eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . کلماتش،مسلسلوار پشت سر هم ردیف میشدند و به مغز من،فرصت تجزیه و تحلیل نمیدادند. با یادآوری دیشب،آب دهانم را قورت میدهم و با مردمکهایی درشت شده به مسیح خیره میشوم. به نظر متوجه حال بدم شده. با شیطنت میخندد. لبهایم به سختی از هم فاصله میگیرند و میپرسم +:دیــ...دیشب...؟؟ :_دیشب خیلی مامــان اصرار کرد بهت،نه؟ جا میخورم +:اصرار برای چی؟ :_که بهش نگی "زنعمو.." +:آره،یعنی خجالت کشیدم که مخالفت کنم.. باز هم میخندد.خنده‌اش یک جور خاص،به دلم مینشیند. این خاصیت لبخند است. به هر صورت و هر قیافه‌ای میآید.جذابیت میبخشد و نمکین میکند. اما،لبخندِمسیح،خاصترین لبخند دنیاست. چهره‌اش را معصوم میکند،شبیه پسربچه‌ها میشود. از مسیح مغرور و متکبر،یک مردِ جذاب و دوست‌داشتنی و خاص میسازد. القصه،لبخندش حال قلبم را بهتر میکند. :_اینجوری خوبه.. آفرین به مامانم.. به هرحال خوبیت نداره که آدم به مادرشوهرش بگه زنعمو... و پشت‌بندش بیملاحظه میخندد. ناخودآگاه لبخندی میزنم و با لحنی خاص،با چاشنی گلایه میگویم :+عـــه،پســرعمــو... مسیح درجا خنده‌اش را میبلعد. اخم ترسناکی میکند و میگوید... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝