•𓆩📼𓆪• . . •• #ثمینه •• . ...گوش بدیم! 🔴اگه فقط ذره ای دغدغه ظهور رو دارید 👈لطفا تا انتها گوش بدید و نشر بدید .. ✅ علاقه داشتید عمل کنید ... نجات بشریت تو همین نکته نهفته است... به نیتِ‌آقارسول‌اللهﷺ یک سبک‌احوالـی از جنسِ این سخنر‌‌انـی به خودتون هدیه بدیـد ..✨ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #سفر_مجازی روز دوم به نیت پیامبر سلام‌الله . . 𓆩چه‌عاشقانه‌نام‌مراآوازمیڪنے𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📼𓆪•

‌ ‌ تا این ساعت از روز روی کدوم یکی از موارد لیست انجام عهد کردید نمیدونم... ولی قطعا اولین شرط سبک‌بال شدن تو این #سفر_مجازی تعهد به انجام لیستامون هست. تو باید حرکت کنی اراده کنی تا خدا برکت بده از بُعد حرف بیاییم تو عمل... من بگم دلم میخواد الان فلان شهر باشم همین کفایته؟ نه، باید بلیط بگیرم راهی بشم اراده تو در گرو عملت هست که در این راه نیاز به کمک حق تعالی هست تو راهی بشو ولی در این حین باید از خدا سلامت رسیدن به مقصد هم طلب و دعا کنی شب منتظرمون باشید رفقا🌹🙏

•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو #قسمت_سیصدوپنجم به احترامش از جا برخاستم و گفتم: شرمنده این همه به زحمت انداختم تون در حالی که می نشست گفت: دشمنت شرمنده ننه. بیا بشین با هم صبحانه بخوریم. کنار سفره نشستم که صدای یا الله گفتن از حیاط به گوش رسید. ننه فهیمه از جا برخاست و گفت: هر کی هست مادر زنش مهربانه سر سفره رسیده. چادرم را روی سرم انداختم و جلوتر از ننه فهیمه از اتاق بیرون رفتم. احمد بود. سالم و سلامت برگشته بود. با دیدنش همه وجودم پر از شوق شد و سریع از ایوان پایین رفتم و خودم را به احمد رساندم. او هم با لبخند مرا نگاه می کرد. دو قدمی اش رسیدم گفتم: سلام قربونت برم ... بالاخره اومدی؟ دستش را محکم در دست گرفتم و فشردم که گفت: سلام عزیزم ... ببخش اگه دیر اومدم به جاش کلی خبر خوب برات دارم با ذوق پرسیدم: چه خبر خوبی؟ صدای ننه فهیمه مانع از جواب احمد شد: چرا تو حیاط ایستادین سرده ... احمد سر به زیر به ننه فهیمه سلام کرد که ننه فهیمه گفت: خیلی خوش آمدی احمد آقا ... بفرما بالا از راه رسیدی خسته ای احمد دستش را پشتم گذاشت و گفت: بیا بریم بالا از پله های ایوان بالا رفتیم و در حالی که جلوی در اتاق کفش هایش را در می آورد از ننه فهیمه عذر خواهی کرد و گفت: ببخشید این همه مدت باعث زحمت تون شدم و اذیت شدین خدا خیرتون بده ان شاء الله ننه فهیمه با لبخند گفت: خواهش می کنم پسرم این حرفا چیه زحمت نبوده و نیست. وجود شما و رقیه خانم این جا رحمته بفرمایید داخل سفره پهن کردیم صبحانه بخوریم. بشینید تا من برم براتون چای بیارم احمد تشکر کرد و من سریع به سمت پله ها رفتم و گفتم: ننه فهیمه شما بشینید من خودم چای میارم 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید همدانی صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: #ز_سعدی . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•

•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو #قسمت_سیصدوششم ننه فهیمه که صدایم زد راه رفته را برگشتم و پرسیدم: بله؟ کاری داشتین؟ ننه فهیمه نزدیکم شد و آهسته گفت: حواست کجاست؟ چایی که تو اتاقه گیج نگاهش کرد و گفتم: خودتون گفتید چای میخواین بیارین ننه فهیمه آهسته گفت: من دیدم دو تا تون از دلتنگی بی طاقت شدین این طوری گفتم به هوای چایی برم از اتاق بیرون سرم رو بند کنم شما چند دقیقه ای با هم خلوت کنین رفع دلتنگی کنید تو کجا دویدی داری میری؟ مثلا زاچی هنوز نباید بدوئی از حرف های ننه فهیمه خجالت کشیدم. همه وجودم داغ شد و با خجالت سر به زیر انداختم که گفت: بیا برو تو اتاق پیش شوهرت منم میرم کارامو بکنم شما با هم راحت باشین با خجالت گفتم: مگه نمیخواستین صبحانه بخورین؟ سر بالا انداخت و گفت: من با شیخ حسین چند لقمه ای خوردم سیر شدم برو پیش شوهرت با هم راحت باشین ننه فهیمه این را گفت و از پله های ایوان پایین رفت. از خجالت سر جایم ایستاده بودم و او را نگاه می کردم که آهسته گفت: چرا ایستادی؟ برو دیگه نگاه از ننه فهیمه گرفتم و به اتاق رفتم. احمد کنار علیرضا نشسته بود و صورت او را می بوسید. در را که بستم با صدای در از جا برخاست و ایستاد. چادرم را از سر در آوردم و با لبخند و ذوق به طرفش رفتم. یک قدمی اش ایستادم که مرا به سمت خود کشید و محکم مرا در بغل گرفت و گفت: خیلی دلم برات تنگ شده بود _دل منم برات تنگ شده بود. _این جا بهت سخت گذشت؟ _تنها چیزی که سخت بود دوری تو بود. وگرنه ننه فهیمه و خانواده اش خیلی هوام رو داشتن و نذاشتن آب تو دلم تکون بخوره احمد مرا رها کرد و گفت: خدا رو شکر ... این مدت همه اش نگران بودم نکنه اذیت بشی با ذوق گفت: یه خبر خوب بهت بدم؟ _چه خبری؟ _این در به دری ها و آوارگی هامون تموم شد با شوق گفتم: راست میگی؟ چه جوری؟ یعنی دیگه ساواک دنبالت نیست؟ دیگه تو خطر نیستی؟ می تونیم برگردیم خونه مون پیش خانواده هامون؟ 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید رضا پناهی صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: #ز_سعدی . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•

•𓆩❤️‍🩹𓆪• . . #یه_حبه_نور ‌‌ قرارمون این بود که هرشب از سفر رو حدیث کساء بخونیم تا نشون داده باشیم که این چندروزمون توی سفر، تماماً وقف آل الله هستیم. حدیث کسای امشبمون هم از طرف حضرت رسول‌ﷺ تقدیم و هدیه به آقا امام علی ؏ سهم نور امروزمون؛                  تقدیم به شما...💛 #حدیث‌‌کسا #شب_سوم سفر . . •𓆩عشقِ‌درحدِجنون‌خصلتِ‌ایرانی‌هاست𓆪• Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩❤️‍🩹𓆪•

•𓆩☀️𓆪• . . •• #قرار_عاشقی•• امام رضا(ع) فرمودند: زبانتان را نگه دارید تا عزیز باشید❤️ . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•

•𓆩🌙𓆪• . . •• #آقامونه •• ❈ꪤ اگر صد عید باشد💯 ❈ꪤ نیست عیدی❕ ❈ꪤ مبارک‌تر🎉 ❈ꪤ ز عید دیدنِ یار🥰 ꪤ✍🏼 طالب آملی . . •✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 #سلامتےامام‌خامنه‌اےصلوات •🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم •📲 بازنشر: #صدقهٔ‌جاریه •🖇 #نگارهٔ «1314» . . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•

خوشا در پایِ او مُردن .. خدایا بختِ آنم دِه نشانِ این چنین بختی کجا یابم؟ نشانم دِه ..

.●🚀●. 🎒●. #سفر_مجازی شب سوم (امام علی ع) . . سلام . شبتون بخیر . عیدتون مبارکا ماه میهمانی خدا سازگارتون . خادم #نےنے_شو 👼 و #نهج_علی (هیئت مجازی) بودم فعلا مرخصی استحقاقی دریافت کردم😎 اما الان کوله بارم🧰 و بستم برای #سفر_مجازی. همه چی هم برداشتم. شما هم همراهمون باشید ... . . - برای‌ مسافر شدن، فقط‌ کافیھ👀 "مسافر #سفر_مجازی الی الله هستم " رو به پُل ارتباطی‌مون بفرستـے،نیت کنید و بسم‌الله:🥰👇🏻 @Daricheh_khadem 🛫‌●. همسفر تا ملکوتـ👇🏻 🎒●. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal .●🚀●.

•𓆩🪴𓆪• . . •• #سلام‌حضرت‌باران •• توشه‌ی فردامون اینه که؛ از این به بعد سعی کن تو کارهای خونه کمک‌ کنی و برای شروع از فردا ظرف‌های شام رو بشوری و هرروز این کمک رو بیش‌تر کنی! کسی که به پدر و مادر خویش نیکی کند فرزندان او نیز به او نیکی خواهنــــــد کرد. -مولاعلی‌علیه‌السلام شب سوم سفره و به نیت مولاعلی این کار خوب و خیر رو انجام بده🥰 #توشه‌‌♥ #سی‌روزحیات🌍 . . 𓆩هرگَھ‌ کھ اَبر دیدم‌وباران،دلم‌تَپید𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪴𓆪•

[🎒] #سفر_مجازی لیست برنامه‌ی هرشب: ما برای این پنج روز توشه هایی براتون آماده کردیم: 💚 پنج تا دعای شاخص که خودتون مانوسید باهاش هدیه بشه به وجود مبارک صاحب اون روزی که ما توی سفریم 💚 پنج تا سوره‌ی شاخص (هرشب یک سوره بخونید، هدیه بشه به وجود مبارک صاحب اون روزی که ما توی سفریم ) 💚 پنج تا صوت مداحی که روضه هم توشه(هرشب یک صوت که هرشب هدیه بشه به وجود مبارک صاحب اون روزی که ما توی سفریم) 💚 یه دور تسبیح ذکر صلوات(هرروز) 💚 یه دور استغفار 💚 پنج دقیقه فکر به اعمال 💚 پنج دقیقه صحبت با امام زمان 💚 هرروز پنج تا شکرگزاری و سجده‌ی شکر 💚 نماز شب پ.ن: ما خادمین هم، هر خادم روزانه توی این پنج روز و درمسیر، سعی میکنه که توشه ای بهتون هدیه بده [🎒‌]

[🎒] ﷽ #سفر_مجازی ( از تاریخ یازدهم تا شانزدهم ماه مبارک رمضان ) 1⃣ هرشب یه سوالی میفرستیم که عمیقا درموردش فکر کنیم 2⃣ هرشب یه خصلت بد و خوبِ خودمون رو بگردیم و پیدا کنیم و درخودمون کار کنیم که یا ترک کنیم یا تقویت 3⃣ هرشب درمورد یاران خاص و باوفای همون حضرت مطلبی بخونیم یا صوتی بشنویم و معرفتمون نسبت به یاران اهل بیت هم زیادتر بشه تا خودتونم شبیه یاران اهل بیت بکنیم و درنهایت یار امام زمان بشیم ان شاالله 4⃣ هرشب یه خصلت از صاحب همون روز که اون حضرت رو معروف به اون خصلت کرده رو در وجود خودمون بررسی و پیداش کنیم و تقویت ببخشیم 5⃣ سعی کنیم یکی از نمازهامون در روز در مسجد به جماعت خونده بشه 6⃣ چنددقیقه در طول روز برای همه‌ی مسافرینمون و حاجاتشون دعا کنیم تا دل بزرگ و خداخواهی پیدا کنیم #لیست_برنامه 🛫‌●. همسفر تا ملکوتـ👇🏻 💼●. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal [🎒]

#خادمانه مسافرین محترم #سفر_مجازی به شب سوم سفر خوش آمدید شب سوم مصادف با شب سیزدهم ماه مبارک رمضان شده ماهم حوالی ساعت 23:30 فانوسِ توی مسیرتون میشیم و درخدمتتون هستیم💚 فقط لطفا با مرور بر هیئتِ دیشب حضور پیدا کنید💐

﷽ سلام و درود همسفرانِ بیکران🌹 محافل این شبهامون رو از دست ندید.. با نام خدا و به نیت اقا امام علی ع شروع میکنیم..

یادتون نره که امشب به نیت امام علی ع حاضر بر هیئتید اگه همین الان از جلوتت زدی تا به خلوتت برسی و جلوت کمرنگ شد و خلوتت رو پررنگ کردی فرمون مسیرت درست دستته

ناظر بر هیئت هستن که شما الان حاضرید حضورِ باتوجهتون رو با سلام به خود مولا نشون بدید و اگر میتونید برکتِ وضو گرفتن رو که قلب رو متصل تر به سرچشمه‌ی نور میکنه رو ازدست ندید

به شب سوم سفر خوش اومدید.

که ان شالله به واسطه‌ی این چندشب و شبها، به شبهای احیا برسید و بهتون بگن: به شبهای احیا خوش آمدید.. هرشبی که ما به خلوت با خدا میگذرونیم حکم همون شب احیا رو میتونه برامون داشته باشه.. چون روح و قلب و ذهنت رو مهیای بندگی و احیای الهی میکنی

خب چخبر از امروزتون؟ نمیدونیم به چندمورد از مواردِ توی برنامه عمل کردید و شیرینی تجربه‌ش رو چشیدید اما ما سعی کردیم دست روی مواردی بزاریم که هم سبک باشه و هم سبک احوالی و حال خوبی بهتون بده..

تا به انچه که دانایی و آگاهی پیدا کردید عمل نکنید، مراحل رشد دیگه ای به روتون باز نمیشه و دور و بر همون حالاتی ک دارید میمونید.. باید عمل کنید تا خدا مجهولاتِ شمارو معلوم بکنه و توفیق رشد روحی بهتون داده بشه و راه براتون باز بشه

مدام آرزوی شهادت نداشته باشید اول شهید بودن رو باید تمرین کنید در موقعیت های مختلف با تهذیب نفس با درنظرگرفتن رضایت خدا شهید رفتار کنید تا به شان شهادت دست پیدا کنید

‌ آخر هیئت جمله یا سوالی که تا فرداشب باید درموردش تفکر و تامل کنید رو میگم اما حالا میخوام مثل دیشب که گفتیم تا امشب روی سکوت و دوری از بحث و جدلت تمرین و تمرکز بزار

امشب هم بگیم که تا فرداشب برادران محترم روی حفظ و کنترل نگاه کار کنن و خواهران محترم سفرمجازی روی حفظ حیای خودشون کار کنن حفظ حیا برای خواهران و حفظ نگاه برای برادران این دوتا مولفه از مهمترین مولفه هایی هستن که تازه اگه در وجودت باشه امام زمان شاید اسمت رو بزاره تو لیست یارانش و نگاهشون وقتی بهت میوفته روی برگردونی نکنن و جواب اون التماسِ نگاهت رو با سردی ندن

خصلت بد هم فقط یچیزی میگم و تو برو تا آخر عمرت ازش فرار کن و تاجایی که میتونی فاصله‌ت رو کیلومترها ازش دور کن

نگاه با غضب یا بد، به پدر و مادر و یکی دیگه هم نگاه با غصب به کسی که به واجبات خدا عمل میکنه و اهل دوری از گناه و جلب رضایت خداست..