[• #مجردانه♡•]
قبل از اینڪه در بارۀ شریڪ زندگیت فڪر ڪنے، باید ببینے تو زندگے، دنبال چه چیزے هستے و به ڪجا میخواے برسے؛ دل خوشیت چیه و چه هدفے تو زندگے دارے، تا بتونے ڪسے رو انتخاب ڪنے ڪه او هم با تو در هدف و دلخوشیت، اشتراڪ داشته باشد.
📚..|نیمه دیگرم، ڪتاب اول، ص۲۶
#اولخودتوبشناس☺️
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
[• #ویتامینه ღ •]
\\💞
•💐•یڪ راه حل براے پرخاشگرے هاے
بےمورد همسر این است ڪه از او بخواهید
تمام انتقادات خود را نسبت به شما روے
ڪاغذ بنویسد و به شما بدهد...
•💐•بعد از خواندن انتقادات به هیچ
وجه در صدد دفاع از انتقاداتش برنیایید.
حتے اگر حق با شماست،فقط بگویید
سعے میڪنم عیبهامو برطرف ڪنم...
•💐•اینڪار به او آرامش مےدهد
و نیز براے رشد و سعه صدر شما
بسیار مفید است...
#انتقادپذیرباشید☺️
\\💞
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•🍹•] @asheghaneh_halal
..|🍃
#طلبگی
••|🕊احوالات شـیخ انـصـارے✨
در احوالات شیخ اعظم انصارے نوشته اند:
دقیقه عمر خود را تلف نمی کند
✨ او یا تألیف و
✨یا مطالعه
✨و یا نماز می خواند.
#مـنـبـع: در طواف خــورشـ☀️ــید صــــ67ــ
•• @asheghaneh_halal ••
..|🍃
🌷🍃
🍃
#چفیه
•دوست دارم
• اگر شهید شوم،
•پیڪرے نداشتہ باشم؛
•از ادب بہ دور است ڪہ در
•محضر سیدالشهـدا(ع)
•باتن سالم وڪفنپوش
•محشور شوم.
°و اگر پیڪرم برگشت،
°دوست دارم
°سنگقبرے برایم نگذارند
°برایم سخت است ڪہ
°سنگ مزار داشتہ باشم
°و حضرت زهرا(س)
° بـےنشانـ باشند.
#شهیدمرتضـےعبداللهے
#شهدارایادڪنیمباذڪرصلوات
•🕊• @Asheghaneh_halal •🕊•
🍃
🌷🍃
وااااای 😱😱😱😱
وااااای
بهتــــــــــــرین رمانهـــــــایے ڪه
تــــا الان نه شنیده اید و نه خوانده اید⛔️
به شـــــدت توصیه شده است
ڪه هر ڪسے نخوانـــد😎✋
از ریــــزترین موضوعات
فقط با خواندن این رمانهـــا
آگـــــــــــاه شوید👊👊👊
گوشتو بیااااار👂👂👂
لینڪ ڪانال رو بهت مےدم
فقــــط بین خودمو خودت بمونه!👋✋
بدوووو👇👇👇
جــانمونے👇👇
http://eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2
👆این قسمـــــــــت هلـــــوووو پوشڪ آمریڪایی
😜| #خندیشه | 😜
انگلیس ڪه ڪابینه نداره!😄
بیـــشتر شبیه تیمارستانِ دولتے!😉
ترزامے رفــــــت😎
جـــــانسون آمـــد☺️
📌| ملڪه انگلیس هر روز
بخـــواد؛ نخست وزیرشو ببینه ڪه شبا
خــــواب نداره از ترس!!😜
میگم قبل از خواب یه نماز وحشت
بخــــونه؛ حـــداقل ناڪام از دنــیا نره!😉
مـــا با ڪیا داریم
روی ڪره زمین زنـــدگے میڪنیم!😱😅
یڪے از یڪے احمق تر!
سیاست در طنـزترین حالت ممڪن اینجا😎👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
+بھ نژلتــون بلاے تفلــد مامان ژووونم
چیڪال ڪنم ڪہ سولپلایز بشھ؟!😍
بابایے دوفتہ 25 لوز دیجہ تفلـد مامانہ😍🎂
میحوام یڪالے ڪنم بدونن دیجہ
وقت اژدباج ڪلدنمہ🙈😅
یادتون هســ ڪہ دفعہ قبل بلام حواستگال اومد؟!🙈😌
من دیجہ حانوم شدم😌
_اے شیطون بلا😅❤️
نقشہ میڪشے ڪہ زود ازدواج ڪنے،آره؟
+نهههه! من ازدباج ندوست!☹️
من دلس دوست،ادامہ تحصیل دوست😌🙈
_ماشاالله بانوے زیباے من😘
ساداٺ ڪوچولوے من💚
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وشصت_وچهار - جداً که آدم خوشحالی هستی. یادت رفته من به خاطر همین
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_دویست_وشصت_وپنج
-اگه بخوای خانوادت بی خیال شن باید کاری کنی که ماجرا از طرف نیلوفر تموم بشه نه تو!
و رفت. شروین بلند شد و کنارش راه افتاد.
- درسته ولی چه جوری؟
- خیلی ساده است وقتی هیچ کس حاضر نیست منطقی رفتار کنه باید بتونی یه راه حل جدید پیدا کنی. وقتی مستقیم نمی تونی غیرمستقیم کار کن. مخالفتت رو به کسی جز خود نیلوفر نباید نشون بدی
- یعنی چی؟
- یعنی هر رفتاری رو که می بینی و نمی پسندی بهش بگو
- من می گم اونم قبول می کنه دلت خوشه ها!
- تو خوب فکر نمی کنی شروین. ما دقیقاً همینو می خوایم که قبول نکنه. وقتی سخت گیری رو ازطرف تو ببینه تحمل تو براش سخت می شه و مخالفت می کنه
- به همین راحتی؟ یه اتفاق دیگه هم ممکنه بیفته. بره پیش مامانم و اونوقت این منم که باید عوض بشم
- اگر تو مخالفتت رو علنی نکنی اونا حق رو به تو میدن. ازنظر اونها هم منطقیه که بعضی توقعات رو از اون داشته باشی
- قضیه به این سادگی ها نیست
- امتحانش که ضرر نداره، داره؟
شروین نگاهش کرد و متفکرانه شانه ای بالا انداخت! ...
سعی میکرد طبق گفته شاهرخ عمل کند. وقت هایی که نیلوفر به خانه شان می آمد یا به بهانه آشنایی قبل از نامزدی با هم بیرون می رفتند سعی می کرد از تک تک رفتار نیلوفر ایراد بگیرد. هر چیزی که به ذهنش می رسید. از آرایش گرفته تا رفتار ها و حرفها و ... دو هفته ای به همین منوال گذشت . آخر هفته شروین فرصتی به دست آورد تا وضعیت را برای شاهرخ گزارش دهد.
- تقریباً هر دور روز یه بار رفتیم بیرون. گاهی بیشتر. به چیزی نبوده که گیر ندم. اوایل بهتر بود. می گفت چشم. مثلاً آرایشش رو کم کرد. یا مدل حرف زدنش رو عوض کرد. اما فکر کنم کم کم دیگه داره خسته میشه. ازطرفی اگه بخوام بیشتر فشار بیارم ممکنه بره پیش مامان. نمی دونم چه کار کنم
- خب همین جوری ادامه بده. مشکل کجاست؟
-هفته دیگه مراسم نامزدیه و اگر تا اون موقع پشیمون نشه یعنی همه کارهایی که کردیم پر
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وشصت_وپنج -اگه بخوای خانوادت بی خیال شن باید کاری کنی که ماجرا از
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_دویست_وشصت_وشش
شاهرخ گفت:
-جلوتر از زمان حرکت نکن
شروین مثل همیشه شانه ای بالا انداخت.
- امروز بریم یه بیلیارد حسابی بازی کنیم که اگه زن بگیری دیگه نمیشه پیدات کرد
شاهرخ این را گفت و نیشخندی زد.
- هه هه . تو که کیف می کنی
قیافه درمانده شروین دیدنی بود. شاهرخ قاه قاه خندید. هنوز سوار ماشین نشده بودند که گوشی شاهرخ زنگ خورد. نگاهی به گوشی کرد.
- علیِ!
تلفن را جواب داد.
- سلام. خوبی؟ آره... باشه. داریم می آیم
تلفن را قطع کرد و سوار شد. شروین ماشین را روشن کرد و پرسید:
- اونم می خواد بیاد؟
-آره. میگه دوست دارم بدونم چه جوریه. گفتهبود وقتی خواستم برم خبرش کنم. صبح بهش گفتم آماده باشه. زنگ زده بود خبر بگیره!
- تا حالا بازی نکرده؟
-علی جز کتاب و درس هیچ چیز دیگه ای رو تجربه نکرده
- خسته نمی شه؟
-عشق کتابه! من خودم عاشق کتاب خوندنم ولی علی یه چیز دیگه است. وقتایی که خیلی خسته می شه یا حوصلش سر می ره با کتاب خوندن انرژی می گیره
- کاراش عجیب غریبه
- شاید اما حداقلش اینه که آخرش پشیمون نمیشه
شروین حرفی نزد. چند دقیقه ای به سکوت گذشت.
- چیه؟ تو فکری!
-نمیدونم چرا اما یه کم نگرانم. علی صداش گرفته بود. با همیشه فرق داشت. فکر می کنم اتفاقی افتاده
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وشصت_وشش شاهرخ گفت: -جلوتر از زمان حرکت نکن شروین مثل همیشه شان
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_دویست_وشصت_وهفت
علی دم بیمارستان بود. شاهرخ درست حدس زده بود. قیافه گرفته علی از 6 فرسخی هم داد می زد که اتفاقی افتاده. شاهرخ پرسید:
- کی این اتفاق افتاده؟
- امروز صبح. فرستادمش بره خونه. سعی می کرد خودش رو نگه داره اما حالش خیلی بد بود. گفتم بره خودمون کارها رو می کنیم. تا من کارهای بیمارستان و گواهی فوت و بقیه کارا رو انجام میدم تو هم برو دنبال قبر. بیا اینم سوئیچ
شروین گفت:
-ماشین هست
- باشه. کارها که تموم شد یه سر می ریم پیش هادی
شاهرخ سری به نشانه تائید تکان داد. علی خداحافظی کرد و از پله های بیمارستان بالا رفت. شاهرخ و شروین رفتند قبرستان. شروین سکوتی را که حاکم شده بود شکست و گفت:
-چرا اینقدر براش احترام قائلی؟
- برای کی؟
-هادی رو می گم. چرا اینقدر برات مهمه؟ اصلاً این هادی کیه؟ چه کاره است؟ از کجا میشناسیش؟
-مسلسل میزنی؟ چند تا چند تا ؟
-ببخشید. خیلی دوست دارم درموردش بدونم
- یه مدت تو محلشون زندگی می کردم. باباش نونوا بود. آشناییمون از همون نونوایی شروع شد
- چه کاره است؟ چی می خونه؟
-هیچی. دانشگاه نرفت. به خاطر وضعیتی که داشت نتونست بره دانشگاه. این آخری ها که وضع بهتر شده پیگیر هست. اما فعلاً کارش تو همون نونوائیه پدرشه
- برام عجیبه! تو و علی هر دوتون از هادی بزرگترید ولی رفتارتون جوریه که انگار اون بزرگ تره! حتی دانشگاه هم نرفته
- مگه بزرگی فقط به سنه؟
شروین نگاهی از گوشه چشم به شاهرخ انداخت.
- قبول. ولی مگه اون چی داره؟ فرقش با بقیه چیه؟
- هادی سنش از من کمتره اما خیلی زودتر از من راه زندگی رو پیدا کرده. کسی که میدونه چطور زندگی کنه قابل احترامه
- از کجا معلوم راهی که اون پیدا کرده درسته؟
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
[• #ویتامینه ღ •]
اگر
همسرتانـ|💍
را محترمانھ صدا ڪنید،
بھ او احساس اعتماد بھ نفسـ|😌
مےبخشید و این یڪے از پایه
هاے زندگے زناشویے
است...
#زندگیتون_پر_انرژے
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•🍹•] @asheghaneh_halal