•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوبیستوچهار
:_فاطمه؟
...
:_فاطمه؟قهر نباش دیگه
لبخند میزند.
+:خیلی خب آشتی...
★
فاطمه،قاشق را داخل بشقاب خالی اش میگذارد.
:_منیرخانم خیلی خوشمزه بود،دستتون درد نکنه
منیر لبخند میزند،هرچقدر اصرار کردیم با ما غذا بخورد،قبول نکرد.. کنار نشست و تماشایمان
کرد.
+:نوش جان
دور دهانم را با دستمال پاک میکنم.
:_آره منیرخانم،خیلی خوشمزه بود...
منیر باز هم لبخند میزند.
فاطمه بلند میشود و بشقابش را برمیدارد.
منیر بشقاب را از دستش میگیرد:من همه رو جمع میکنم شما برید
فاطمه اصرار میکند:نه بابا،دو تا ظرفه دیگه، با هم جمع میکنیم.
منیر میگوید:نه خانم،شما برید...
به فاطمه میگویم:اصرار بی فایده است،بیا بریم..
فاطمه شانه بالا میاندازد و به دنبالم راه میافند.
روی مبل ها مینشینم.
فاطمه نگاهی به دور و بر میاندازد و مطمئن میشود که کسی نیست.
:_نیکی؟ از سیاوش چه خبر؟
تعجب میکنم.
+:سیـــــاوش؟؟
:_خیلی خب بابا، آقاسیاوش
سعی میکنم بی تفاوت باشم.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•