوخته ای
توچه دیدی به رخ من که چنین سوخته ای
گرچه روزمحن من شب یلدای شماست
این کبودی سند غربت بابای شماست
سعی کن غم به دلت اینهمه غالب نشود
دخترم چون توکسی ام مصائب نشود
آنقدرداغ ببینی که دلت داغ شود
لاله های جگرت زینت هرباغ شود
چهره ی غرق به خونی زپدر می بینی
آه ازآن لحظه که در تشت جگرمی بینی
دل شرر دارد وچشمان ترم می سوزد
تا تو را می نگرم من، جگرم می سوزد
شدسرشته غم واندوه به آب وگل تو
همه فریاد برآرند امان از دل تو
گل یاس چمنم، ای گل دردانه ی من
گوش کن برسخنم روشنی خانه ی من
دل تو چون دل من همدم اندوه وبلاست
پیش روی تو عزیزم سفرکرب وبلاست
باخبرباش که من پیرهنی دوخته ام
پیرهن که چه بگویم، کفنی دوخته ام
گرچه دربین مصیبات وبلا تنهایی
تودرآن وادی طف نایبة الزهرایی
روشنی بخش دلم دل زغمت تاریک است
دخترم گریه مکن روز دهم نزدیک است
صحبت ازقتلگه وسینه ی افروخته است
لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
با رفتنت زهرا دل حیدر گرفته
داغ تو خون از دیدگانِ تَر گرفته
ای سورهی کوثر! ببین قرآن ناطق
احیا کنار تربت کوثر گرفته
خاک مصیبت از غمت بر سر بریزد
دستی که «در» از قلعهی خیبر گرفته
از بس دل من سوخته در آتش غم
خاک مزارت رنگ خاکستر گرفته
بر سَردَر این باغ باید مینوشتند
زین باغ، گل را ضربِ میخ «در» گرفته
همراه با بُغضِ حسن، دیدم حسینت
یک بار دیگر گریه را از سر گرفته
بی مادری سخت است بهر دختر تو
سجادهات را زینبت در بَر گرفته
همراه با طفلان معصومت «وفایی»
هرشب سراغ تربت مادر گرفته
✍ #سیدهاشم_وفایی
جلوه ی ایثار
رفتی و دل من شده بیت الحزن تو
گردیده سیه پوش محیط محن تو
جزناله، نوایی زدل باغ نیاید
غرق غم واندوه و الم شد چمن تو
ازقصه ی غصب فدک وضربت دشمن
فریاد برآورده نگاه حسن تو
چندین اثر ازجلوه ی ایثار توباقی است
ازضربت گلچین ستمگر به تن تو
از بازو و پهلو تو نگفتی سخن ، امّا
این زخم گل انداخته برپیرهن تو
افکنده شراره به دل وجان ملائک
دستی که برون شد زحجاب کفن تو
تابوت طلب کردی ونالیدم وگفتم
حجمی که نمانده است برای بدن تو
پروانه ی پرسوخته ی گلشن عصمت
من شمع صفت سوختم از سوختن تو
ازمرحمت دم به دم توست «وفایی»
گوید به همه خلق جهان گر سخن تو
#سیدهاشم_وفایی
جلوه ی ایثار
رفتی و دل من شده بیت الحزن تو
گردیده سیه پوش محیط محن تو
جزناله، نوایی زدل باغ نیاید
غرق غم واندوه و الم شد چمن تو
ازقصه ی غصب فدک وضربت دشمن
فریاد برآورده نگاه حسن تو
چندین اثر ازجلوه ی ایثار توباقی است
ازضربت گلچین ستمگر به تن تو
از بازو و پهلو تو نگفتی سخن ، امّا
این زخم گل انداخته برپیرهن تو
افکنده شراره به دل وجان ملائک
دستی که برون شد زحجاب کفن تو
تابوت طلب کردی ونالیدم وگفتم
حجمی که نمانده است برای بدن تو
پروانه ی پرسوخته ی گلشن عصمت
من شمع صفت سوختم از سوختن تو
ازمرحمت دم به دم توست «وفایی»
گوید به همه خلق جهان گر سخن تو
#سیدهاشم_وفایی
.
#زمزمه
#فاطمیه
#زبانحال_حضرت_زهرا
#سبک_عجب_رسمیه رسم زمونه
اکنون رسیده ، وقت جدایی
من می شوم در، رهت فدایی
تو می مانی واین درو دیوار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
دیگر ننالم ، از سوز بازو
شبها نگریم، از درد پهلو
رفتم زدنیا ، با چشم خونبار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
غُسلم بده با، اشک غم وتب
مرا کفن کن ، درنیمه ی شب
تا کمتر سوزی، زآه شرربار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
ترسم زجان ، تو ناله خیزد
کز پهلوی من، خونابه ریزد
ترسم که بینی ،توجای مسمار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
چشمت فتد چون، بر روی نیلی
برچهره ی خود ، مزن توسیلی
زین غُصه گردی، عمری عزادار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
پیش حسینم ، کمتر فغان کن
خاکسترم را، درشب نهان کن
توماندی واین ، گل های گلزار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
دفنم چوکردی ، بنشین کنارم
قرآن بخوان بر، روی مزارم
ترسم زقبر و، ازآن شب تار
خدانگهدار خدا نگهدار(2)
#سیدهاشم_وفایی ✍
#وداع_با_حضرت_زهرا
.
.
#نوحه
#حضرت_زهرا_نوحه
#حضرت_زهرا_زمزمه
اکنون رسیده ، وقت جدایی
من می شوم در، راهت فدایی
تومی مانی واین درو دیوار
خدانگهدار خدا نگهدار
دیگر ننالم ، ا زسوز بازو
شبها نگریم، از درد پهلو
رفتم زدنیا ، با چشم خونبار
خدانگهدار خدا نگهدار
غُسلم بده با، اشک غم وتب
مرا کفن کن ، درنیمه ی شب
تا کمتر سوزی، زآه شرربار
خدانگهدار خدا نگهدار
ترسم زجان ، تو ناله خیزد
کز پهلوی من، خونابه ریزد
ترسم که بینی ،توجای مسمار
خدانگهدار خدا نگهدار
چشمت فتد چون، بر روی نیلی
برچهره ی خود ، مزن توسیلی
زین غُصه گردی، عمری عزادار
خدانگهدار خدا نگهدار
پیش حسینم ، کمتر فغان کن
خاکسترم را، درشب نهان کن
توماندی واین ، گل های گلزار
خدانگهدار خدا نگهدار
دفنم چوکردی ، بنشین کنارم
قرآن بخوان بر، روی مزارم
ترسم زقبر و، ازآن شب تار
خدانگهدار خدا نگهدار
#سیدهاشم_وفایی
#زمزمه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
.
#حضرت_ام_البنین
یکپارچه در بقیع فریاد شدی
احیاگر گریه های سجاد شدی
تا آن که قیام گریه کردی برپا
چون صاعقه ویرانگر بیداد شدی
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
#صلواتی
#میلاد_حضرت_زهرا
برجلوه ی لبخند محمد صلوات
برمنزلت خدیجه بی حد صلوات
با آمدن عصمت کبری گفتند
الگوی امام عصر آمد صلوات
#صلواتی_حضرت_زهرا
#سیدهاشم_وفایی
✍
..................
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
ای باغ! گل یاس اگر میخواهی
بر حضرت زهرا صلواتی بفرست
📝 #رضا_حاجحسینی✍
.
.
#سرود_حضرت_زهرا
#سرود_مسجدی
#میلاد_حضرت_زهرا
انسیه یا زهرا قدسیه یازهرا یازهرا یازهرا2
راضیه یازهرا مرضیه یازهرا یازهرا یازهرا2
امشب غرق سرورم من ازیمن قدم تو
مسکینم به توودارم دیده بر کرم تو
بردرگاه تو بنشستم تاگیرد کرمت دستم
یا زهرا مددی کن
شده شکوفا به باغ خاطر شکوفه ی یادت
بیا ببین شور وحال مارا به شام میلادت
من دل برنگهت دارم سربرخاک رهت دارم
یا زهرا مددی کن
دلم درامشب شده هوایی مدینه می خواهم
گدایم وشد شب گدایی مدینه می خواهم
مرغ دل زده پرسویت مشتاقم به تو وکویت
یا زهرا مددی کن
#سیدهاشم_وفایی✍
...................
#ترکیبی_سبک_سریال_امام_علی
👇