eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . این ناتوانی، این عجز آشکار و این بی‌اختیاری اعصابم را بهم ریخته است. من نمیتوانم حتی نگاهش نکنم... جز بی ارادگی چه نامی میشود رویش گذاشت ؟ از این ضعف و بی‌اختیاری متنفرم. دست در موهایم میکنم و بهم میریزمشان. شاید میخواهم با این کار،افکار ناآرام و پریشانم را به آرامش و سکون دعوت کنم. کلافه از جایم بلند میشوم و چند قدم جلو میروم. با خشم به طرف نیکی برمیگردم از خودم عصبانی ام،اما ضعفم را پشت صدای بلندم پنهان میکنم. :_واسه چی اومدی اینجا؟ خونسرد به طرفم برمیگردد. از شیشه های بی‌احساس چشمانش میترسم. یعنی تا این حد از من ناراحت است؟ +:ببخشید،اجازه ی من دست شماست؟ بیشتر از قبل، شوکه میشوم. من با این دختر و احساساتش چه کرده ام؟ لعنت به تو مسیح... سعی میکنم کنترل اوضاع را به عقلم بدهم،نه به قلبم.. شاید هم کمی از لحن محکم و چشمان نافذ و مغرورتر از قبل نیکی ترسیده ام. آب دهانم را قورت میدهم و گلویم را صاف میکنم. سعی میکنم نگاهم را از او بدزدم. به پایه ی میز مقابل نیکی خیره میشوم و با لحن مسالمت جویانه ای میگویم :_مامان که نفهمیدن من دیشب.... کلامم را محکم تر از قبل،قطع میکند. اخلاقی که هیچ وقت از او ندیده بودم. +:نه... من نمیتوانم تحمل کنم.. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝