eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🌺 💐 {#خادمانه}👈 #تعجبانه😜 طبــق آمــار ارائهـ شده توسط ســازمان جهانے افسردگان بدخــیم😱 تعداد اف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ایشـــون👆 و عـــواملشون😎 تنهـــا دلیل ڪاهش شگفت انگـیز😄 آمـــار بعد از تعـطیلات هستنـــد😌 قــدر ایشون و عوامــلشون و مےدونیم و به داشتنشون مےبالیم☺️ •|🎬|• @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝° 😤|• بُیُو اونوَۍ. تاسِه اَس یاه یِسیدم. عسته م .بُیُو اونوَۍ. 🙁|• تا مِشماے من میّہ بَتّہ بِشہ میای بوتَم مےتونے 😍|• آخہ لپت دلم رو برده😘 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هفتاد ♡﷽♡ طرف مقابلم فقط انتظار کوتاه اومدن داشته باشم....نمیشه
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ متعجب نگاهم میکند و میگوید:جدی میگی؟ _جدی میگم! دست از کار میکشد و میگوید:و الان باید به من بگی؟ با اجازه کی ردش کردی؟ _با اجازه بابام! _محمد میدونه؟ _بله که میدونن! ناباور میگوید:کی بود آیه؟ این دست و آن دست میکنم و میگویم:آیین! شوکه میشود اینبار... دست میگذارد روی پیشانی اش و میگوید:پسر حورا؟ خونسرد هستم اما من! _بله پسر همسر مامان حورا... مبهوت تک خنده ای میکند و میگوید:اون از تو خواستگاری کرد آیه!؟ معادله ی پیچیده ای نبود!مامان عمه را چه شده بود من نمیدانم! _آره عزیزم. خواستگاری کرد به بابا گفتم و بعد جوابش کردم با کلی دلیل منطقی... _یعنی به پرینازم نگفتی!؟ ابرو بالا می اندازم و میگویم:میدونی که وقتی اسمشون میاد چقدر اعصابش خورد میشه. نگفتم واسه اعصابش..نگو واسه اعصابش البته اگه واقعا توانایی نگه داشتن این مهم رو پیش خودت داری! والا شما دوتا عین سیم رابط میمونید! منتظرید وصل به هم شید انتقال اطلاعات کنید! مالقه اش را تهدید وار سمتم میگیرد و میگوید:هوی مودب باش! ما ها فقط همراز همیم! خنده ام را در می آورد این همراز مهربان!.... همانطور که سمت اتاقم میروم دکمه های مانتو لباسم را باز میکنم و از پنجره ی اتاقم نگاهی به بیرون می اندازم... بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هفتادو_یک ♡﷽♡ متعجب نگاهم میکند و میگوید:جدی میگی؟ _جدی میگم! دس
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ پراید سفید رنگی جلو ساختمانمان پارک میشود و امیرحیدر کیف به دست از آن خارج میشود. لبخندی میزنم به حضورش.... کنار پنجره به دیوار تکیه میدهم و ناجوانمردانه خوشحالم که آیین سهم من نیست از زندگی... آیین دلم را اینجور گرم نمیکرد و من هیچ وقت اینطور با دیدن کسی شوق را در آغوش نمیگیرم و رویاها برایم تا به حال اینطور لالایی نخوانده بودند. مرد پایینی را یک جور خاص دوستش دارم اصلا دوصتش دارم! ________________ [فصل چهاردهم ] امیرحیدر با اعصابی متشنج از ماشین پیاده میشود و خود را کنترل میکند تا نگاهش نرود سمت پنجره ی بالا سرش. شب سختی بود دیشب. بهانه آورده بود برای نگار و البته نگار هم البته تا حدودی برایش چیزهایی تازگی داشت و تازه فهمیده بود شرایط کنار امیرحیدر آنقدرا هم گل و بلبل نیست! کلید انداخت و در کارگاه را باز کرد.هنوز کسی نیامده بود. تمرکز هم نداشت این روزها از بس که فکرش مشغول بود. تصمیمش را گرفته بود و امشب میخواست هر طور شده با مادرش صحبت کند. میخواستم ختم قائله کند. نه اینکه حرف حرف مادرش باشد. خانواده ی زن سالاری نبود خانواده شان. حرف اول و آخر را همیشه پدرش میزد باقی تابع و گوش فرمان بودند.طاهره خانم اما خوب رگ خواب امیرحیدر را میدانست.ترس از ایذای طاهره خانم و کربالیی ذوالفقار همیشه در دل امیرحیدر بود و طاهره خانم با همین حربه کارش را پیش میبرد. متفکر به گوشه ای خیره شده بود و به دنبال راهی برای خارج شدن از این دالان تاریک و تو در توی بحران زندگی اش بود. در کارگاه باز شد و قاسم داخل شد. با دیدن امیرحیدر لبخندی زد و گفت:به به سلام بر سید عاشق.... امیرحیدر آرام سلامی داد که قاسم با خنده گفت:چی شده؟ میزون نیستی اخوی؟ خواست بگوید چیزی نیست اما چیزی بود و برای اینکه دورغ نشود گفت: فکرم مشغوله قاسم موادی را که برای شام آماده کرده بود روی اپن آشپزخانه میگذارد و میگوید: چی شده مگه؟ امیرحیدر بدون اینکه پاسخش را بدهد گفت: قاسم بعضی وقتا فکر میکنم تو خیلی خوش به حالته ها! تکلیفت با زندگیت معلومه. چند وقت دیگه ازدواج میکنی میری سر زندگیت برای آینده ات بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_هفتادو_دو ♡﷽♡ پراید سفید رنگی جلو ساختمانمان پارک میشود و امیرحی
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ برنامه داری و میخوای مجتهد بشی...تکلیفت با زندگی معلومه .... از کدوم قصابی گوشت میخری ماهم بریم همونجا؟ قاسم لبخندی میزند و با لحن غریبی میگوید:طرف ما و زندگی ماهم اون خلد برینی که میفرمایید نیست میرحیدر! ما دردای خودمونو داریم واسه خودمون.... درد تو چیه اخوی اینجوری داری لا منگنه دست و پا میزنی؟ امیرحیدر کلافه میگوید: نمیدونم ! یه مانع گنده وخیلی بزرگ تو زندگیمه که واقعا نمیدونم چجور میشه درستش کرد! یه طرف دلمه... یه طرف دیگه باز دلمه و مادرم! حرف ایذا و احترامشون وسطه و دلم راضی نیست به رضاشون! قاسم کنارش مینشیند و میگوید: اصلا حرفی بهش زدی از اون خانم؟ امیرحیدر پوزخندی میزند و میگوید: یه لقمه برام گرفتن که میگن یا این یا هیچکی... اون بنده خدا هم نمیتونه کنار من خوشبخت بشه میدونم. قاسم دست به سینه متکیه میدهد به صندلی و متفکر میگوید: دلو بزن به دریا سید. توکل کن به خدا و حرفتو بزن! بزار یه کفری رو بهت بگم. هرچیزی تو دنیا دست خدا نباشه این امر ازدواج عجیب دستشه... کارتو بکن ولی اون خداییشو میکنه! امیرحیدر لبخند زنان نگاهش میکند و میگوید:یه پا حاج رضاعلی شدی واسه خودت ! باریک الله... قاسم میخندد و چیزی نمیگوید. از جا بلند میشود و به آشپزخانه میرود برای تهیه شام. در همان حال میگوید: من که سر در نمیارم این همکارات چی میگن ولی به نظرم شما زودتر برو خونه به زندگیت برس یه امشبو کارها عقب بمونه اتفاق خاصی نمی افته! امیرحیدر گویی دنبال همین تلنگر بود. دل قرص و محکم از جا برمیخیزد و میگوید:دارم میرم. بچه ها اومدن بگو حیدر گفت کارها رو تا هرجایی میتونن پیش ببرن فردا بررسیشون میکنم... و با خداحافظی کوتاهی سمت در رفت که صدای سید گفتن قاسم متوقفش کرد. سمتش برگشت و منتظر نگاهش کرد...قاسم لبخندی زد و گفت: _گر خدا یار است با خاور بپیچ! گر ورق برگشت موتور گازی به هیچ... امیرحیدر به خنده می افتد و میگوید: مثالاتم عین خودته! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
سجاده و تسبیـ📿ـح فرستد صلواٺ آیینہ بہ تلمیـ|🍃ـ|ـح فرستد صلواٺ میـ|🎉|ـلادِ صحیفہ هاے سجادیه اسٺ قرآن و مفاتیـ|📖|ـح فرستد صلواٺ 😍 🍃 @asheghaneh_halal 🎉🍃
🌙•| #آقامونه |•🌙 •|° بہـار؛ فصل نیستـ🌱 °|• مسیـر عـ ـبور تـ♡ـوستـ •|° ڪھ شڪوفه مےدهـد🌸:) #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(350)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
🌺 شیـرِ عـرب، عـ|🎊|ـروسِ عجـم اختیـار ڪرد|🌸| ایرانـی است،|☺️| یک رگِ نُـه امــامِ مـا|💞| •🌺• @asheghaneh_halal
°|🌹🍃🌹|° #همسفرانه {🙂} از نگاهت؛ {📋} مثل نسخه‌ی پزشک، {😩} چیزی نمی‌شود خواند.. {👀} اما چشم هایت؛ {💊} دوای درد من است... #طبیبم_تویی💉 #ای_دلبرجان😍 ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇 [🎀] @asheghaneh_halal
🍃👕 همان طور ڪه همیشه بزرگترها توصیه میڪنند،در خواستگارے اگر دو چشم دارید، دو چشم دیگر هم قرض ڪنید و همه چیز را در زیر «ذره بین شناخت» بگذارید تا بتوانید « خود واقعے اش» را بشناسید. چون بعد از ازدواج، شما با این «خود واقعے» زندگے میڪنید؛ نه با گل آوردن و آراستگے دوره نامزدے و ...! 😁 پ.ن: عیدتون گل گلے🌸 @asheghaneh_halal 🍃👕
🍃💗 💗 | 🎊 💚‌..سجــاده نشیـنِ عرش..💚 سلام! سلامے به لطافت عاشقانه هاے دلت به طراوت لحظات نابِ ملڪوتے ات! سلامے به قدومِ آمدنت! میایے! میایے و قدمے به طهینت پا میگذارے آنجـا که صفحه خاکِــ هستے ردپای تورا میطلبد! میایی و حجتی میشوی بر تبار گل سرخ! میایی و ملائک به حضورت مےبالند، همراه نسیمْ تا خلوت گل های سجاده میایی آنجا که نسیم از عطر ملیحِ تو گلهای لاله گون را بےتاب مےکند... تو از آغوش باران زاده شده ای و ازسینـهٔ بهار شیر نوشیده ای! ابرها همه باران میشوند تا بےواسطه گونه هاے بهشتےات را ببوسنـد. از کدام نجواهاے عاشقانه ات بگویم؟ مناجات تو در دلِ شب شاعرانه ترین واژه هارا ناتوان ازسرودن میکنند! رخ ماه گونه ات،لب های نیایش گونه ات چه زیبا عبودیت را به تصویر میکشاند گویا پیشانی موحدت همه عمر آشنا به خاک بود! آخ که چه جلالـــے میدهد به بندگے این رازونیازهاے خالصانه ات! زندگے را با رنگ دعا در کامِـ بشر ریختے تو سراســر سـِرُّ و رازی! بند بند اینْ کتاب خبراز دل مجنونـــ تو میدهند....صحیفه سجادیه را میگویم که دستانت ذخیره سازش کردند بر تـاریخ ابدیت! 🌸•• ای چهارمین نـــــور! در طلعت عاشقانه دعاهای قبل نمازتْ تا سلام آخر نمازهایت، دلے نجوای عاشقانت را هم بشنــو! ای تب دار ڪربلاے حسین! در آسمان شبِ دل عمویتْ ، تو ستاره اش بودی و قوتِ قلبِ شجاعش! تب از تواضع حضورت عرقِ شرم ریخت! آرے اینچنین بود رسمِ عاشقانِ کوے تو! ای نور چشمِ حسین! کویـــرجهل من را با دریای بےڪران معرفتت سیراب میڪنے؟! در "شهر الرمضان" در ادعیه سحر به هنگامهٔ الله اکبر،سجده های شیرینت را یادم مےاندازی!؟ شوق بندگےرا چه؟! درخیالِ مُشَوَشَمْ به پرواز در میاورے؟! تا شاید این پرستوهای صبحدم همراه دل بیقرارم باشند! آری..تو "زین العابدین"را در وصف معنایش جان دادی... [تقدیم به حضرتِ سجاده نشینـــــْ❤️] ☺️🍃 ✋🏻 ..✏️•• 🍃 @asheghaneh_halal 💗🍃
•• 🍹 •• 🍬\\ همدیگر را محترمانه خطاب ڪنید تا دیگران هم با احترام با همسرتون برخورد ڪنند... 🍬\\ اگر در جمع‌هاے فامیلےبا ڪلمات نامناسب همدیگر را صدا ڪنید، مطمئن باشید ڪه بقیه هم همان طور همسرتان را صدا خواهند ڪرد... 🍬\\ حتے در ذهنتان هم نسبت به هم نظر سوء نداشته باشید وقتے نسبت به همسرتون مدام فڪرهاے بد ڪنید، روے رفتارش تاثیر میگذارد و در ارتباط با همسرش به مشڪل بر خواهد خورد... 🍬\\ 😌 لحظہ ــہاے ویتامینے در😃👇 ••🍊•• @asheghaneh_halal
#طلبگی تعجب است از ڪسی ڪه، براے #خوابش ڪه مدت ڪوتاهیست جاے نرم تهیه مۍڪند، . اما براے #آخرتش قدمے برنمی‌دارد..! #درمحضربهجت . › @asheghaneh_halal
🕊🍃 🍃 🌷 پول ها و طلاهاش رو داد و خداحافظے ڪرد، داشت از درب ستاد پشتيبانےجنگ مےرفت بيرون ڪه مسئول ستاد گفت: مادر رسيدتون رو نمےگيرين؟! پيرزن لبخندے زد و گفت: من براے دادن شوهر و دو تا پسرم از ڪسے رسيد نگرفتم ، اينا ڪه ديگه چيزے نيست...! 🌹 .. @asheghaneh_halal 🍃 🕊🍃
Taheri Milad Emam Sajad 97-03.mp3
17.88M
💐🍃 🍃 #ثمینه افتخار محرابــ😇°• زین‌العابدینــ•° اعتبار آدابــ😌°• زین‌العابدینــ•° جانشین اربابــ😍°• زین‌العابدینــ•° این گدا رو دریابـ🙏°• زین‌العابدینـ•° #میلاد‌زین‌العابدین‌مبارڪ😉 #ڪربلایے_حسین_طاهرے🎤🎧 •°🌷°• @asheghaneh_halal
🎊🍃 •|من ڪمتر از آنم ڪه⇣ به پایِ تو بیفتمـ🌱 •|عالم شده سجــاده و⇣ افتاده به پایتـ📿 😍🎊 •• @asheghaneh_halal •• 🎊🍃
#ریحانه 💚|• لباس پاسداران لباس مقدسی است اما... |° منـــ لباس دیگری هم میشناسم به همان قداست... 🍀|• سبز رنگ نیست ولی کارش پاسدارے است... 🌈|° پاسدارے از حریم گرم خانواده‌ها... 🌱|• پاسدارے از نشاط و آرامش جامــعہ... 🌼|° و پاسدارے از عفت و امنیت و پاکی خودم... 🎈|• و منــــ هم از او پاسدارے میکنم... ⚔|° در برابر طوفان تهاجم بی‌فرهنگی و بی‌هویتی دشمن... ⛔️|• درمقابل توهین‌ها و تمسخرهای بی‌خردان... ♨️|° دربرابر کورشده‌ها از زرق و برق دنیا... 💖|• من و هم‌ لباسهایم به او میگوییم عشق... 👑|° ولی دیگران به نام چــادر میشناسندش... #چادرے‌ها_پاسدار_امانت_مادرند 🌸 ┅═══🍃🌸🍃═══┅ @asheghaneh_halal
🍒•| |•🍒 ‌‌دردوران بلوغ دختران، ممکن است دراجتماع، کم‌کم توجه‌هایی را از جنس مخالف دریافت کند. اما این توجه‌ها لزوماً نشان‌دهنده علاقه فرد مقابل به او نیست. دوستی وصمیمیت، بهترین راه برای ورود به دنیای نوجوان است. 👇 👶🏻•• @asheghaneh_halal
Milad_Emam_Sajjad_Yazd_1391_d.mp3
1.9M
💓✨ ✨ #ثمینه 💐..| شب و دل بےتاب ستاره و مهتاب 💐..| یه علے دیگه اومدهـ خونه ارباب #ولادت‌سیدالساجدین‌مبارڪ😍🌸🍃 #پیشنهاد_دانلـود☺️👌 #میردامــاد🎤 ✨ @asheghaneh_halal 💓✨
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 | امروز بھ نیت: " شهـید صیاد شیرازے" جمع صلوات گذشتھ 🌷 ۱۲۱۰🌷 ارسال صلوات ها👇 🍃🌸 @khadem_eshgh ھـر روز مھمان یڪ شھیـد👇 |🕊| @asheghaneh_halal 🌷 🍃🕊 🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃 | ازاینجاتادرڪعبہ یڪ‌سنگر‌دیگہ‌بیشتر‌نیست چه‌درهایے‌ڪہ‌ڪوبیدیم بفهمیم‌هردری،در‌نیست♥️✨ 💔 @asheghaneh_halal 🌸🍃
Karimi Milad Emam Sajad 97-02 (1).mp3
21.43M
💐🍃 🍃 اے همسر سلطان دینــ😌••° ملیڪہ ے عرش برینـــ⭐️••° دست‌من و دامنت اے😉••° مادر زین العابدینـــ💚••° 😍😇 😉 🎤🎧 •°🌷°• @asheghaneh_halal
‌‌‌🌸🍃 🍃 خُدا گاهے نشون میده به ما ڪه +ببین هیچ ڪس دوستت نداره... اما یواشڪے میاد تو گوشِتـ👂 میگه: + جز من!🙃 🍃 @asheghaneh_halal 🌸🍃
🕗🍃 🍃 °😍°شادے اهل دین باشد °🎉°جشن حق الیقین باشد °🎊°عید میلاد حضرت ِ °😌°سید الساجدین باشد °😇°آمد امام عالمین یا سیدے خوش آمدے...💚 💓 🍃 @asheghaneh_halal 🕗🍃
💚🍃 🍃 شرح ندارد ... 😎✋ 🍃 @asheghaneh_halal 💚🍃