❤️💚 #آقامونه 💚❤️
به جمهورے اسلامے ایران گفته ایم آرے ••🇮🇷••
به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران، نه ••😎••
کجا دیدی که یکمظلوم تا اینحد قوی باشد ••😌••
اگرچه قدرت ما می شود تحریم، کتمان نه ••💪••
دفاعِ از حرم یعنی قرارِ جنگ اگر باشد ••👊••
زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه ••😏••
پ.ن:
جانبہڪفداریماےجانانــــ☺️✋
#دوازدهفروردینـــ🌸🍃
••/🌿/•• @asheghaneh_halal
🕗🍃
🍃
#پابوس
ناز بر
فیض مسیحا
میڪنم جایے ڪه باشد
خاڪ درگاه تو بر دردم شفا
موسے ابن جعفر عضو عضوم گر
ز هم گردد جدا صد بار بهتر
ڪز تو یڪ لحظه دلم
گردد جدا موسے
ابن جعفر
🏴شهادت ڪاظم آل نبے،
حضرت امام موسے ڪاظم(ع)
تسلیت باد.
#السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضا🏴
🍃 @asheghaneh_halal
🕗🍃
💍🍃
🍃
#همسفرانه
تمام خنده هایم را•☺️•
نـذر ڪرده ام..!!
تا تـ∞ـو هـمان باشے•😊•
ڪه شبـــ هنگــام•🌷•
عطر دستـهایت••
دلتنگی ام را به باد مےسپارد•💞•
#خندهمنباعطر
#دستهایت_رابطه_تنگاتنگدارد💖
🍃 @asheghaneh_halal
💍🍃
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
★ ببشید، ببشید بلید تنال تهـ😬
بـا بهـ دنیا اومدن #دُڪتُل دلام😎
زحمـیتون نتُنم
★ از وختے حیلے نےنے بودم
#شیاشت رو دوش داستم🕶
★ بلای عمـین حُدا لُفت تَلد
منِ کوشولو رو دخیخا☺️
لوز سمهوری اشلامی دنیا آوُلد
★ لاستے تفلدت مبالت
سمهوری اشلامی🇮🇷
من حیلے حیلے عاجختم😍
★ عُدا تولو بلای ما عِفظ تُنه🙏
منم بلای تو تا 200 شال عِفظ تُنه
🎀 چشم آبے من زندگے یعنے
لبخند دندون نمای تــووو 😍
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
🎯°•| #غربالگرے |•°🎯
سڪانس اول🎬
خغقــان و ظلمے غیر قابل تحمل
همهـ ایران را فـــرا گــرفتهـ بود.
ابـــرقدرتهای پـوشالے شاه ایران
را روی انگـــشت خــود مےچرخاندند.😐
سڪانس دوم🎬
قــیام سال 1342 ڪه در زمان حیات
امام خمینے( رحمه الله)✋ انجام شد.
سڪانس سوم🎬
15 سال بعــد یعنے در سال 1357
درست در زمستانے ڪه ظلم همه جا را فرا گرفتهـ بود و شـاه فراوی شده بود اتفاقے افتاد ڪه زمستان را بهـ بهاری فراموش نشدنے تبدیل ڪرد.☺️
( آغـــاز ایرانے مستــقل)🇮🇷
سڪانس چهارم🎬
انتخـــابے دیگــر ڪه مشت
محڪمے بود بر دهـــان #یاوه_گویان👊👊
#جمهوری_اسلامے_ایران🇮🇷🇮🇷
#جمهوری_اسلامے🇮🇷
مـــانند ڪشتے نــوح آمـــد
و ایران را از ظلم و خفقان و #غربگـــرایے
نجــــات داد.😎
12#فروردین🇮🇷
•|🎯|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_چهل_وسه ♡﷽♡ سخت ترین لحظات زندگی آدم شاید همان لحظاتی است که آد
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_چهل_وچهار
♡﷽♡
دوباره یک نگرانی بد ریخت و قیافه ای چنگ میزند به دلم ومیگویم: بله یه ساعتی میشه که اون
تو
نیم نگاهی به من میکند و پرونده را از دستم میگیرد. دستور و دارو تجویز کنان میگوید: چیزی
نیست.عمل پیوند یه عمل نسبتا ساده است. نگران نباش.
سعی میکنم آقای دکتر! حرفش آسان است و عمل سخت....
پرونده را میبندد و دستم میدهد.میگوید:تو آیه ای اینو یادت باشه
و میرود.آیه را زیادی بزرگ کردید دکتر!
شماره بابا محمد را میگیرم و میگوید هنوز بیرون نیامده اند. خنده ام میگیرد! مثل مبتدی ها بی
خبرها رفتار میکنم.خودم که بهتر میدانم سه چهار ساعتی طول میکشد زنگ زدنم چه صیغه
ایست؟
خسته و با فکری مشغول مینشینم روی صندلی ایستگاه پرستاری و بی هدف خیره میشوم به
گلدان بی رنگ و روی روی میز.هنگامه کنارم مینشیند خبر دارد از اوضاع و احوالم . در آغوشم
میگیرد و حرفهای خودم را به خودم بر میگرداند.
تمام شود این اوضاع خدا کند!
به قدر جان کندن و فراقت روح از بدن سخت میگذرد این لحظات!ساعتم را نگاه میکنم.بعد قرنی
آن سه ساعت گذشت.هول ودستپاچه اوضاع را به هنگامه میسپارم سراغ برادرم میروم. به بخش
جراحی میرسم که همان لحظه دکتر سهرابی بیرون می آید. پا تند میکنم تا او و قبل از من سوالها
را از او پرسیده اند.با لبخند میگوید:خدا رو شکر...عمل خوبی بود. بقیه اش رو بسپارید دست خدا.
بازدم حبس شده ی همه به یکباره بیرون می آید و الحمدالله ها بلند میشود. اول اولش هم سپرده
بودند دست خدا دکتر! به ما جامعه ی پزشکی اعتباری نیست!
لبخند زهرا و خدا را شکر گفتنهایش بیش از همه به دل مینشیند.
بعد از چند دقیقه اول امیر حیدر و بعد ابوذر را بیرون می آورند. الهی بمیرم برای برادر جوانم!
اینطور دیدنش شبیه شکنجه بود. زهرا ابوذر ابوذر کنان با تخت همراه میشود مامان اشک شوق
میریزد و من تنها تشکر دارم برای خدایم.سخت نگرفته بود برای آدم ضعیفی مثل من...
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_چهل_وچهار ♡﷽♡ دوباره یک نگرانی بد ریخت و قیافه ای چنگ میزند به د
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_چهل_وپنج
♡﷽♡
امیرحیدر با چند سرفه چشم میگشاید.نگاهی به دور و برش می اندازد و گیج و فارق از زمان و
مکان میخواست موقعیتش را پیدا کند. صدای خدارو شکر به هوش اومد طاهره خانم توجهش را
جلب میکند.کربلایی ذوالفقار بالای سرش می آید و میپرسد:سلام بابا...خوبی حیدر جان؟
گلویش خشک تر از آنی بود که بتواند پاسخ پدرش را بدهد. سرفه ای کرد و با سر اشاره کرد که
حالش خوب است.
طاهره خانم سمت ایستگاه رفت و به آیه خبر داد که امیرحیدر به هوش آمده. آیه با خوشحالی
سمت اتاق او رفت. با خجالت ضربه ای به در نواخت و با سلام کوتاهی به کربلایی ذوالفقار وارد
شد. امیرحیدر همچنان سرفه میکرد.
امیرحیدر سرفه کنان پاسخش را داد. طاهره خانم بانگرانی پرسید:چی شده آیه جان؟
آیه نگاهش میکند و میگوید:چیزی نیست اثرات داروی بی هوشیه. یه مقدار کمی بهشون آب بدید.
خوب میشن چیزی نیست.
آیه شرمنده بود و این شرمندگی از تمام حرکاتش مشهود بود. امیرحیدر همانطور که جرعه ای از
آب را مینوشید پرسید:ابوذر...ابوذر چی شد خانم آیه؟
آیه حس کرد چقدر این لحن نگران و مردانه دلش را میلرزاند. چه احساسات خطرناکی بود! بی
مورد وخطرناک!آب دهانش را قورت دادو گفت:خوبه ...اونم چند دقیقه قبل از شما به هوش اومد
بخش پیوند بستریه...
امیرحیدر الحمداللهی میگوید و بعد میپرسد:تا کی باید اینجا باشه؟
_یکی دو ماهی مهمون ماست. بعدشم که شیش ماه باید تحت تدابیر شدید امنیتی باشه !
امیرحیدر اخمی میکند و میپرسد: چرا اینقدر طول درمانش زیاده؟
_داروهایی بهش میدیم که سیستم بدنیشو ضعیف کنه تا پیوندو پس نزنه...
_ای بابا...
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_چهل_وپنج ♡﷽♡ امیرحیدر با چند سرفه چشم میگشاید.نگاهی به دور و برش
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_چهل_وشش
♡﷽♡
آیه نگاهی به کربلایی ذوالفقار و طاهره خانم می اندازد و میگوید:من باید برم به ابوذر سر بزنم
مشکلی بود خبرم کنید. با اجازتون.
و بعد با خداحافظی کوتاهی از آنها از اتاق بیرون میرود.طاهره خانم خسته روی صندلی مینشیند و
میگوید: ای بابا بیچاره پریناز.
بعد سمت امیرحیدر میکند و رو به امیرحیدر میگوید:دیگه نبینم سر خود پاشی بیای از این کارا
بکنی ...
امیرحیدر با لبخند میگوید:دیگه یه کلیه دارم اونم لازمش دارم !نمیشه بدون اطلاع اهداش کنم....
طاهره خانم چشم غره ای میرود و میگوید:از تو هیچی بعید نیست !
کربلایی ذوالفقار اما دست میگذارد روی شانه ی پسرش و میگوید:خدا خیرت بده پسرم.
و خب امیرحیدر هم دلش خوش بود به این حمایتها!
نگاهش به در باز و سالن پر رفت و امد بود و فکرش پیش پرستارش...مثلا خوب میشد خانم آیه
چادری میبود و اصلا پرستار نبود!!!! سری تکان داد خندید به این افکار مسخره...به او چه اصلا!؟
آیه با نشاط سمت اتاق ابوذر حرکت کرد.خوشحال بود و سرمست از این خوبی. اتاق ابوذر را باز
کرد و زهرا را دید که دست ابوذر را در دست گرفته و مدام قربان صدقه اش میرود. با دیدن آیه
بلند شد و نگران گفت:کجایی تو؟ از وقتی به هوش اومده یه ریز ناله میکنه و درد داره.نگاهی به
صورت جمع شده از درد ابوذرش میکند
دستهایش را میفشارد و میگوید:خوبی داداشی؟ خیلی درد داری؟
بی هیچ حرفی فقط سری به نشانه ی تایید تکان میدهد.آیه خیره به ابوذر میگوید:احتمالا عوارض
عمله. میرم با دکترش صحبت کنم اگه موافق بود براش مسکن میزنم.
تو غصه نخور زهرا جان. مریض میشی کنار ابوذر میوفتی یه مریض میشه دوتاها!
زهرا محو لبخند میزند:الهی درد و بلاش بخوره تو سرم آیه...
ابوذر ناله کنان میگوید:ساکت شو ضعیفه....
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
°🐝| #نےنے_شو |🐝° ★ ببشید، ببشید بلید تنال تهـ😬 بـا بهـ دنیا اومدن #دُڪتُل دلام😎 زحمـیتون نتُنم ★ ا
#دڪترسلامجانم😋
دوست همیشگے👭
🎈🎈🎈🎂تولدت مبارڪ🎂🎈🎈🎈
انشاالله کہ سالیان سال ، سایہ دوست عزیز و بامرام و همه چی تمومت رو سرت باشہ😇😍
(مدیونے فڪ ڪنے خودمو میگم😜😋😎)
#شهیدبشے😍❤️
از طرف #خانواده_عاشقانههاے_حلالـ💓📝
#مخاطبخاصـ😌ـمان👇
#یافاطمهالزهرا😘😘❣
🌙•| #آقامونه |•🌙
↯• باید همیشـه نـامـت😌
•° نقش جُبیـــنـ شود👌
↯• هر گوهــــری ڪه💎
•° فاطـمه دارد چنیـنـ شود😇
↯• دشمـــنـ حـــریـفِ😏
•° شیعـــهے حیـــدر نمےشود😎
↯• هرگز حـــریـفِ👇
•° هیبــتـ رهبــــر نمےشود💚
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍
#نگاره(341)📸
#ڪپے⛔️🙏
°•🌹•° @Asheghaneh_Halal
°•❣•°
#صبحونه
مےشکفد خندهها←☺️،
در نَفَس ناز صبحـ🌤→
با تو تماشا کنیمـــ😎↓
مژدهٔ آغاز صبحـ🌼🍃→
#صبحتونبهشادڪامے😉✋
°•❣•° @asheghaneh_halal
••💙
#مجردانه
••موضوعاتے براے
گفتگو در جلسات خواستگارے••
••دوستان
••خانواده خود
••باورها واصول اخلاقے
••هدف ها وعلایق
••خویشاوندان و رابطه با آنھا
••باورها و ارزش هاے دینے
••پول و مسایل مالے
••خواسته ها و توقعات
••وظایف زن ومرد در خانواده
و...
#درموردشونفڪرڪنید😊
پ.ن:
شاعر رفته سیــزده بدر..!
@asheghaneh_halal
••💙