💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهارصدوسیزده
دارد برایم خط قرمز مشخص میکند .
میخواهد ثابت کند که اینجا، خانهی اوست و من حتی حق تصرف در آشپزخانهاش را ندارم.
صدای شکستن دلم، و کمی بعد غرورم میآید.
لبخند بی جانی به صورت طلا میپاشم.
بیهیچ حرفی به طرف اتاقم میروم.
در را میکوبم و پشت در، روی زمین میافتم.
او حق ندارد با من اینطور رفتار کند.
حق ندارد غرورم را بشکند.
حق ندارد احساساتم را به بازی بگیرد...
حق ندارد...
احساسات؟؟
مگر...
مگر من نسبت به او، حسی دارم؟؟
*مسیح*
کانالهای تلویزیون را بیهدف عوض ميکنم.
جز مستندی از مهاجرت پروانهها و برنامهی آموزش بیف استراگانف، چیز دندانگیری نصیبم
نمیشود.
تلویزیون را خاموش میکنم و کنترلش را روی مبل پرت.
از جیب شلوارم، موبایل مانی را بیرون میآورم.
شمارهی همراه خودم از دیروز خاموش است.
از دیروز که موبایل را به دیوار کوبیدم.
برخلاف صفحهی خلوت گوشی من،موبایل مانی پر از اسمهای مختلف و بازیهای گوناگون و
برنامههاي عجیب و غریب است.
گوشی را کنار کنترل میاندازم. ناخودآگاه نگاهم کشیده میشود سمت در اتاق نیکی...
صبح حالش بد بود، رنگ صورتش سفیدتر از همیشه بود و لبهایش میلرزید.
سر تکان میدهم تا فکر او دست از سرم بردارد.
نیکی ممنوعه است،حق ندارم به او فکر کنم.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝
💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهارصدوچهارده
صدای طلا، ناجیام میشود و مرا از خیال .
:_آقا نهار آماده است، برم خانم رو هم صدا کنم؟
از جا بلند میشوم
+:خودم صداشون میکنم..قدم اول، را کامل برنداشتهام که طلا میگوید
:_آقا، ببخشید.
به طرفش برمیگردم
+:بله طلاخانم؟
سرش را پایین میاندازد.
+:چیزی شده طلا خانم؟؟
:_نه آقا... مهم نیست فراموشش کنین
+:اگه کاری داشتی به من یا مانی بگو.
سر تکان میدهد..
حوصله ی پیگری ندارم، اگر بخواهد خودش میگوید.
به طرف اتاق نیکی، گامهایم را تند میکنم.
پشت در اتاقش میرسم، مرددم.
هنوز با خودم و دلم تعارف دارم.
نمیدانم از این زندگی چه میخواهم.
دستم را بالا میبرم اما به سرم میزند بیاجازه وارد شوم.
چند نفس عمیق میکشم و بر شیطان وجودم غالب میشوم.
دستم روی در فرود میآید و صدای چند تقه فضای خالی را پر میکند.
چند لحظه میگذرد و هیچ جوابی از اتاق نمیرسد.
دوباره و این بار کمی محکمتر روی در ميکوبم.
منتظرم صدایی از داخل بیاید، اما انگار خبری نیست.
نگران میشوم، نکند مثل صبح، حالش بد شده باشد ؟
دستم را بالا میبرم تا بار سوم هم روی در بکوبم، که صدای چرخیدن کلید درون قفل میآید و بعد
نیمه
هلال راست چهره ی نیکی، از بین در باز و دیوار رویت میشود.
چادر رنگی گلدارش را سر کرده و با دستش، رو گرفته است.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙
⏝
֢ ֢ #آقامونه ֢ ֢
.
√ حقا که تو از سلاله فاطمه ای💔
•لحظاتی از حضور حضرت آقا(حفظه الله)
در مراسم عزاداری فاطمیه 🖤
.
⊰🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_اے
⊰❤️ #سلامتےامامخامنهاےصلوات
⊰#⃣ #وعده_صادق | #فاطمیه
⊰📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
⊰🔖 #نگارهٔ 𓈒 1542 𓈒
.
𐚁 شبنشینےبامقاممعظمدلبرے
╰─ @asheghaneh_halal
.
🌙
⏝
.
.
یک مــــرد را اینگـــونه عاشــق کــُن♥️👇🏽
https://eitaa.com/joinchat/1279459605C014e62b590
#ویـــژه_متاهلین
🦋دیگه تکراری نگو دوست دارم 🥺😅
بیا اینجا چندمدل قربون صدقه یاد بگیر تو دلش قند آب بشه :👇🤭
https://eitaa.com/joinchat/467141020C7990acaee6
بیا اینجا و عشقت رو سورپرایز کن😍
کانالی که هر زن و شوهری باید داشته باشه🥰👇
https://eitaa.com/joinchat/1279459605C014e62b590
#صبحونه
سـلام بر ڪلماتم♥️
آنگاه ڪہ بـراے
«تو» مـےنـویسـم ...✍🏻🙂
🍃🌸| @asheghaneh_halal
🧣
⏝
֢ ֢ #مجردانه ֢ ֢
.
مژهها و چشم شوخش به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی خطایی🤍
.
𓂃محفلمجردهاےایـتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧣
⏝
💍
⏝
•• #همسفرانه ••
علے ڪہ دید😔
ولـے ڪاش بعد از این دیگر
میان ِ شـعــ🔥ــله نبیند
ڪسـے نگـارش را 💔🍂
#ممـنونـم_اگر_نـروے
#میمیرم_اگر_بروے
#زهرا_مرو_مرو
#یا_زهرا 🖤
.
.
𓂃بساطعاشقےبرپاس،بفرما𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💍
⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌽
⏝
֢ ֢ #چه_جالب ֢ ֢
.
این ۶ تا تـرفند رو
از من داشـتہ باش✋🏻
و دعـام ڪن😁💖
.
𓂃فوتوفنهاےسهسوته𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🌽
⏝