•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
عطر موهایت قرار از شهر می گیرد بگو
دل ربودن را کدام عطار یادت داده است؟
✨♥️
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
اگه کاری برای همسرتون و ابراز عشقتون انجام میدید👇
سعی کنید زبونی هم بگید😍🙊
مثلا بگید👈 به خاطر شوهر گلم مــــرد زندگیم که از سرکار اومده و برای رفاه حال منو بچه هام کار کرده😘😍
یه چایی میارم که بدونه چقدر کارش و زحمت هاش برام ارزش داره♥️😌
یا مثلا👈این نوشیدنی خُنَک رو درست کردم واسه سایه بالا سرم بزنه بر بَدَن جیگرش خنک شه، قُـوَت بگیره ک بدونه قدر زحمت هاشو میدونم😜
اگه گفتن این حرفا براتون سخته کم کم شروع کنید😁
باید یخ رابطه بشکنه و مثل دوران شیرین نامزدی#پرذوووق و #مهربون بشید🫀😍
خانوم گل تو میتونی هیچوقت دیر نیست😉
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
که سلام بر تو حیات است♡
روزِ سوم چله زیارت عاشورا!
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_شصتوچهار میدهد و سوار میشویم . . . چند دقیقه طول میک
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_شصتوپنج
هوای ابری شهر، باعث تاریکی بیشتر هوا شده است.
دوباره سوار ماشین میشویم و راه میافتیم. حس میکنم باید تشکر کنم،
امروز یکی از بهترین روزهای عمرم بود.
- عموجان، آقاسیاوش،
مرسی که امروز به خاطر من، از کار و زندگی افتادین...
امروز یکی از قشنگ ترین روزهای عمرم بود..
دست هردوتون درد نکنه
آقاسیاوش میگوید:
اختیار دارین، به لطف شما یه روز به خودمون مرخصی دادیم
و خوش گذشت، دست شما درد نکنه
عمو میگوید:
نبینم دیگه از این تعارفها، نشنوم دیگه، خب؟
سر تکان میدهم.
جلوی رستوران آقاسیاوش، ماشین متوقف میشود و پیاده میشویم.
فِرد ، گارسون، جلو میآید و سلام میدهد:
سلام آقاوحید، آقا سیاوش و خانم
جواب سلامش را میدهم، عمو و آقاسیاوش گرم با او صحبت میکنند.
عمو دستم را میگیرد و راهنماییام میکند به طرف پشت رستوران.
جای قشنگ و دنجی به نظر میرسد،
به جای صندلی، فقط یک تخت سنتی گذاشتهاند و لاله عباسی های قدیمی ایرانی...
انگار نه انگار،در قلب لندن، چنین جایی هست.. همه چیز سنتی و ایرانی.
به نظر میرسد جزو محیط رستوران نیست
عمو میگوید:
اینجا، جایگاه من و سیاوشه.
تو تنها نفر سومی هستی که از اینجا باخبری.
سیاوش خواست که تو هم اینجا رو ببینی
+ خیلی قشنگه.
آقاسیاوش به طرفمان میآید:
ای بابا هنوز که ایستادید؟
چی میل دارید؟
با تعجب نگاهش میکنم.
عمو میگوید:
من کوبیده، تو چی نیکی؟
+ منم همینطور.
آقاسیاوش می رود،
متعجب به عمو میگویم:
مگه نگفتین آقاسیاوش صاحب اینجاست؟
پس چرا سفارش گرفت؟؟
عمو میخندد:
بس که متواضعه
آقاسیاوش میآید و مینشیند:
الان غذا حاضر میشه،
خب نیکی خانم،اینجا چطوره؟
+ واقعا قشنگه، رستوران ایرانی بدون تخت نمیشه که.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_شصتوپنج هوای ابری شهر، باعث تاریکی بیشتر هوا شده است.
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_شصتوشش
آقاسیاوش لبخند میزند، عمو میگوید:
من الان میام، چیزی که نمیخواین؟
+نه ممنون
عمو میرود، پس از چند لحظه میگویم:
شما خیلی با عمو صمیمی هستید، درسته؟
- خب بله، من و وحید از بچگی باهم دوست بودیم.
وحید فوق العاده است
در دل، حرفش را تأیید میکنم .
فرد سینی غذا در دست می آید،
آقاسیاوش هم بلند میشود و به کمک او میرود.
صبر می کنیم تا عمو بیاید و بعد مشغول خوردن غذا میشوم، واقعا خوشمزه است. فرد برای لحظهای عمو را صدا میزند.
میگویم:
آقاسیاوش آشپزتون دست پخت عالی داره
آقاسیاوش میگوید:
بله،ولی آشپزخونه جزء قلمرو وحیده
متوجه حرفش نمیشوم:
عمو؟
+ نکنه به شمام گفته رستوران، مال منه؟
- مگه نیست؟
+ چرا هست، ولی نصفش، نصف دیگهاش واسه وحیده.
- خب چرا اینو نمیگه؟
میخواد به قول خودش دچار منیّت نشه
عمو به جمعمان اضافه میشود،
آقاسیاوش چپ چپ نگاهش میکند،
عمو میپرسد:
چیه؟ چرا اینطوری نگا میکنی؟
سیاوش سری تکان میدهد و عمو میخندد. غذایمان که تمام میشود، عمو جعبه ای برابرم میگیرد:
ناقابله خاتون
حیرت میکنم:
مال منه؟
+ بله مال شماست، ببین خوشت میاد؟
- آخه مناسبتش؟؟
+ من تا امروز پونزده تا، کادوی تولد به تو بدهکارم.
این حالا اولیش
جعبه را از دست عمو میگیرم، کوچک است و زیباییاش سلیقهی خریدارش را به رخ میکشد.
در جعبه را باز میکنم.
انگشتری ظریف و زیبا، داخلش نشسته و به زیبایی هرچه تمام تر،
رویش حک شده:
امیــــــری حسیـــن
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 امشب به شدَت
دلَم کمی "تو" میخواهد ..💔
زهی حیدری /✍
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1429»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
💕
زندگــے
ارزش دویـدن داره🏃🏻♂
حتـے
با ڪفشهاے پـاره👟✋🏻
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
«عَنْ أبى جَعْفَر عليه السلام: قالَ: تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِى وَجْهِ اَخيهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُهُ القَذا عَنهُ حَسَنَةٌ وَ ما عُبِدَاللّه ُ بِشَى ءٍ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرُورِ عَلى المُؤمِنِ.»
🖇امام باقر عليه السلام فرمود: 💚
لبخند انسان به چهره برادرش حسنه و كار نيك است و دور كردن خار و خاشاك و رنج و گرفتارى از برادر دينى حسنه است و خداوند به چيزى بهتر از شاد كردن مؤمن عبادت نشده است.✨☺️
منبع:مصادقة الأخوان، ص 52✍
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
قلبم اندازهی پرندهها بود،
منی که تو را به وسعت ِآسمان دوست داشتم...☁️🤍
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
تنها #تو یے
که مےکشےام
سمت زنــ🫀ـــدگے
#نجمه_زارع
#زندگیبیحسینمعناندارد
#دربندکسیباشکهدربندحسیناست
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🧵𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
گل گلی جان 🌸
دسـت بـہ ڪار شـو 🪡
و
بـا یـہ ذره خـلاقــیــت🤌🏻
شـلـواراتو خوشگــل ڪن👖💙
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🧵𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 دیروز جابجایی داشتیم
کارگر که اومد برا اسبابکشی مون،
اول گفت ساید دارین؟
گفتیم نه، یه لبخند ملیح زد☺️
بعد گفت گاوصندوق دارین؟
بازم گفتیم نه، چشماشم خندید👀
بعد تا اومد بالا چشمش به کارتنموزیهای
پر کتاب افتاد، بغض راه گلوشو بست😩
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 971 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪