.
#زمزمه
#مناجات_با_امام_زمان
#امام_زمان
#سبک_پاشو_نگهی_سوی_غمم_کن
۱۲۸۲
دلتنگ رخ ماه تو هستم
آقا بخدا دل به تو بستم
بیا گل طاها
قسم به خاک چادر زهرا
بیا گل طاها
به سینهی شکسته از اسبا
بیا ای منتقمِ خون شهیدان مهدی
بیا ای گریه کنِ کشتهی عریان مهدی
هنوزم غرقِ خونه سُم ستوران مهدی
تا کِی آقا دیده نمناک
جسم جدّت باشه رو خاک
تا کِی زینب با دخترا
اسیر باشن توو بازارا
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#سبک_پاشو_نگهی_سوی_غمم_کن
۱۲۸۳
اومد سرت امّا شده دَرهم
حالا اومدی که شدهام خم
خبر داری بابا
بردن مارو توو کوچه و بازار
خبرداری بابا
مارو به هم نشون دادن انظار
توو بزم مِی اونی که با چوب میزد رو لبهات
ته موندهی شرابو میریخت کنار رگهات
حق داری که خون میاد بجای اشک زچشمات
کنار طشت کم آوردم
از نامحرم سیلی خوردم
منو میزد واسه خنده
شدم از عمه شرمنده
****
بابا دیگه جونی توو پاهام نیست
حتی رمقی توی چشام نیست
خرابه غمگینه
دستای حرمله چه سنگینه
خرابه غمگینه
بازه چشام امّا نمیبینه
اون شب از ناقه بابا با سر زمین که خوردم
گفتم ایکاشکی میشد توو صحرا من میمُردم
فقط واسه خاطر تو من طاقت آوُردم
از دست این زجرِ پلید
بیهوا موهامو کشید
خبرداری چیکشیدم
با لگد از خواب پریدم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#زمزمه
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#سبک_پاشو_نگهی_سوی_غمم_کن
۱۲۸۴
رو دست عمو پرپر زدی تو
مانند عسل کش اومدی تو
شد پیکرم پر درد
یه بدن و دورش هزار نامرد
دیدم که یه نامرد
نیزهشو توی کمرت جا کرد
داماد خیمه چرا تنت جدا جدا شد
هر بند پیکر تو به زیر نعلا وا شد
مهرههای کمرت دیدم که جابجا شد
قد کشیدی درده واسم
تو قاسمی یا عباسم
ای لالهام بد چیدنت
هر سو اسبا کشیدنت
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#سبک_پاشو_نگهی_سوی_غمم_کن
۱۲۸۵
تو رفتی و از داغ تو مُردم
شرمنده که بعد تو آب خوردم
سینم شده پر شیر
شد حنجرت با نیزهای درگیر
سینم شده پر شیر
ایکاش میخورد گلوی من شمشیر
کاشکی ای گل پسرم شیش ماهه یل رباب
رو نی نمیدیدمت قند عسل رباب
رو نی بودن خوبه یا بیای بغل رباب
ناراحتی از تیر دارم
پایین بیا که شیر دارم
این نیزه که توو حنجره
از گردنت بزرگتره
****
پا تا به سرت نازه عزیزم
چشمات روی نی بازه عزیزم
لالایی لالایی
رو نیزهها همقد سقایی
لالایی لالایی
همسفر اکبر لیلایی
جای شیر خون میبینم که جاری از لباته
دلم تنگِ عزیزم برای خندههاته
واسهی معجرمه که اشک توی چشاته
نیزهدارت بی ایمونه
نیزهرو هی میچرخونه
نترسی ای هست مادر
میافتی توو دست مادر
****
#محمود_اسدی_شائق
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#سبک_پاشو_نگهی_سوی_غمم_کن
۱۲۸۶
یه بار دیگه من رو صدا کن
رحمی به غریبیِ خدا کن
منو زمین گیر کرد
از زندگی داغت منو سیر کرد
بدجور منو پیر کرد
اون نیزهای که توو تنت گیر کرد
یه لشگر میزدنت جلو چشای ترم
دلی به رحم نیومد نگفت که من پدرم
چجور تنت رو حالا به خیمهها ببرم
به کی بگم ای پسرم
ریخته تنت دور و برم
جمعت کردم دونه دونه
چند تیکه هم توو میدونه
****
با دست خودم چشمتو بستم
هنوز داره میلرزه دو دستم
شد بدنت خیرات
شد صلواتی بدنت ای وای
شد بدنت خیرات
یه تیکه کندن از تنت ای وای
همه جا پر شده از لالهی پرپر من
پاشیده پیکر تو علیِ اکبر من
تو علی اکبرمی یا علی اصغر من
ارباً اربا رو صحرایی
مثل تسبیِ جدایی
قیچی قیچی شد بدنت
رو دست من مونده تنت
****
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#زمزمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیه_السلام
#سبک_پاشو_نگهی_سوی_غمم_کن
۱۲۸۷
پاشو نگهی سوی غمم کن
رفع درد و غم از حرمم کن
خبر داری عباس
شد رو به قبله طفل شیرخواره
خبر داری عباس
از ترس میلرزه گوش و گوشواره
اگه از جا پا نشی میره اسیری زینب
میمونه پیکر من به زیر نعل مرکب
خواب راحت نداره رقیه بی تو هرشب
روزم شده مانند شام
خندیدن به اشکِ چشمام
اهل کوفه چه نامردن
با نیزه بلندت کردن
****
دور بدنت شد کمرم خم
زخم سر تو واشده از هم
پاشو علمدارم
پاشو ببین خورده گره کارم
پاشو علمدارم
بفکر زینب سرِ بازارم
بیش از این دیگه تنت جدا جدا نمیشه
زخمای بازِ تنت دیگه مداوا نمیشه
با این سر که میبینم رونیزه جا نمیشه
دس به دس سرِ عمو رفت
روس نیزه از پهلو رفت
گل یاسم بد چیده شد
مغزسرت پاشیده شد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_تاسوعا
.👇