.
#زمزمه
#حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_زمزمه
ای امید اولین و آخرینم
دیده بگشا بر رخم ای نازنینم
من امیرالمومنینم
حیدر خانه نشینم
ــــــــــــــــ
غیر تو ای دست بر پهلو گرفته
کی زنی از شوهر خود رو گرفته
ای گل پژمرده ی من
یار سیلی خورده ی من
ـــــــــــــــــــ
یک مدینه پای مرگ ما نشستند
دست من بسته و دست تو شکستند
ای خمیده در جوانی
وای اگر زنده نمانی
ـــــــــــــــــــــ
فاطمه بگشا لب و چشمی که بستی
یا بزن پلک تا بدانم زنده هستی
گر برایت مانده نیرو
لب گشا یک یاعلی گو
#حیدر_توکلی ✍
#فاطمیه
.👇
.
#حضرت_زهرا_زمزمه
#زمزمه_حضرت_رهرا
رسم زمونه خیلی نامرده
با ما چرا اینجوری تا کرده
رسمش نبود ، مادر ما ، میون شعله ها بسوزه
با پهلوی ، غرقه به خون ، به زیر دستوپا بسوزه
پیش چِشه، چهل نفر ، آروم و بی صدا بسوزه
وای مادرم
صدای ناله پشت در پیچید
کوتاه نیومد هی لگد کوبید
یکی نگفت ، با پا نزن ، این خونه بار شیشه داره
یه جوری زد ، که بعد از اون ، حال خوشی مادر نداره
الهی که ، خدا برا ، هیچ کسی اینجور بد نیاره
وای مادرم
خونابه مونده روو در و دیوار
کشته منو خون روی مسمار
نمی تونه ، سرفه کنه ، آخه شکستن دنده هاشو
نمی تونه ، شونه کنه ، حتی موهای بچه هاشو
نمی تونه ، صحبت کنه، میگیره از زینب نگاشو
وای مادرم
با اینکه خیلی زار و بی حاله
یاد مصیبت های گوداله
موقع خواب ، یه کاسه آب ، بالاسر حسین میذاره
میگه مُدام ، بچه ی من ، طاقت تشنگی نداره
کاشکی یکی ، توو قتلگاه ، برای بچم آب بیاره
مظلوم حسین
#عباس_قلعه
#زمزمه #فاطمیه
.👇
.
#زمزمه #واحد
#حضرت_زهرا_زمزمه
#حضرت_زهرا_واحد
جوان علی ، کمان علی
مرو ماهم از آسمان علی
عزیز دلم ، ز تو خجلم
زده آهت آتش به جان علی
مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه
پناه علی ، سپاه علی
ز هر سو غمت بسته راه علی
شکیب علی ، طبیب علی
ببین خون چکد از نگاه علی
مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطم
توئی یار من ، طرفدار من
ببین صد گره خورده بر کار من
توئی کوثرم ، توئی همسرم
شبانه مرو از کنار علی
مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه
شهیده ي من ، خمیده ي من
مرو نور دیده ز دیده ي من
کجا می روي ، چرا می روي
تماشا کن اشک چکیده ي من
مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه
#سید_محسن_حسینی ✍
#فاطمیه
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا_زمزمه
گفتم نیا
مغیره ها حیا ندارن
گفتم نیا
داغتو رو دلم میزارن
اومدی حیف که خسته دیدمت
آینه ی من، شکسته دیدمت
سرو علی، نشسته دیدمت آه
زخمیه دستای نامردی تو
مردم تا به خونه برگردی تو
بند دوم
به کی بگم
گرفته بغض راه گلومو
با یه غلاف
از من گرفتن آرزومو
شعله زده ، آتیش به جون من
حرف دله، من و تو و حسن
پیش یه مرد ، زنو نمی زنن آه
برگشتی به خونه اما نیلی
دق دادن علی رو با یه سیلی
#ناصر_دودانگه ✍
#فاطمیه
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا_زمزمه
#بستر_بیماری
#زبانحال_مولا
زبان حال امیرالمومنین علیه السلام با صدیقه طاهره سلام الله علیها
داره دل جوون تو
یک دنیا آرزو
درد و دلاتو این دم
آخر بهم بگو
حتی رمق نداری که
از من بگیری رو
از این شکستنت ، جونم بدم کمه
زخم تومرهمی نداشت ای مرهم همه
ای زخمیه غلاف، کارم کشید به آه
درده بگن که زهرا رو زد یه غلام سیاه
دستای یه حوریه مگه چقد تاب داره
یکی نگفت ای قنفذ ، زدن هم آداب داره
شرمنده ی چشات شده
این صورت کبود
اگه تو بستر افتادم
تقصیر من نبود
شرمنده ام دل می کنم
از خونه ی تو زود
گریه نکن علی ، به گریه هام بخند
من سر به زیر شدم که تو باشه سرت بلند
شرمنده ام اگه اشک تو آتیشه
آقا سر غسل تنم ،موهات سپید میشه
میگم به پیغمبر که توو کوچه تنها بودی
با دستای بسته ت هم پناه زهرا بودی
#ناصر_دودانگه ✍
#فاطمیه
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا_زمزمه
#زبانحال_مولا
دلخوریم از روزگار، آتیش زدن رویای مارو
همسر از همسر خجالت می کشه دنیای مارو
خونه ی خوشبختی مون حالا شده ویرونه ی ما
پای نامحرم نباید وا می شد تو خونه ی ما
تو افتادی
ولی بازم برام سپر بودی
می بردنم تو زیر در بودی
نمی تونستی از جا پاشی
تو افتادی
چطوری دوره کردنم دیدی
طنابو دور گردنم دیدی
نمی تونستی اما پاشی
یه دل از من ، یه دست از تو
چه پهلویی شکست از تو ...
بند دوم
از زبان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
فکر نمی کردم یه روز اینقد زیاد شه غربت من
ببینم داره می ریزه اشک تو رو صورت من
گریه داری ؟ گریه کردن که به یه مولا نمیاد
سرتو پایین بیار ، دستم دیگه بالا نمیاد
دارم میرم
لاله ها عمرشون به دنیا نیست
تو دنیا دیگه جای زهرا نیست
گریه واسه عمر کمم کن
حلالم کن
نود روزه که زحمتت دادم
کبود شده تو خونه ت افتادم
یه کم دیگه تحملم کن
جوون بودم حالا پیرم
حلالم کن، دارم میرم
#ناصر_دودانگه ✍
#فاطمیه
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا_زمزمه
از ما گذشت
وقتی شکسته گوشواره
از ما گذشت
خدا برا کسی نیاره
وقتی می رفت ، قدش رشیده بود
وقتی اومد ، ولی خمیده بود
چادرشو رو خاک کشیده بود... آه
تو سینه یه بغض بی حد داریم ...
از کوچه خاطره ی بد داریم ...
یکی زدی
ولی اومد صدای چندتا
من جون دادم
دستای تو نرفته بالا
با زدنت سیاهی رفت چشاش
برگ گلم ، ضرر داره براش
بسه نزن ، آخه می مونه جاش آه
راه میره با چشمایی که تاره
این سیلی تقاص سختی داره
#ناصر_دودانگه ✍
#کوچه_بنی_هاشم
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا_زمزمه
بسان شمع سحرگاهی، از وجود من یک نفس مانده
تماشا کن از کبوتر تو، مشت بال و پری در قفس مانده
چنان شمعی رو به طوفانم
حلالم کن ای علی جانم،
حلالم کن ای علی جانم.
دگر خورده تیشه بر ریشه، دست باد خزان کنده بنیانم
اگر چندین زحمتت دادم، یک شب دیگر بر تو مهمانم
چنان شمعی رو به طوفانم
حلالم کن ای علی جانم،
حلالم کن ای عل جانم.
به عشق تو پشت در رفتم، کوچه ها دیدم، ناله ها کردم
تو را بیش از هر کس دیگر، در نماز شب، من دعا کردم
چنان شمعی رو به طوفانم
حلالم کن ای علی جانم،
حلالم کن ای علی جانم.
در این خانه نیمه عمرم را، با تو بشکفتم، با تو پژمردم
ز حالم تا با خبر نشوی، ناله هایم را، در گلو بردم
چنان شمعی رو به طوفانم
حلالم کن ای علی جانم،
حلالم کن ای عل جانم
#سیدمحسن_حسینی ✍
#فاطمیه
👇
.
#حضرت_زهرا_زمزمه
#حضرت_زهرا_نوحه
گل بی خار کجا، در و دیوار کجا
صورت حور کجا، شعله نار کجا
ای بنی فاطمه ترسم نشود باورتان
بر در خانه شده نقش زمین مادرتان
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
مادر از پای نشست، کودکش رفت ز دست
میوه چون نارس بود، ناگهان شاخه شکست
طایر سوخته در بین قفس می افتاد
او نفس می زد و مولا ز نفس می افتاد
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
فاطمه یار نداشت، یک طرفدار نداشت
کاش در سینه دگر، زخم مسمار نداشت
بدن خسته کجا، ضربه ی پیوسته کجا
بوسه ی میخ در و سینه ی بشکسته کجا
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
کودکان لرزیدند، حال مادر دیدند
همه از اشک ز رخ دانه بر می چیدند
حامی مادر مظلومه فقط کودک بود
خواست گردد سپر اما قد او کوچک بود
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
چه بر آن ماه رسید، به فلک آه رسید
یا علی زود بیا، قنفذ از راه رسید
از چه باید شرر از خانه ی مولا خیزد
چند نامرد سر یک زن تنها ریزد
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
این صدای حسن است، لرزه اش بر بدن است
جگرش پاره شده به لبش این سخن است
ای خزان زود گل پر پر ما را کشتی
ای مغیره تو چرا مادر ما را کشتی
با لگد گشت خدا، میوه از شاخه جدا
#سبک_گل_مینوی_علی
استاد حاج #غلامرضاسازگار ✍
#فاطمیه
.👇
.
#نوحه #زمزمه
#حضرت_زهرا_نوحه
#حضرت_زهرا_زمزمه
ای پرستوی من مرو از لانه ام
بانوی خانه ام مرو از خانه ام
ای طرفدارم بی طرفدارم
چشم خود وا کن یار بیمارم
فاطمه جانم فاطمه جانم
می کنم التماس ای جوان علی
قدکمان علی ای کمان علی
دیده بگشا و کن تماشایم
یار تنهایم بی تو تنهایم
فاطمه جانم فاطمه جانم
عمر من می شود بی تو عمرم تمام
با اشاره مکن به علی تو سلام
خداحافظ ای لاله پرپر
خداحافظ ای سوره کوثر
فاطمه جانم فاطمه جانم
ای جوان علی شده ای از چه پیر
جان زینب دگر تو زمن رو نگیر
من که در ذکر ام یجیبم
ای طبیب من بی تو غریبم
فاطمه جانم فاطمه جانم
#سید_محسن_حسینی ✍
#فاطمیه
.👇
.
#نوحه
#حضرت_زهرا_نوحه
#حضرت_زهرا_زمزمه
اکنون رسیده ، وقت جدایی
من می شوم در، راهت فدایی
تومی مانی واین درو دیوار
خدانگهدار خدا نگهدار
دیگر ننالم ، ا زسوز بازو
شبها نگریم، از درد پهلو
رفتم زدنیا ، با چشم خونبار
خدانگهدار خدا نگهدار
غُسلم بده با، اشک غم وتب
مرا کفن کن ، درنیمه ی شب
تا کمتر سوزی، زآه شرربار
خدانگهدار خدا نگهدار
ترسم زجان ، تو ناله خیزد
کز پهلوی من، خونابه ریزد
ترسم که بینی ،توجای مسمار
خدانگهدار خدا نگهدار
چشمت فتد چون، بر روی نیلی
برچهره ی خود ، مزن توسیلی
زین غُصه گردی، عمری عزادار
خدانگهدار خدا نگهدار
پیش حسینم ، کمتر فغان کن
خاکسترم را، درشب نهان کن
توماندی واین ، گل های گلزار
خدانگهدار خدا نگهدار
دفنم چوکردی ، بنشین کنارم
قرآن بخوان بر، روی مزارم
ترسم زقبر و، ازآن شب تار
خدانگهدار خدا نگهدار
#سیدهاشم_وفایی
#زمزمه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇