∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
معمولا خانم ها برای گفتن مشکلها
نظم منطقے ندارن. و بلافاصله بعد
از یڪ مشڪل، مشڪل بعدی رو
بیان می کنن.😅
اگه حس کنن همسرشون حرفهاشون
رو نمےفهمه افسرده مےشن.😟
اگه مردے طبیعی بودن بےنظمےِ
منطقےِ خانم ها رو ندونه بےجهت
عصبانے میشه و زندگی تلخ مےشه.•°🌱°•
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 چندسال پیش بود
تازه دیوار مهربونی گذاشته بودن...
زمستون بود گفتم برم برا خودم یه جفت کفش
بخرم؛ فقطم اندازه یه جفت کفش پول داشتم
خلاصه رفتم خریدم و پوشیدم؛ اونا که پام بود
رو گذاشتم دیوار مهربانی😇
یه امام زاده هم بود گفتم اومدم، یه زیارتم کنم
جونم براتون بگه اومدم بیرون
دیدم کفشم نیست😱
گفتم برم همون کفشامو بردارم
رفتم دیدم برداشتن😫😫😫
خلاصه تا برم جایی که تاکسی ها بودن،
مردم خیلی چپ چپ نگام میکردن😬
یعنی تا دو روز پاهام از سرما زق زق میکرد...
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 533 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
YEKNET.IR - shoor 2 - vafat omolbanin 1401 - haddadian.mp3
6.86M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#محمد_حسین_حدادیان🎙
اغلب فکر مےکنیم
چون خیلے گرفتاریم،
به امام زمان علیہ السلام نمےرسیم!
اما واقعیت اینہ که
چون به امام زمان علیه السلام نمےرسیم خیلے گرفتاریم ! :)
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
به رویاهات باور داشته باش...😍🌱
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
┄┅┅❅🦋❅┅┅┄
[ #خادمانه ]
سلام...
همین حالا برید
داخل صفحه ڪلید گوشیتون...🔢
.
.
.
عدد ۱۶۴۰
را بدون هیچگونه ستاره و مربعے شماره گيرے ڪنيد.
هرچے ڪه شد التماس دعا...🙂💓
•• ᴀsʜᴇɢʜᴀɴᴇʜ_ʜᴀʟᴀʟ ••
┄┅┅❅🦋❅┅┅┄
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
من و جام ِ مے و معشوق ،
الباقے اضافات است . .
اگر هستے کھ بسم اللّٰھ ،
در تاخیر آفات است (:
#لاو❤️
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتنودوچهارم ] دل کندن از این همه زیبایی سخت ب
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتنودوپنجم ]
با شیطنت کنار مادرم نشستم :
وای قربونت برم چقدر دلم برات تنگ شده بود
مادرم از زیر عینک مطالعه اش نگاهی خرجم کرد:
خوبه خوبه ! کم بچسب به من
ساختگی اخم در هم کشیدم :
مامان نگو دلت برام تنگ نشده بود ؟!
با لبخند به طرفم برگشت :
یه دختر غد که بیشتر ندارم من
با مادرم کلی حرف زدیم ..
گفتم و گفت ..
از آب و هوای مشهد و حس آرامش حرم و بامزه بودن بازار رضایش تا برسم به سوغاتی ها و کلاس های دانشگاهم
بعد هم برای ریختن چای به آشپزخانه رفت :
مامان جان تا شما چای های خوشرنگتون آماده بشه منم برم سوغاتی ها رو بیارم
آرام از پله ها بالا رفتم ،
حس سبکی بعد این سفر عجیب به جانم چسبیده بود !
زیپ چمدان را گشودم و
نگاه سرگردانی به آشفته بازار داخلش کردم .
بسته ای از نقل ها و نبات را برداشتم
بعد هم کیسه ای که مخصوص مادرم بود
همراه روسری و بلوز خوشرنگی که برایش گرفته بودم
نبات را داخل استکان چای گرداندم
و رو به مادرم که مشغول آن کیسه بود برگشتم
از بس آنجا بوی ادویه ها مستم کرده بود ،
چند ادویه مخصوص برای مادر کدبانویم آورده بودم .
به اصرار من روسری را هم سر کرد ؛ رنگ روشنش به سفیدی پوستش می آمد :
دستت درد نکنه ، تو رفته بودی استراحت کنی نه خرید که
با شیطنت ابرو بالا انداختم :
مامان انقدر خرید کردم که انگار تهران بازار نداره !
_ حالا برا بابات چی گرفتی ؟!
استکان را روی میز گذاشتم :
وای یادم رفت بیارم پایین ، بزار از شرکت اومدم بهش میدم
_ حالا برو عزیزم استراحت کن ،
خسته راهی ریحانه جان!
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتنودوپنجم ] با شیطنت کنار مادرم نشستم : و
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتنودوششم]
می دانستم خوابم نمی برد
برای همین چمدان را روی تخت گذاشتم
و چند آهنگی که فاطمه برایم فرستاده بود
را در لیست گذاشتم و شروع به گردگیری اساسی کردم.
وسایل چمدان را یک به یک در کمد جا دادم
و وسایل و سوغاتی هایی که گرفته بودم
را همان جا روی تخت رها کردم
و بعد با دستمالی نم دار
به جان آیینه سر تا سری اتاقم افتادم .
نقش خودم را که در آیینه دیدم ،
به روی چهره ام لبخند زدم
یاد گرفته بودم اگر آرامش و شادی می خواهم ،
از خودم باید شروع کنم .
اگر می خواهم دوستم داشته باشند ،
باید اول از همه خودم ، خودم را دوست داشته باشم .
آرام بودن چشمان این اواخر سردرگمم را دوست داشتم
اینکه حالا با اطمینان می دانستم چه می خواهم و کجا ایستاده ام
یاد بیتی از اشعار مولانا افتادم
^ و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذر ها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند ^
هزاران بار باید شکر می کردم
که در جاده صعب العبور زندگی کسانی را داشتم
که هوایم را داشته باشند
و مهم تر از همه خدا را داشتم که خوب می دانست
من سرکش را چگونه به راه بیاورد!
غبار آیینه که پاک شد ،
چهره ام شفاف تر شد
نواب می گفت :
گناه عین گرد و غباره که می شینه رو دلت
هر چقدر این گرد و غبار بیشتر بشه مانع این میشه که قلبت از صفا و نور خدا سرشار بشه !
باید هر چند وقت یه بار دلت رو گردگیری کنی و عین خونه تکونی ، دل تکونی کنی
تا بهتر و بیشتر از قبل نور و محبت خدا ازش بیرون بزنه و
بهش بتابه!
حالا انگار بعد آن همه تحقیق و آن زیارت ؛
غبار ها به کناری خزیده بودند و همه چیز را زیبا تر از قبل می دیدم
مثال اصلش همان بیت معروف سپهری بود :
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید !
حالا راحت تر می توانستم با تمام اتفاقات کنار بیایم ،
اصلا کمی که فکر می کردم می دیدم من بدون اینکه بخواهم در دل
سعید را بخشیده و فراموش کرده ام !
دوباره به چشمانم خیره شدم و بعد یاد بیتی از فاضل نظری افتادم که از فاطمه شنیده بودم :
^بی اعتنا به سنگ زدن ها در این مسیر
همچون قطار در تب و تاب عبور باش ^
حالا من می خواستم بی اعتنا به تمام حرف ها و اتفاقات
بروم در دل جریان و رشد کنم ..
می خواستم در تب و تاب عبور باشم !
مصمم بودم و این را از چشمانم می خواندم !
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
برای هدیه به تو،
دست خالیام اما🙂
ببین که یک دل
لبریز عشق آوردم💕
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
« #نےنے_شو 👼🏻» .
.
.
شَلام بَشےها •👧🏻•
تَفس ِ جدیدمو دیدین؟ •😻•
هینو بَلام بابایـے هَلیدھ •👟•
الهے گُبونش بِلَم هِیلے مهلَبونھ •😌•
اوخه نیدا تونین چینگَدھ هوشگلھ •🌸•
هییییع •🥺•
🏷● #نےنے_لغت↓
|👟| تَفس : ڪفش
|🛍| هَلیدھ : خریدھ
|👀| نیدا : نگاھ
|🤤| هییییع : صداي ذوق
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
فرزندانتان را خوشحال ڪنید ؛
حتے با کوچکترینها . .
زیرا ڪ براي شما کوچڪ است و ،
براي آنها با ارزش و گرانبها (: 🌸
#محبتڪنید
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
❅ ما رهروِ ولایتیم👥
ولایت مالِ حیدره🌱
دستِ خدا رو سر ما👋
که خامنه ای رهبره💚
❅ ما عاشق و دلدادهیِ😘
آن شهریارِ بی سریم❣
سرباز کویِ عترت😎
و فداییان رهبریم🌹
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💐 #سپاه #سپاه_متشکریم
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1691»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|