💛🔅💚🔅💙
#عشقینه
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹 #قسـمـت ســے_و_هفتم
خانم جان خودت یه کاری بکن منم عروستون بشم☹️
قرآن رو اروم باز کردم
سوره نور اومد
شروع کردم به خوندن معنیش تا رسیدم به ایه 26 سوره
فک کنم جواب من همین آیه بود
لخَْبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئکَ مُبرََّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ(26)
زنان ناپاک شایسته مردانى بدین وصفند و مردان زشتکار و ناپاک نیز شایسته زنانى بدین صفتند و (بالعکس) زنان پاکیزه نیکو لایق مردانى چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانى همین گونهاند، و این پاکیزگان از سخنان بهتانى که ناپاکان درباره آنان گویند منزهند و بر ایشان آمرزش و رزق نیکوست.
ولی خدایا؟!😰
من جزو زنان نا پاکم یا زنان پاک
خودت که میدونی ته دل چیزی نیست
اگه قبلا کاری هم کردم از روی ندونستم بوده
اخر هفته شد و استرس تمام وجودمو فرا گرفته بود...دفعه ی قبل دوست داشتم زودتر شب بشه و آقا سید اینا بیان ولی الان واقعا میترسیدم...بدنم داغ شده بود...😓
خلاصه شب شد و زنگ خونه صدا خورد😁
-خدایا خودت کمکم کن
از لای در اشپزخونه نگاه میکردمشون....بازم مثل دفعه اول پدر و مادرش اومدن تو وپشت سرشون آقا سید و زهرا.👌
میدیدم بابام خیلی سرد تحویلشون گرفت. چند دقیقه ی اول به سکوت و گذشت و هیشکی چیزی نمیگفت.😶
از استرس داشتم میمردم
سید هم سرش رو پایین انداخته بود و اروم با تسبیح عقیقش داشت ذکر میگفت
شاید اونم استرس داشت
همه تو حال خودشون بودن که صدای پدر سید سکوت رو شکست:
خب آقای تهرانی...امر کرده بودید خدمت برسیم...ما سرا پا گوشیم.☺️
-بزارید دخترمم بیاد بعد حرفامو میگم...
مامانم رو کرد سمت اشپزخانه و گفت ریحانه جان...بیا دخترم
پاهام سست شده بود انگار..چادرمو سرم کردم و اروم رفتم بیرون و بعد از گفتن یه سلام اروم یه گوشه ای نشستم...
مامانم بلند شد پذیرایی کنه که بابام گفت بشین...برای پذیرایی وقت هست😕...
-خب...اقای علوی...من نه قصد ازار و اذیت شما رو دارم و نه قصد جسارت...
من روز اول که اومدید فکر میکردم قضیه یه خواستگاری ساده هست ولی هرچی بیشتر جلو رفتیم با حرف هایی که آقا پسر شما زدن و حرکتهای دخترم فهمیدم قضیه فجیع تر از این حرفهاست
میدونم این دوتا قبلا حرفهاشونو باهم زدن...اما رسمه که شب خواستگاری هم باهم صحبت کنن
منم مشکلی ندارم...
ولی بعد از اینکه من حرفهامو زدم..
من با ازدواج اینها مشکلی ندارم...
فقط...
حق گرفتن عروسی و جشن رسمی ندارن..چون دوست ندارم کسی داماد تهرانی بزرگ رو اینجوری ببینه.😒..خرج عروسیشونو هم میدم به خودشون.
اقا سید سرش رو پایین انداخته بود و هیچی نمیگفت
دخترم قدمش روی چشم ما و هروقت خواست میتونه بیاد و مادر و پدرشو ببینه ولی این اقا حق اومدن به اینجا رو نداره و ما هم خونشون نمیایم😠
و جایی هم حق نداره خودشو به عنوان داماد من معرفی کنه
حالا اگه شرایط من رو قبول دارین برین تو اتاق صحبت کنین
بغضم گرفته بود😢 اخه ارزوی هر دختریه که لباس عروسی بپوشه و دوستاش تو عروسیش باشن.
اشکام کم کم داشت جاری میشد...
یه نگاه با بغض به سید کردم و اونم اروم سرشو بالا اورد.
ادامه دارد...
@asheghaneh_halal
💛🔅💚🔅💙
💛🔅💚🔅💙
#عشقینه
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹 #قسـمـت_ســے_و_هشتم
سکوت عجیبی جمع رو فرا گرفته بود
در ظاهر تصمیم سختی بود
ولی من انتخابمو کردم.😬
(در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن/شرط اول قدم آن است که مجنون باشی)
یه لحظه باز با سید چشم تو چشم شدم
چشمامو آروم به نشونه تایید بستم و باز کردم
که یعنی من راضیم
لبخند کمرنگی توی صورت سید پیدا شد🙂
فهمیدم اونم مشکلی نداره
همون دیقه سید روکرد به بابام و گفت پس اگه اجازه بدید ما بریم اتاق حرفامونو بزنیم✋
همه شوکه شدن...این حرف یعنی که اقا سید شرطها رو قبول کرده.😳
بابام رو کرد سمت من و پرسید: دخترم تو نظرت چیه؟!
هیچی نگفتم و فقط سرم رو پایین انداختم🙊
که مادر سید گفت خوب پس به سلامتی فک کنم مبارکه
بابام هم گفت: گفتم که عمق فاجعه بیشتر از این حرفهاست
مامانم اتاق رو به زهرا نشون داد و زهرا هم اروم ویلچر سید رو به سمت اتاق هل داد...منم پشت سرشون رفتم🚶♀
وارد اتاق که شدیم زهرا گفت: خب ریحانه خانم اینم آقا سید ما...نه چک زدیم نه چونه بالاخره اومد توی اتاق شما 😄
یه لبخند ریزے زدم و سید با یه چشم غره زهرا رو نگاه کرد و گفت خوب زهرا خانم فک کنم دیگه شما بیرون باشین بهتره
بله بله...یادم نبود دوتا گل نوشکفته حرفهای خصوصی دارن 😍
-لا اله الاالله
-باشه بابا الان میرم بیرون...خوب حرفاتونو بزنینا...جایی هم کمک خواستین صدام بزنین تقلب برسونم و زهرا بیرون رفت
هم من سرم پایین بود هم اقا سید
اروم با صدای گرفته و ضعیفم گفتم:
-آقا سید خیلی معذرت میخوام ازتون به خاطر رفتار پدرم😞
-خواهش میکنم ریحانه خانم..این چه حرفیه...بالاخره پدرن و نگران شما ...ان شاالله که همه چیز درست میشه...فقط الان که از دستشون دلخورید مواظب باشین حرفی نزنین که دلش بشکنه و احترامشون حفظ نشه...
-نمیدونم چی بگم راستیتش فکر میکردم از وقتی که دیگه به قول خودم به خدا نزدیک شدم باید دیگه دنیام قشنگ و راحت میشد ولی هر روز سخت تر از دیروز شد
اقا سید یه لبخند آرامش بخشی زد و سرش رو پایین انداخت و شروع کرد به بازی کردن با تسبیح قشنگ عقیقش و اروم این بیت رو خوند:
(پاکان زجور فلک بیشتر کشند/گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیاب)
ریحانه خانم نگران نباشین...شما با خدا باشین خدا هم همیشه با شماست...اگه گاهی هم امتحاناتی میکنه به خاطر اینه که ببینه حواستون بهش هست..میخواد ببینه واقعا دوستش دارین یا فقط ادعایین...مطمئن باشین اگه بهش ثابت بشه دوستش دارین یه کاری میکنه که صد برابر شیرین تر از قبل هست.☺️
ادامه دارد...
@asheghaneh_halal
💛🔅💚🔅💙
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
[😌] آخ دووون 😊
امسب سب قدلِه😉
موخام قلآن به سَل بگیلم
بلا ظهول امام سَمان💚 و
شفاے همه ملیضا دعا بتونم🙏
[😊] جهت تعجیل در فرج آقامون
و سلامتے و طول عمر باعزت
رهبر عزیزمون و شفاے عاجل
همه بیماران دست به دعا شیم
و 14 صلوات هدیه ڪنیم🌹
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
•🍼• @Asheghaneh_Halal
🍃دعای روز #بیستویکم ماه رمضان🌙
⭐️●بسم الله الرحمن الرحیم
🌟●اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً،
⭐️●وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً،
🌟●وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً،
⭐️●يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ.
🍃خدایا در این ماه برای من به سوی خشنودی ات دلیلی قرار ده، و برای شیطان راهی به سوی من قرار مده، و بهشت را منزل و آسایشگاهم قرار ده، ای برآورنده حاجات خواهندگان.🍃
#بیستویکمین_روزماه_مهمونی_خدا🌕
#التماس_دعا👌
💛🍃||• @asheghaneh_halal
🌸🌸🌸
🌸🌙
🌸
#ویتامینه
باید به زمان⏰ صرف افطار و شام توجه داشت.
❌ نبایستی بدون در نظر داشتن حجم غذای خورده شده در افطار وارد مرحله شام خوردن شد.
صرف افطار میبایست در اولین فرصت ممکن صورت گیرد✔️ تا تداخلی با زمان شام خوردن🍛 پیش نیاورد.
فاصله زمانی افطار و شام باید آنقدر باشد که در موقع صرف شام غذای هضم نشده در معده نباشد. ⛔️
زمان شام خوردن هم باید طوری برنامه ریزی شود که تا قبل از خواب😴 زمان کافی برای هضم وجود داشته باشد و نباید ❌با شکم پر به رختخواب رفت.
#هر_روز_با_اصول_تغذیه_ماه_مبارک_رمضان🌙
#قسمت21
#داشتنـ_رمضاڹے_سالمـ_با_ما👇
🌙| @asheghaneh_halal
🌸
🌸🌙
🌸🌸🌸
🌸🌙🌸🌙
🌙🌸🌙
🌸🌙
🌙
#رساله
❓سوال: پر ڪردن دندان در ماه مبارڪ رمضان چھ حڪمے دارد؟
✅ پاسخ: چنانچھ توجھ داشتھ باشد چیزے از حلق پایین نرود؛ چھ موادے ڪھ بھ ڪار مےبرد و چھ آب یا دارویے ڪھ داخل دهن مےشود اشڪال ندارد.
📚مطابق با فتاوای حضرت آیتالله العظمی خامنهای
🍃🌷 @asheghaneh_halal
🌙
🌸🌙
🌙🌸🌙
🌸🌙🌸🌙
🍃🌙🍃
🌙🍃
🍃
#ادعيه:
[دعاے ابوحمزه ثمالے]
#قسمت_بیست_و_یکم:
وَتَوَفَّنى فى سَبیلِکَ وَعَلى مِلَّهَ رَسوُلِکَ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ اَللّهُمَّ
و در راه خود و بر کیش پیامبرت صلى الله علیه وآله بمیرانم خدایا
🍃🌙
اِنّى اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَالْفَشَلِ وَالْهَمِّ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَالْغَفْلَهِ
به تو پناه مى برم از کسالت و سستى و اندوه و ترس و بِخالَت و بى خبرى
🍃✨
وَالْقَسْوَهِ وَالْمَسْکَنَهِ وَالْفَقْرِ وَالْفاقَهِ وَکُلِّ بَلِیَّهٍ وَالْفَواحِشِ ما ظَهَرَ
و سنگدلى و بیچارگى و فقر و ندارى و از هر بلا و هرزگى هر چه آشکار باشد
🍃🌙
مِنْها وَما بَطَنَ وَاَعوُذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لا تَقْنَعْ وَبَطْنٍ لا یَشْبَعُ وَقَلْبٍ لا
از آنها و هر چه پنهان و پناه مى برم به تو از نفسى که قانع نباشد و شکمى که سیر نشود و دلى که
🍃✨
یَخْشَعُ وَدُعاءٍ لا یُسْمَعُ وَعَمَلٍ لا یَنْفَعُ وَاَعوُذُ بِکَ یا رَبِّ عَلى
نهراسد و دعایى که پذیرفته نشود و کارى که سود ندهد و پناه مى برم اى پروردگارم در مورد
🍃🌙
نَفْسى وَدینى وَمالى وَعَلى جَمیعِ ما رَزَقْتَنى مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ
خویشتن و دین و مال و همه آنچه به من روزى کرده اى از شیطان رانده درگاهت
🍃✨
اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ اَللّهُمَّ اِنَّهُ لا یُجیرُنى مِنْکَ اَحَدٌ وَلا اَجِدُ
که براستى تو شنواى دانایى خدایا کسى نیست که مرا از تو درپناه خود گیرد و جز تو پناهگاهى
🍃🌙
مِنْ دوُنِکَ مُلْتَحَداً فَلا تَجْعَلْ نَفْسى فى شَىْءٍ مِنْ عَذابِکَ وَلا
نیابم پس مرا در چیزى از عذاب خود قرارم مده و مرا به هلاکت و عذاب دردناک
🍃✨
تَرُدَّنى بِهَلَکَهٍ وَلا تَرُدَّنى بِعَذابٍ اَلیمٍ اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى وَاَعْلِ
بازمگردان خدایا عملم را بپذیر و نامم را بلند کن و
🍃🌙
ذِکْرى وَارْفَعْ دَرَجَتى وَحُطَّ وِزْرى وَلا تَذْکُرْنى بِخَطیئَتى وَاجْعَلْ
درجه ام را بالا بر و گناهم را بریز و به خطایم مرا یاد مکن و
🍃✨
ثَوابَ مَجْلِسى وَثَوابَ مَنْطِقى وَثَوابَ دُعآئى رِضاکَ وَالْجَنَّهَ
پاداش این مجلس مرا و پاداش گفتارم را و پاداش دعایم را خوشنودى خودت و بهشت قرار ده
🍃🌙
وَاَعْطِنى یا رَبِّ جَمیعَ ما سَاَلْتُکَ وَزِدْنى مِنْ فَضْلِکَ اِنّى اِلَیْکَ
و بده به من اى پروردگار من تمام آنچه را از تو خواستم و از فضل خویش بر من بیفزا که من براستى بسویت
{•🌼•} @asheghaneh_halal
🍃
🌙🍃
🍃🌙🍃
🌈🍃
🍃
#ویتامینه
✍بسم الله
یڪے از رفتارهاے نامناسب در روابط زناشویے خودخواهے است
بسیارند عروس و دامادهایے ڪہ فقط خود را میبینند و بہ راحتے و آسایــش خود مے اندیشند و همیشہ جملاتے نظیر این جملہ را مے گویند🗣
‼️من این خوراڪے را دوست ندارم!
‼️من نمیتوانم فلان ڪار را انجام بدهم!
‼️من از رفتار پدر و مادر تو خوشم نمے آید!
و....
در حالیڪہ صفــ😍ـاے زندگے زناشویے بہ این است ڪہ انسان بہ راحتے و آسایش همسر خود فڪر ڪند
فراموش نڪنیم با پیوند ازدواج (من) تبدیل بہ (ما) شدہ است
📚 #آداب_عشق_ورزے
1⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_یکم
❌ #پرهیز_از_خودخواهی
{💍} @asheghaneh_halal
🍃
🌈🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز به نیت: "شهیـد محمدمهدے فریدونے" جمع صلوات گذشتھ 🌷۱۰۲
🌷🍃
🍃
#چفیه
《 شنیدید ڪه میگن توے #شبهاےقدر سرنوشٺ یکسال اینده ادمها رقم میخوره؟!
#شهیدمحمدے قبل از شبهاے قدر شهید شد.
#شهیدخواجھ_صالحانے قبل ماه رمضان شهید شد.
#شهیدراه_چمنی قبل از ماه رمضان شهید شد.
#شهیدفریدونے در #سیزده_خرداد امسال که مصادف با اولین شب قدر بود شهید شد.
یعنے سالهاے قبل توے شب هاے قدر از خـدا #شهادٺ رو گرفٺھ بودن ...
👈پس مراقب باشیم دسٺ خالے برنگردیم در این شبهای عزیز...》
🍃 @Asheghaneh_halal
🌷🍃
🍍🍜🍍🍜🍍
🍜🍍🍜🍍
🍍🍜🍍
🍜🍍
🍍
#مائده
#افطار🔰
#اشکنه
مواد لازم
کره : ۳۰ گرم
تخم مرغ : ۲ عدد
پیاز : ۱ عدد متوسط
آب : ۳ لیوان
مرزه : ۱ قاشق غذا خوری
نمک و فلفل : به میزان لازم
زرد چوبه : به میزان لازم
آرد : ۲ قاشق غذا خوری
سیب زمینی : ۴ عدد
#دستورپخت🔰
ابتدا پیاز را خرد کنید و در درون قابلمه به همراه کره پیاز را تفت دهید.
بعد از اینکه پیاز طلایی شد آرد را به پیاز اضافه کنید و تفت دهید در مرحله بعدی طرز تهیه اشکنه مرزه خشک را به همراه نمک و فلفل و زرد چوبه به پیاز و آرد اضافه کنید و هم بزنید تا مواد اشکنه با یکدیگر به خوبی مخلوط شوند سپس سیب زمینی ها را که در ابعاد دلخواه خرد کرده اید به مواد اضافه کنید.
و ۳ لیوان آب در درون قابلمه بریزید حرارت گاز را کم کنید . درب قابلمه را ببندید بعد از اینکه سیب زمینی به خوبی پخته شد تخم مرغ ها را در درون قابلمه بشکنید و مواد اشکنه را هم بزنید. وقتی که تخم مرغ ها سفت شدند و خودشان را گرفتند غذای شما آماده است.
اشکنه را می توانید به همراه ترشی مخلوط و یا انواع ترشی و پیاز و سبزی خوردن میل کنید در هنگام سرو اشکنه می توانید مانند دیزی (آبگوشت ) در داخل آب اشکنه مقداری نان ترید کنید و بعد این غذای خوشمزه را میل کنید
#فوت_کوزه_گری
غلظت اشکنه باید مانند سوپ شود و مدت زمان پخت این غذای سنتی ۳۰ دقیقه است.اگر نمی خواهید تخم مرغ ها را در درون اشکنه به شکل تکه ای باشند می توانید آن ها را در درون ظرفی مناسب بشکنید و هم بزنید سپس تخم مرغ های هم زده شده را به اشکنه اضافه کنید و مرتب اشکنه را هم زنید تا تخم مرغ ها در درون اشکنه سفت شوند.
در روش پخت اشکنه برای خوش طعم کردن این غذا می توانید به تخم مرغ ها مقداری زعفران اضافه کنید.اضافه کردن آرد به اشکنه باعث قوام بیشتر این غذا می شود.در طرز تهیه اشکنه از شنبلیله خشک و ساطوری شده هم می توانید استفاده کنید.
طرز تهیه اشکنه را با بهترین روش پخت در این بخش از آشپزی مجله آرگا مشاهده کردید که امیدواریم با این دستور آشپزی بتوانید اشکنه خوب و خوش طعمی را طبخ کنید.
🍳| @asheghaneh_halal
🍍
🍜🍍
🍍🍜🍍
🍜🍍🍜🍍
🍍🍜🍍🍜🍍
#قرار_عاشقی
~💛~ما را کرمشــ داد[🍃]
~~ زهرغصهـ نجاتـ[😍]
~💛~برمعرفتو مـرامِـ[☺️]
~~سلطـان صلواتــ[🎈]
#یا_امام_رضا🍃
#بطلب_مارا😭
••🌙•• @asheghaneh_halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
#عشقینه
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
🌹 #قسـمـت_ســے_و_نهــــــم
حرفهاش بهش ارامش میداد...نمیدونستم چی بگم..فقط گوش میکردم.
-خوب ریحانه خانم...شما سوالی ندارید که بپرسین؟!
-نه آقا سید
-اما من یه حرفهایی دارم
-بفرمایید
-میخواستم بگم یه ادم نظراتش شاید با گذشت زمان تغییر کنه
شاید تفکرش به یه چیز عوض بشه
شاید یه کسی یا چیزی رو که قبلا دوست داشت دیگه دوست نداشته باشه
به نظرم باید به همچین ادمی حق داد
-این حرفها یعنی چی آقا سید؟!
-یعنی که....چطور بگم اخه..
-چیو چطور بگید
-میدونید شما حق دارید با خونواده و کنار خونوادتون زندگی کنین..راستیتش من هم نظرم نسبت به شما...
اینجا که رسید اشکام بی اختیار جاری شد
-راستیتش من هم نظرم نسبت به شما همون نظر سابقه و دوستتون دارم
اخییشش از اشکاتون معلوم شد شما هم دوستم دارید
-خیلی بد هستین !
-خواهش میکنم...خوبی از خودتونه
-به قول خودتون لا اله الاالله
-خوب بهتره خانواده ها رو بیشتر منتظر نزاریم...شما هم اشکاتونو پاک کنین فک میکنن اینجا پیاز پوست کندیما...بریم بیرون ؟!
-بله بفرمایین
-فقط زهرا رو صدا کنین بیاد کمکم کنه که بیام...
-اگه اجازه بدین خودم کمکتون میکنم
و اروم ویلچر اقا سید رو هل دادن و به سمت خانواده ها رفتیم...مادر اقا سید با دیدن این صحنه بی اختیار شروع به دست زدن کرد و مامان منم یه لبخندی روی لبش نشست
اونشب قرار عقد رو گذاشتیم و یه روز بی سر و صدا و هیچ جشن گرفتنی رفتیم محضر ومراسم عقد رو برگزار کردیم...پدر اقا سید یه خونه کوچیک برامون خرید و با پول عروسی هم چون من گواهینامه داشتم یه ماشین معمولی خریدیم...
یک ماه پس از عقد...
-ریحانه جان
-جانم آقایی
-خانمی دلم خیلی برا امام رضا تنگ شده...همسفرمون میشی یه سفر بریم؟!
-شما هرجا بخوای بری ما در رکابتیم فرمانده
-اخه چه قدر یه نفر میتونه خانم باشه حالا با هواپیما بریم یا قطار؟!
-هیچکدوم
-یعنی چی؟!با اتوبوس بریم؟!
-نوچچچ....من خودم میخوام راننده آقای فرمانده بشم
-ریحانه نه ها...راه طولانیه خسته میشی...
-هرجا خسته شدیم میزنیم بغل استراحت میکنیم...
-لا اله الا الله...میدونم الان هرچی بگم شما یه جواب میخوای بیاری...بریم به امید خدا...داعش نتونست مارو بکشه ببینم شما چیکار میکنی؟!
اماده سفر شدیم و به سمت مشهد حرکت کردیم...تمام جاده برام انگار ورق خوردن یه خاطره شیرین بود تو ماشین نشسته بودیم و من پشت فرمون و داشتیم اولین سفر دونفره با ماشین خودمونو تجربه می کردیم
-ریحانه جان چرا از این جاده میری جاده اصلی خلوته که
-کار دارم
-لا اله الا الله...اخه اینجا چیکار داری؟!
-صبر داشته باش دیگه
راستی آقایی؟!
-جانم ریحانه بانو؟؟
-اون مسجده کجا بود دقیقا ؟!
-کدوم مسجد؟!
-همون مسجده که اونروز وایساده بودیم برای نماز درش بسته بودا...
-اها...اها...یکم جلوتره...حالا اونجا چیکار داری؟؟
-اخه اونجا اولین جایی بود پی بردم شما چه قدر خوبی
-امان از دست شما بانو
-ریحانه جان؟
-جان ریحانه
-اونموقع ها یه اهنگی داشتی نداری الان؟
-ااااا سید
-خوب چیه مگه..چی میگفت اهنگه ؟!؟اها اها خوشگلا باید برقصن
-سید؟!
-باشه باشه...ما تسلیم...
ریحانه ؟!
-جان دل
-ممنون که هستی
جلوی مسجد ترمز کردم و پیاده شدم و به سیدم کمک کردم رو ویلچرش بشینه...و رفتیم سمت مسجد...
-اااا ریحانه انگار بازم درش قفله
-چه بهتر مثل اون موقع بیرون نماز میخونیم...
-اخه الان وقت اذان نیست که
-دو رکعت نماز شکر میخوام بخونم...
-ریحانه همه چی مثل اون موقع به جز من و تو...اون موقع من دو تا پا داشتم که الان ندارم...ولی الان شما دوتا بال داری که اونموقع نداری...
ریحانه جان الان میفهمم که تو فرشته ای...
💥پـایـان
💟 @asheghaneh_halal
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜
عاشقانه های حلال C᭄
💜⚜💚⚜💜⚜💚⚜💜 #عشقینه ✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن ✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے 🌹 #قسـمـت_ســے_و
ســــــلاممممم✋
خدمتــ اعضاے محتــــرم و محتــرمہ
ڪانالِ عٰاشِــ😍ــقانِہ ــهٰاےِ حَلٰالツ
خبــ اینم از آخــرینــ قسمتــ رمان ژابِــ😅😍
#چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن ❤️🍃
امیــدوارم ڪہ دوسِــش داشتــہ باشــین👌🌸🎈
و بابتــ اینــ چنــدروز اخیــرهم ڪہ تأخــیر ایــجاد شد تو بارگــذارے #رمان بنــده حقیــر رو عفــو بنومــایید🙏
باشــد ڪہ در دفعــات بعدے جبــران ڪنیــم💜✨
التــماســ دعــاے خـیــر🌹🍃
هدایت شده از عاشقانه های حلال C᭄
#قائمانه
بھ رسم و قرار ھر شب
راس ساعـ⏰ـت ۲۳
الھے بحق دماء شھـ💚ــدائنا
و بحق ثامـ💛ــن الحجج
عجل لولیڪ الفرج
#قرائت_همگانےدعاےفرج🙏
•📖• @asheghaneh_halal
🍃دعای روز #بیستودوم ماه رمضان🌙
⭐️●بسم الله الرحمن الرحیم
🌟●اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ فَضْلِكَ
⭐️●وَ أَنْزِلْ عَلَيَّ فِيهِ بَرَكَاتِكَ
🌟●وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِكَ
⭐️●وَ أَسْكِنِّي فِيهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِكَ
🌟● يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ
🍃خدايا در اين ماه درهاى فضلت را به روى من بگشا،و بركاتت را بر من نازل فرما،و به موجبات خشنودىات موفقم بدار،و در ميان بهشتهايت جايم ده،اى برآورنده خواهش درماندگان🍃
#بیستودومین_روزماه_مهمونی_خدا🌕
#التماس_دعا👌
💛🍃||• @asheghaneh_halal