•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_نودوشش
روی تخت دراز میکشم...دستم را زیر سرم میگذارم.
با وجود این همه تفاوتی که بین من و دانیال است، او چطور چنین چیزی را با پدر و مادرش در
میان گذاشته؟چطور اصلا میتواند به دختری مثل من فکر کند.
اینقدر که با هم فرق داریم،زمین تا آسمان فاصله ندارد...
او دلش پر میزند برای رفتن به کشورهای اروپایی و من حسرت یک سفر مشهد دارم..
او عاشق مهمانی های شبانه است و من دلتنگ روضه های پنجشنبه شب های هیئت...
او افتخارش به مارک لباس هایش است و من عاشق تسبیحی که از کربلا برایم آمده...
نه،نشدنی است،این پیوند،مثل اتصال شرق و غرب است...
غیرممکن است...
★
عمو میخندد:خب،پس امروز میخوای بری پیش رفیق قدیمی که این همه عجله داری.
در حالی که چادر و جزوه ام را داخل کیف میکنم میگویم:عمو خیلی دیرم شده،میشه برم؟
:_بله برو،من که چیزی نمیگم
+:عمو شرمندم ها..راستی....
بین گفتن و نگفتن مردد میمانم..چرا باید بگویم وقتی وانمود میکنم امشب اتفاق مهمی در
شرف وقوع نیست؟؟
عمو،مشکوک نگاهم میکند
:_راستی چی؟؟
+:هیچی،مهم نیس
:_ببینم اونجا خبریه که نمی خوای بهم بگی؟
+:نه،نه اصلا..خب من برم دیگه .
:_تا ساعت چند کلاس داری؟
+:از هشت و نیم صبح،تا دوازده ظهر...بعدش هم می خوام برم جلسه ی شعرخوانی فاطمه.
:_اوه اوه،پس زود باش برو که کلاس اولت دیر شد.
+:باشه باشه،خداحافظ
:_مراقب خودت باش،خداحافظ.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
* رهبرم گفت که
خونخواهیمان نزدیک است..🇮🇷✌️🏻
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1444»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
در جشـن طلـوع صبـح☀️
در باغ وجـود💐
آن گـل ڪـہ بروی صبـح😃
خـندید تویـے ..💕🥲
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩💌𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
قبل از ازدواج و
قبل از اینکه جواب «بله»،
قلب خودت و اطرافیان رو شاد کنه، 🎉
فرصت مهم و بزرگیه
برای فکر کردن روی انتخابت 👌
مثلا اینکه
هم خودت و هم طرف مقابلت
به این سوال، صادقانه پاسخ بِدین،
که:
#هدفتون از ازدواج چیه ...؟
👈 شاید
سوال کلیشهای بنظر برسه، اما
اهمیتش در تفاوت این دو جوابه:
🔹برای رفع تنهایی و حتی شاید سرگرمی و انگیزههای مادی 💰⚡
🔸 رشد معنوی و
تکامل روحی و عاطفی ... 💚
#درست_انتخاب_کنیم
.
.
𓆩ازتوبهیڪاشارتازمابهسردویدن𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💌𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
زنــ🌱ــدگے گر
هـ0⃣0⃣0⃣1⃣ـزار باره بُوَد
بارِ ديـگـــر #تـــــو
بارِ ديگر تـــ💕ــو...
#فروغ_فرخزاد
#آغاز_هفته_باعشق💐
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
*ڪـتلت بازارے شـیرازے👌
مواد لازم :
سیـب زمینی ۱ ڪـیلوگرم🥔
آرد یا پودر سوخـارے ۲ پیمانه🥪
زردچوبہ، پودر سیر 💛
نمڪـ، فلفل سیاه🫙
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
•• #منو_مامانم ••
💬 کاش مامانا به اندازهی مهمونا،
واسمون ارزش قائل باشن و روکش مبلا رو
بردارن حداقل رنگشونو ببینیم😩😑
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 985 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
💕⃟🛵
•• #خانومِ_حاجی ••
.
.
حالا درسته که
من غذاهام گاهی بی نمکه یا شوره =)
یا درسته که بعضی وقتا غُر میزنم =)
یا یکمی بداخلاقم =)
یا بهت گیر میدم و حساسم =)
ولی حاج آقا!
قلبِ من بدونِ حضورت لحظه ای نمیتپه :)
با همه این اخلاقای بد دوستم داشته باش؛
باشه؟! (:
○ کپے!؟
- تنهاباذڪرآیدیمنبع،موردرضایتاست☺️
‹ 💌 ›↝ #بفرستبراش
‹ 🤫 ›↝ #متاهلهابخونند
.
.
◞مرا وصلھ بزن بھ
سمتِ چـ♡ـپِ پیرهنت⇩◟
Eitaa.com/asheghaneh_halal
💕⃟🛵
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
به شکل تازه ای دوستت دارم..
به شکل صبح بارانو بوی گل🌼♥️
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
روزِ نوزدهم چله زیارت عاشورا!
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_نودوشش روی تخت دراز میکشم...دستم را زیر سرم میگذارم.
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_نودوهفت
لپ تاب را میبندم و به سرعت از اتاق خارج میشوم. مامان،آماده شده و میخواهد به باشگاه
برود .
:_خداحافظ مامان
+:بیا تا یه جایی میرسونمت.
:_نه ممنون،خودم میرم.
.
از خانه بیرون میزنم،باد سرد هوای آبان ماه،صورتم را میسوزاند.
(دربست) میگویم،یک تاکسی جلوی پایم توقف میکند. سریع چادرم را سر میکنم و سوار
میشوم. راننده با تعجب از آینه نگاهم میکند.
:_کجا برم خانم؟
+:دانشگاه تهران
*
وارد سالن می شوم،فاطمه را میبینم که ردیف دوم نشسته،برایم دست تکان میدهد. محسن را
هم میبینم. ردیف اول. از کنارش که رد میشوم آرام میگویم:سلام آقای عالیی.
سربلند میکند:عه،سلام خانم نیایش.
کنار فاطمه مینشینم.باهم روبوسی میکنیم،دو هفته ای میشد که ندیده بودمش.
آرام میگوید:دلم برات تنگ شده بود.
:_منم همینطور..
استاد وارد سالن میشود و بعد سلام و علیک می گوید:خب خانم زرین،امروز چه شعری برامون
آوردین؟
فاطمه میگوید:شرمنده استاد،امروز هیچی
:_ای بابا،چقدر حیف..خب بذارید از شاعر عزیزمون آقای محمودی دعوت کنم تشریف بیارن.
*
جلسه تقریبا رو به اتمام است،فاطــمه مدام عطســه میکند. محسن با نگــرانی برمیگردد و
نگاهش میکند.
استاد بلند میگوید:خب این جلسه هم عالی بود،هفته ی آینده می بینمتون
فاطــمه عطسه میکند،میخندم. گونه های سرخ شده اش بامزه اند!
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_نودوهشت
استاد کیفش را برمیدارد و از سالن خارج میشود.
مشغول جمع و جور کردن وسایلم میشوم، نگاهم به محسن میافتد.
در حالی کـه از سالن خارج میشود؛نگران به فاطمه نگاه میکند.
زیر لب میگویم:خـوش بـه حالت فاطــمه
:_چرا؟
+:داداشت،همش با نگرانی نگاهت میکرد
فاطــمه بلند میشود و با اخم می گوید:نه خیر،نگرانی اش از دوست داشتن نیست،آقا عذاب
وجدان دارن
بلند میشوم و کیفم را برمیدارم:چی شده فاطــمه؟
:_هیچی عزیزم،چی میخواستی بشه؟جواب یه فنجون آبی که من روش ریختم رو با سه تا پارچ
آب داد
+:تو این ســرما آب بازی می کردین؟
:_بله تو همین ســرما!
از ساختمان خارج میشویم،محسن آن طرف تر به انتظار فاطمه ایستاده است. فاطمه با دیدنش
چهره در هم میکشد و آرام میگوید:ایییییش
از رفتارهای بچگانه اش خنده ام میگیرد،من خوب میدانم که جانش درمیرود برای داداش
محسنش!
از جلوی محسن رد میشویم،فاطمه بی محلی میکند،میخواهم چیزی بگویم اما فاطمه نمیگذارد
:_هیچی نگو
برمیگردم و میبینم محسن پشت سرمان میآید،سعی میکند فاصله اش را کم کند و چند بار
فاطمه را صدا میزند:خانمـــ زریـن،خانمـ زرین
فاطمه اهمیت نمی دهد و ریز میخندد.
محسن پاتند میکند و جلویمان را میگیرد؛اخم کرده،واقعی و باجذبه.
میگوید:مگه صدات نمیکنم؟؟حواست کجاست؟
فاطمه خونسرد میگوید:همین جاست.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•