eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . صفحه ی موبایل را نگاه میکنم،هنوز ارتباط برقرار است. +:فاطمه؟؟ :_خودت گفتی حرف نزن.. +:نه الآن بزن...میای؟ :_بیام دیگه یه عروس بیشتر نداریم که.. +:منتظرتم،آدرس رو میفرستم برات... :_باشه خداحافظ یخچال را باز میکنم،جریان هوا به صورتم میخورد. خالی است!خالی خالی.. فقط ظرف کر ه و پنیر در یخچال است که به نظر میرسد همین امروز صبح خریداری شده. باید کاری کنم،هیچ چیز این خانه،آماده ی میهمان داری نیست. موبایلم زنگ میخورد،مامان است. مجبورم جواب بدهم،وگرنه نگران میشود.. صدایم را صاف میکنم و موبایل را جلوی گوشم میگیرم :_الو مامان جان،سلام +:سلام..کجایی پس تو نیکی..مُردم از نگرانی.. مامان و نگرانی؟ فکر نمیکردم این خصلت عمومی مادرها،در مورد مامان افسانه صدق کند! +:الو نیکی... :_الو الو.. ببخشید مامان.. آره خوبم؛نگرانی واسه چی؟ +:همه چی خوبه؟ نگاهی به اطراف میاندازم.. (واژه ی خوب)،کمی زیاد است برای این وضعیت... من از لغت نامه،(افتضاح) را ترجیح میدهم! نفسم را بیرون میدهم :_آره خوبه.. خوب... دروغ پشت دروغ! لعنت به... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝