•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
بدونِ #تو
شـبـ🌘ـ را
چگونه طاقت آورم !
منے که در نگاهِ #تُ
شناورم...🌅🍃
#محمد_جنت_امانے
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
رمـز و راز یـہ قیمـہ خـوشمزه🤓🧡
مـواد لازم :
هـل ۴ عدد💚
دارچـین ۱ تکه
آبـجوش ۴ ق غ
زنجبـیل تازه ۱ بند انگشت🫚
عصـاره زعفـران ۱ ق غ💛
گـلاب ۱ ق غ🌸
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 "ندا حافظ" ماه هفتم بارداری رفته
المپیک؛ اونوقت زندایی من از ماه دوم
بارداریش ظرفا رو میداد داییم بشوره،
میگفت واسه جنین خطر داره👶😅
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 983 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
روایت همسر شهید :
حــــمید آقا از غــیبت بــیزار بــود و اگــر در
مـــجلسی غـــیبت مــی شد سعی می کرد
مـــجلس را تــرک کند. هـــمیشه بـــه مــن
می گفت: «دلــم می خـواهد در منزل ما
غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانـه
و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند »
#بهروایت_همسرشهید♥➣
#برشےازیڪروایٺعاشقانھ
#شهید_حمید_سیاهکالی
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
در میان این همه گل..گشتم و عاشق نشدم تو چه بودی که تورا
دیدم و دیوانه شدم...☁️😌!
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
💞زنان خانه دار بیکار نیستند
اونا فقط انتخاب کردن محل خدمتشون در منزلشون باشه و این خیلی ارزشمنده.
💞اونا ساعت کاریشون تمام وقته و حتی مرخصی هم ندارن!
💞توقع و انتظاراتم ازشون نامحدوده!
چون کارفرماشونم بخشی از قلبشونه توان نه گفتن هم ندارن!
💞خانم های خانه دار خیلی قابل احترام هستند، خیلییی
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
روزِ هفدهم چله زیارت عاشورا!
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_نودودو خدایا،سرنوشتم را به تو میسپارم... بابا آرام کد
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_نودوسه
:_سلام عموجون..
❁
سه هفته ای از دانشجو شدنم میگذرد...اوضاع زندگی کمی سخت شده،اما هنوز شیرین است...
این روزها بیشتر از قبل باید هوای رفت و آمدهایم را داشته باشم،نباید مثل قبل خطایی کنم...
دو خیابان بالاتر از خانه مان،چادرم را درمیآورم. هوا روبه تاریکی میرود.
آرام در را باز میکنم و وارد خانه میشوم. قدم هایم را آرام برمیدارم تا قیژ قیژ برخورد دمپایی هایم
با پارکت،به کمترین حد خود برسد. این روزها کمتر مامان و بابا را میبینم..کلاسهای دانشگاه از
یک طرف و دوری کردن مامان از طرف دیگر،باعث شده حتی باهم برای غذاخوردن پشت یک میز
ننشینیم... میخواهم از پله ها بالا بروم که صدای بابا میخکوبم میکند.
:_نیکی..
با ترس برمیگردم،نمیدانم دلیل نگرانی ام چیست...
+:سلام بابا
بابا موبایلش را در دست گرفته و میگوید
:_یه چند لحظه گوشی
موبایل را روی شانه اش میگذارد و آرام میگوید
:_لباسات رو عوض کن،منتظرم با هم یه فنجون چای بخوریم
و دوباره موبایل را جلوی گوشش میگیرد:الو..آقای حمیدی...
نفس عمیقی میکشم،علی الظاهر که آرامش برقرار است،اما نکند قبل طوفانی شدن باشد...
به اتاق که میرسم،پیامک فاطمه را میبینم.
(سلام،چطوری وکیل بعد از این؟یه وقت بذار همو ببینیم)
در حالی که چادرم را داخل کشو مخفی میکنم، مینویسم
(سلامـ خانم دکتر،چشم. کی؟)
لباس راحتی میپوشم و به طرف آشپزخانه میروم. بابا پشت میز نشسته و منتظر من است
،منیرخانم هم مشغول چای ریختن است.
طبق عادتم،به محض ورود سلام میدهم. سلام،نام خداست و من بنده اش. باید همیشه به
یادش باشم، به هر بهانه ای،حتی بهانه ی لطیفی مثل>سلام!<
بابا جواب سلامم را میدهد و منیر خانم هم.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_نودوچهار
روبه روی بابا مینشینم. منیر برایم چای میآورد.
با لبخندی تشکر میکنم
:_ممنون منیرخانم
+:نوش جان
و از آشپزخانه خارج میشود. بابا استکان چای اش را برمیدارد.
:_خب،چه خبر؟
از این پرسش ناگهانی تعجب میکنم
+:سالمتی
بابا سر تکان میدهد و جرعه ای از چای اش مینوشد. اوضاع غیرعادی است و این برای من،یعنی
خطر.
سعی میکنم بابا را به حرف بیاورم،شاید میان حرف هایش کلمه ای بیابم و دلیل این همه عجایب
مشخص شود.
+:اممم....مامان کجاست؟
:_خونه ی آقای رادان،دورهمی سه شنبه ها دیگه..
+:آهان
دست هایم را دور فنجان حلقه میکنم و به اشکال عجیب بخار خیره میشوم. سکوت بابا آزارم
میدهد..
فنجان را به لبم نزدیک میکنم،اما صدای بابا متوقفم میکند.
:_نیکی من تا حالا چیزی از تو خواستم؟
شروع شد،خدایا،صد صلوات نذر جد سیدجواد،به خیر بگذرد..
فنجان را آرام روی میز میگذارم،آب دهانم را قورت میدهم.
+:نه بابا
:_ببین نیکی،من کامل اینو میفهمم که تو خیلی فرق کر دی. دیگه حتی از جنس ما نیستی؛تو
شدی شبیه وحید...واضح بگم،از این همه تغییرکردنت راضی نیستم.. الان چهارساله من و
مادرت متلک های ریز و درشت اطرافیان رو تحمل میکنیم.. تو از ما دور شدی،من اینو خوب
میفهمم؛ولی اینم خوب میدونم که واسه خواسته ی من ارزش قائلی. درسته؟
+:بله بابا،البته اگه..
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
* عمریست که⏳
در موسم طوفان حوادث♨️
* دلبستهیِ آرامشِ🦋
چشمان تو هستیم😍
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1443»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
برآے ای آفتـابِ صبحِ امّیـد ..✨🌤
ڪـه در دسـتِ شـبِ هجـران اسیـرم❤️⛓(:
#حافظ
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
💕⃟🛵
•• #خانومِ_حاجی ••
.
.
شب خواستگاری
وقتی حرفامون تموم شد
تهِ حرفاش بهم گفت:
خانم این قلبِ ما تو آتیشِ عشقِ شما
سوخت!
با جوابِ منفی، خونه خرابمون نکنین :)
-شما بودین عاشقش نمیشدین؟! (((:
○ کپے!؟
- تنهاباذڪرآیدیمنبع،موردرضایتاست☺️
‹ 💌 ›↝ #بفرستبراش
‹ 🤫 ›↝ #متاهلهابخونند
.
.
◞مرا وصلھ بزن بھ
سمتِ چـ♡ـپِ پیرهنت⇩◟
Eitaa.com/asheghaneh_halal
💕⃟🛵
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
عليٌّ مَع الحقِّ و الحقُّ مَع عليٍّ، يَدورُ حَيثُما دارَ.❤️
پیامبر اکرم(ص):على با حق و حق با على است و بر محور او مى گردد🫂
شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید:
ج2،ص297✍
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
سعدی تمام حُسنِ تو را در غزل نگفت
حالا شدهست نوبتِ ما تازه کارها ...
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
مرا غیر تماشاے جمالت🌸
مبادا در دو عالــم کارِ دیگر
#مولانا
#من_و_تو💕
#بین_الحرمین_عشق💚
#انشاالله🤲🏻
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
شمالـےترین غـذاے یزدے😁🙊❤️
[مــرغ تـرش یـزدے🍗]
اینا رو میخـوایم :
ڪـره ۵۰ گرم🧈
رب انار ۸ ق غ
پیـاز متوسط ۴ عدد🧅
زردچوبـہ، نمک و فلفل🧂
زعـفران دم ڪرده ۲ ق غ💛
سینـہ و ران مرغ ۴ عدد🍗
آلو بخـارا ۱۰-۱۵ عدد
سیـر ۴ حبـہ🧄
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 فازی که من
با زدن عینک آفتابی میگیرم رو
اگه صندوق صدقات داشت،
الان بانک مرکزی بود ..😎💵
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 984 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
روایت همسر شهید :
پیش از انقلاب اسلامی بود که نیروهای ارتش در برابر مردم مقابله می کردند. محمد رضا با لباس پاره شده به خانه آمد، گفتم: چه شده؟ با مردم درگیر شدی؟ رو در روی مردم ایستادی؟ خندید و گفت: مردم تظاهرات کرده بودند من آنها را تشویق می کردم.
نیروهای ارتش اسم محمد رضا را نوشته بودند و حکم اعدام برای او صادر کردند که اگر انقلاب نشده بود او را اعدام می کردند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی، تصمیم گرفت به جبهه برود.
در آن زمان تنها فرزندمان بر اثر بیماری در بیمارستان بستری بود. هرچه به محمد رضا گفتم: الان نرو، صبر کن تا فرزندمان خوب شود و بعد برو. قبول نکرد و گفت: تو همسر ارتشی هستی و باید صبور باشی.
در تاريخ ۱۳۶۰/۰۵/۱۲ خبر شهادت او را به ما دادند ولی خبری از پیکر او نبود.چهار ماه و ده روز از شهادت محمد رضا می گذشت وقتی پیکر او را آوردند امام جمعه فسا گفتند: بگذارید تا مردم بیایند و از مقام شهید با خبر شوند.
پیکرش هیچ تغییری نکرده بود انگار تازه به شهادت رسیده است. با دیدن جسد محمد رضا ایمانم به خدا قوی تر شد و از این که او شهید شده بود افتخار می کردم.
#بهروایت_همسرشهید♥➣
#شهید_محمدرضا_یاقوت
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
گویا ‹او› پناهیست برای
منِ آوار شده 💕!
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
خانوم گل🌸
سعی کن زیباترین لباسهایت👗 را در منزل بپوشی👏😍
در خانه لباس ژولیده به تن نکنید❌😤
زن باید در خانه مثل یک ملـــــ👸ـــــکــه شیک و تمیز باشه😌🤌
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
روزِ هجدهم چله زیارت عاشورا!
.
.
𓆩پنجرهِفولادِرضابراتِکربَلامیدھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_نودوچهار روبه روی بابا مینشینم. منیر برایم چای میآورد.
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_نودوپنج
:_البته اگه در چهارچوب دین باشه،هست..مطمئن باش چیز خلاف شرع ازت نمیخوام..
نفسم را حبس میکنم.
:_رادان ازت خواستگاری کرده،واسه پسرش،دانیال
نفسم را بیرون میدهم...
+:بابا من هنوز....
:_من نگفتم باهاش ازدواج کن،گفتم؟ازت انتظار میره حرف پدرت رو قطع نکنی...
سرم را تکان میدهم،بابا جدیست. مثل همیشه...
:_فقط بذار بیان،مثل یه خانم،موقر و متین بشین و آخر مجلس بگو که جوابت منفیه،البته من
واقعا دوست داشتم جوابت مثبت باشه. اما خب،اجباری هم در کار نیست...باشه؟
چاره چیست؟؟باز هم باید مغلوب شوم...
توکلت علی الحی الذی لایموت
:_خب حالا نوبت لپه و گوشته که باید تفتش بدیم.
حالا که کمی درس هایم سبک شده،دوست دارم آشپزی یاد بگیرم. استاد راهنمایم هم منیر
است!
در حالی که به سیب زمینی ها،ناخنک میزنم میگویم:منیر خانم،قورمه سبزی رو کی یادم میدی؟
:_چشم خانم،اونم یاد میدم.
روی صندلی مینشینم.
فکر مهمانی فرداشب،حسابی مشغولم کرده و نمی گذارد تمرکز کنم. موبایلم را برمیدارم و به
فاطمه پیامک میدهم.
]سلام فاطمه جونم،دلم برات تنگ شده،کی همو ببینیم؟
فورا جواب میدهد:
(سلام عزیزدلم،اتفاقا الان داشتم بهت پیام میدادم. فردا من ساعت سه جلسه ی شعرخوانی
دارم،دوست داری تو هم بیا.بعدش میتونیم بریم بیرون باهم).
جواب میدهم:
(باشه پس منم میام ... میبینمت)
از منیر معذرت میخواهم و به طرف اتاق میروم. ظاهرا هیچ اتفاق مهمی در پیش نیست،اما دلم
مثل سیر و سرکه میجوشد...
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_نودوشش
روی تخت دراز میکشم...دستم را زیر سرم میگذارم.
با وجود این همه تفاوتی که بین من و دانیال است، او چطور چنین چیزی را با پدر و مادرش در
میان گذاشته؟چطور اصلا میتواند به دختری مثل من فکر کند.
اینقدر که با هم فرق داریم،زمین تا آسمان فاصله ندارد...
او دلش پر میزند برای رفتن به کشورهای اروپایی و من حسرت یک سفر مشهد دارم..
او عاشق مهمانی های شبانه است و من دلتنگ روضه های پنجشنبه شب های هیئت...
او افتخارش به مارک لباس هایش است و من عاشق تسبیحی که از کربلا برایم آمده...
نه،نشدنی است،این پیوند،مثل اتصال شرق و غرب است...
غیرممکن است...
★
عمو میخندد:خب،پس امروز میخوای بری پیش رفیق قدیمی که این همه عجله داری.
در حالی که چادر و جزوه ام را داخل کیف میکنم میگویم:عمو خیلی دیرم شده،میشه برم؟
:_بله برو،من که چیزی نمیگم
+:عمو شرمندم ها..راستی....
بین گفتن و نگفتن مردد میمانم..چرا باید بگویم وقتی وانمود میکنم امشب اتفاق مهمی در
شرف وقوع نیست؟؟
عمو،مشکوک نگاهم میکند
:_راستی چی؟؟
+:هیچی،مهم نیس
:_ببینم اونجا خبریه که نمی خوای بهم بگی؟
+:نه،نه اصلا..خب من برم دیگه .
:_تا ساعت چند کلاس داری؟
+:از هشت و نیم صبح،تا دوازده ظهر...بعدش هم می خوام برم جلسه ی شعرخوانی فاطمه.
:_اوه اوه،پس زود باش برو که کلاس اولت دیر شد.
+:باشه باشه،خداحافظ
:_مراقب خودت باش،خداحافظ.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
* رهبرم گفت که
خونخواهیمان نزدیک است..🇮🇷✌️🏻
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🚩 #محرم | #امام_حسین
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1444»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
در جشـن طلـوع صبـح☀️
در باغ وجـود💐
آن گـل ڪـہ بروی صبـح😃
خـندید تویـے ..💕🥲
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•