eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🛵 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📨 اینو امشب حاجی واسم فرستاد؛ ╮همیشه وقتی یکی ازم میپرسید چند تا دوستم داری یه عدد بزرگ میگفتم؛ ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوستم داری!؟ گفتم یکی! میدونی چرا!؟ چون قوی ترین و بزرگ ترین عددیه که میشناسم؛ دقت کردی که قشنگترین و عزیزترین چیزای دنیا یکین!؟ ماه یکیه؛ خورشید یکیه؛ زمین یکیه؛ خدا یکیه؛ مادر یکیه؛ پدر یکیه؛ تو هم یکی هستی!💚 وسعت عشق من به تو هم یکیه! پس اینو بدون از الان تا همیشه یکی دوستت دارم :)🌼♥🥺💍 ╭ °کپے!؟ _ تنها‌باذکرآیدےمنبع‌،موردرضایته☺️ . ⧉💌 ⧉🤫 . 𐚁 بفرماییدتودم‌در‌بده ╰─ @Asheghaneh_Halal 🛵 ⏝
🐹 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ ببعی میگه❓🐑 جوابش دندان شکن بود😍🐣 | | . 𐚁 گُردانِ زِرِهـِ پوشَکے ╰─ @asheghaneh_halal . 🐹 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ بهشت میخواید، برید سراغ مادر.. 🧕 •✨بیانات حضرت آقا(حفظه الله) در دیدار اخیر در رابطه با مقام مادر❤️ . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰#⃣ | | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1559 𓈒 . 𐚁 شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے ╰─ @asheghaneh_halal . 🌙 ⏝
صَــباح الخَیــر لعینیکّ ؛ التی هزمـت ثبات قلبی . "صبح بخیر بہ چَشمانَت ؛ که مقاومـت قلـبِ مَرا شڪـستـہ اَند"...💛 صبح بخیر 😍🫀 🍃🌸| @asheghaneh_halal
🐹 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ زیبایی اگه چهره بود😍🐣 | | . 𐚁 گُردانِ زِرِهـِ پوشَکے ╰─ @asheghaneh_halal . 🐹 ⏝
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . تا تو باشی چایِ‌ شعرم تازه‌دم با قندِ توست بی‌ تو اما طعمِ دنیا از دهان افتاده است...🐚 ‌ . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩𓆪• . . •• | •• 🎀✨️ 💝 ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک🦋🌸 ✨️🎀 . . Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💍 ⏝ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•• •• ‌ ‌ ⭐️/ ستاره‌ای ، نَه مهی نه فرشته‌ای نه گلی نه/⭐️ 💖/ که هرچه گویمت آنی چو بنگرم بِه از آنی/ 💖 😍💐 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌. 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . اگـہ وسط دوخـت نخت تموم شـد اینجورے گـره‌ش بـزن☺️👌🏻 . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
👜 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 سلاام. روز مناسبتیه گفتم یه پیام در وصف مادر شوهرم بفرستم😂 مادر شوهر فرشته زمینی ست😍 مادر شوهر تاج سر است👑 مادر شوهر موجود گلی ست🌹 که الان کنار بنده نشسته و به صفحه گوشی من خیره شده😳 و من بیشتر از این نمیتونم از خوبی های ایشون براتون بگم.. ایشالا تو یه فرصت مناسب از خوبی های بی پایان این بزرگوار مفصل براتون خواهم گفت😂😂 𓈒 1111 𓈒 تجربه مشابهی داری بفرست😉👇 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𐚁 دونفره‌هاےویژه‌بامامان‌بفرما ╰─ @Asheghaneh_Halal . 👜 ⏝
🛵 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ♕ اسم دلبر و همدمت رو به روسی اینجوری سیو کن🥹🤭 ╟🤍 - دلیل‌لبخند‌مـن !♾ •- Причина моей улыбки ╟❤️ - خرگوش‌مـن !🐰 •- мое ослиное ухо ╟🤍 - همه‌چیزمـن !🐚 •- мое все °کپے!؟ _ تنها‌باذکرآیدےمنبع‌،موردرضایته☺️ . ⧉💌 ⧉🤫 . 𐚁 بفرماییدتودم‌در‌بده ╰─ @asheghaneh_halal 🛵 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ ‌تو زبان کره ای ‌یه⁩ ‌اصطلاحی ‌هست به اسم🥹👇 ╟🤍 « جانگ » °یعنی؛ •رابطه دونفر که قطع نشدنیه! حتی اگه عشق به نفرت تبدیل بشه، تو همیشه نقطه ضعف خاصی نسبت بهش داری و قسمتی از وجودت همیشه بهش وصله😘☁️ °کپے!؟ _ تنها‌باذکرآیدےمنبع‌،موردرضایته☺️ . ⊰ | . 𐚁 منبع قربون صدقه ╰─ @asheghaneh_halal . 💌 ⏝
🐹 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ نظرتون چیه🧐 بخوریم دستاشو😋😍🐣 | | . 𐚁 گُردانِ زِرِهـِ پوشَکے ╰─ @asheghaneh_halal . 🐹 ⏝
🪖 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . همسر محترم شهید :هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا نحوه شهادت ابوالفضل را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است. یک شب خوابش را دیدم. گفتم، «ابوالفضل چرا دیر کردی؟» 🕊گفت، «کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم.» 🌸گفتم، «از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟» 🕊گفت، «راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت، بایست. ایستادم.» 🌸پرسیدم، «چرا ایستادی؟» گفت، «در غربت یک آشنا پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم. گفت، پس بنشین. گفتم، سرم سنگین است. گفت، ابوالفضل سرت را روی پای من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم. بلند شدم. دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت، آقا ابوالفضل چند تا از این میوه‌ها بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم. بعد هم رفتیم و تمام.» ⊹🌷 ❤️ . 𓂃اینجاشهدامیزبان‌عشق‌اند𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🪖 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . خداوند دستـے را ڪـہ بہ سوی او بلند شـده ناامـید نمی‌ڪــند ...💛🍁 . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ ‌یه⁩ ‌اصطلاحی ‌هست به اسم🥹👇 ╟🤍 « Nephophile » °یعنی؛ •به کسی میگن که عاشق ابرهای آسمونه و ازشون انرژی میگیره..☁️🥹✨🌩 °کپے!؟ _ تنها‌باذکرآیدےمنبع‌،موردرضایته☺️ . ⊰ | . 𐚁 منبع قربون صدقه ╰─ @asheghaneh_halal . 💌 ⏝
•𓆩𓆪• . . •• | •• 🎀✨️ 🔅 روز کسایی که وقتی میخوای بوسشون😘 کنی میگن اگه دوسم داشتی😒 اذیتم نمیکردی مبارککک😂😍💖 ✨️🎀 . . Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ با این پرِ شکسته، به سوی پر زدم اینجا برای هر دل پر غم، پناه هست. . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_چهارصدوهشتاد :_اگه واقعا برای تو مشکلی نداشته باشه من و م
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . از واکنشش میترسم.زنعمو به اندازه‌ی کافی مرا ترسانده. ابروهای مسیح کمکم درهم فرو میروند. :_نیکی،بهتر نبود قبلش به من میگفتی؟ +:پسـرعــمــ....یعنی... مسیح من فکر نمیکنم کار بدی کرده باشم.. من نمیدونم مشکل شما با پسرخاله‌ات چیه،ولی اونا وقتی مارو دعوت کردن یعنی میخوان آشتی کنن دیگه.. مسیح انگار اصلا حرف مرا نمیشنود،نگاهم نمیکند. :_مامان من،فکر کرده اگه تو بهم بگی من قبول میکنم؟هه.... بلند میگویم +:قبول نمیکنی؟؟ مسیح شوکه به طرفم برمیگردد. +:فقط زنعمو نه...منم فکر میکردم به من "نه" نمیگی... :_نیکی تو نمیدونی بین من و آرش.. +:مهم نیست..زنگ میزنم به زنعمو میگم اشتباه فکر میکردیم.. میخواهم رد شوم که برابرم میایستد. سرم را پایین انداخته‌ام. :_نیکی... هیچ نمیگویم. این ترفند را زنعمو یادم داده.گفت که مسیح طاقت دلخوری و قهر را ندارد. :_نیکی‌جان... آخ،قلبم! نمیدانم اسمم اینقدر قشنگ است یا تو آن را اینهمه زیبا ادا میکنی. هرچه که هست،عاشق اسمم شده‌ام. دلم طاقت ندارد،لحنش قشنگ و پر از خواهش است. سرم را بلند میکنم. :_مگه میشه نیکی خانم چیزی بخوان و من بگم نه؟ مگه ممکنه؟اصلل مگه میشه؟؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . و لبخند قشنگی میزند. رندانه میپرسم +:یعنی میریم ؟ لبخندش را عمیقتر میکند :_مگه جز این انتظار داری؟؟ ★ :_تو پسرخاله نداری،نه؟ ِ نگاهم را از منظره‌ی خیابان خلوت میگیرم +:نه :_خوبه که نداری...موجودِ بیخودیه.. ناخودآگاه تصویر محسن در ذهنم جان میگیرد. پسرخاله‌ی فاطمه... یک بار فاطمه گفت:"حیف که پسرخاله نداری"... ناخودآگاه لبخند میزنم. مسیح،دو دستش را روی فرمان،در هم قفل میکند :_به چی میخندی ؟ +:هیچی...چیز مهمی نیست.. :_نیکی؟ +:جانم؟ ناخودآگاه میگویم،به خدایی که روزی هفده بار برابرش خاضعانه رکوع میکنم قسم... به همه‌ی مقدسات عالم قسم که ناخودآگاه میگویم.. آنقدر طبیعی و از ته دل،که خودم هم جا میخورم. مسیح به صورتم زل زده.. من... من با دل و دینم چه میکنم خدایا... *مسیح* نمیتوانم چشم از نیمرخش بگیرم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . از گونه‌های اناری‌اش که سرخ شدهاند و نیکی،بی‌اختیار،پشت انگشتانش را رویش گذاشته. آنقدر قشنگ و پر از روح میگوید"جانم" که قلبم از تپش میافتد.. نه! اشتباه گفتم. قلبم جان میگیرد،مثل یک دونده‌ی مسابقه‌ی جهانی،انگیزه‌ی تپش میگیرد. خون را با قدرت به رگهایم تزریق میکند. قلبِ های عالم فدای یک "جان" گفتنت... من که هیچ..تمام قلب تصمیم گرفته‌ام نیکی را عاشق کنم،اما به نظر میرسد هربار من بیشتر از قبل عاشقش میشوم. به خودم میآیم :_میخوام اگه آرش و زنش،چیزی گفتن.. به دلت نگیری..یه مقدار شیرین عقلن.. نیکی با تعجب نگاهم میکند +:زشت نیست آدم پشت سر پسرخاله‌اش اینطور حرف بزنه؟؟ پوفی میکنم و به روبه‌رو خیره میشوم. نیکی جان تو چه میدانی از آرش و زبان تلخ و گزنده‌اش... که باعث شده،از او و خانواده‌اش همیشه دوری کنم. ★ نیکی،جلوی آیفون میرود:ماییم مهوش جان...من و مسیح. مهوش،همسر آرش "بفرمایید" میگوید و در با صدای تیکی باز میشود. جعبهی شیرینی که به اصرار نیکی خریده‌ام روی دست جابه‌جا میکنم. لبخندی میزنم و ميگویم :_خبرگزاری مامانشراره دیشب همه‌ی اطلاعات رو راجع آرش و خانمش داده،آره؟ نیکی میخندد +:نه،وقت نشد... در را فشار میدهم و به نیکی اشاره میکنم. سوار اسانسور میشویم. نیکی برمیگردد و در آینه؛ دستی به چادر و روسری‌اش میکشد. خم میشوم و نزدیک گوشش میگویم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . :_خوبی خانم... مثل همیشه! نیکی،خجول میخندد و سرش را پایین میاندازد. آسانسور میایستد. جلوی در واحدشان که میرسیم،با اضطراب میگویم :_ببین ممکنه آرش یا مهوش چیزی بگن... نیکی با آرامش لبخندی به صورتم میپاشد +: ناراحت نمیشم آقامسیح...هرکس هرچیزی گفت من ناراحت نمیشم..خیالت راحت... لبخندی از سر آسودگی میزنم. نیکی،چادرش را سفت میکند و کوبه‌ی روی در را میزند. بعد سریع انگار یاد چیزی افتاده میگوید:بده من..جعبه شیرینی رو بده من. جعبه را به دستش میدهم. آرش در را باز میکند:به به آقامسیح،چشممون به جمال شما روشن.. سلام خانم.. سرد و خشک جواب سلامش را میدهم. نگاهش به نیکی و چادرش را اصلا نمیپسندمـ. نیکی اما گرم و صمیمی تعارف میکند +:سلام آقا آرش...خوب هستین؟ ببخشید اسباب زحمت شدیم... آرش دستش را برابرم دراز میکند. جدی و رسمی دستش را میگیرم و سریع رها میکنم. آرش اینبار وقیحانه دستش را برابر نیکی دراز میکند. نیکی لبخندِ صمیمانه‌ای میزند و جعبه‌ی شیرینی را به طرف آرش میگیرد :زحمت دادیم، ناقابله آرش با پوزخند میگوید:اختیار دارین..مگه این که شما سبب خیر بشید و این آقامسیح ستاره‌ی سهیل رو رؤیت کنیم... از قرار معلوم هم که خانم، شما کلا دستت تو کار خیره... و بعد،خودش به متلکش میخندد. عصبانی‌ام.اصلل نباید اینجا میآمدم. نگاهی به نیکی میاندازم. مظلومانه،سرش را پایین انداخته و به کفشهایش خیره شده. احساس میکنم خون در مغزم قُل میزند و میجوشد. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ حضرت آقا (حفظه الله): زن در خانه، هوایی است که🌸 بدون او تنفس ممکن نیست...❌ • و سلام الله علیها مبارک 😍🎉 . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰#⃣ | | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1560 𓈒 . 𐚁 شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے ╰─ @asheghaneh_halal . 🌙 ⏝