eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.5هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
°🐝| #نےنے_شو|🐝° 😴 { اِی خدا هلچی میدم منو بخوابونین رو تختم دوش👂 نمیتُنَن الان این چَلَم دلد میگیله لولووَچَم جا خوابه آخه تاشتی عَبَض اینچه عَچس بجیلند بلم میداستن میزاستَنَم لو تخت🛏 😘 | تپل جانم درکت میکنم منم هر روز رو دسته صندلے خوابم میبره این استادم 😢 درڪ نمیکنه من خوابم هی داد میزنه°😕° استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
••💍•• [• #همسفرانه •] عشق، تعبیرِ قشنگےست[•📝 برایــــــــــــم از تو[•💞 ورنه، ڪـــم‌تر سخنے بود[•🍃 ڪه معناے تو داشت[•😌 #افشین_یداللھے #ریشه‌ڪردےتووجودم [• @asheghaneh_halal •] ••💍••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_نهم کفش هایم را در می آورم و در پلاستیکے میگذارم... وارد حرم میشوم.
🍃📝 💚 ﴾﷽﴿ با لرزش موبایل بہ حال خود مے آیم جواب میدهم : بلہ؟ _مریم بیا وسایلو بزاریم هتل دوباره بیایم پاڪ یادم رفتہ بود ڪہ همہ ے کیف و کولہ ها در دست توست! خنده ام میگیرد و پاسخ میدهم : اے واے ببخشید!...باشہ آقا الان میام! از جایم بلند میشوم و دستم را روے سینہ ام می گذارم و سلامے مے دهم و از حرم خارج مے شوم... نزدیڪ حوض صحن پیدایت میکنم هنوز مرا ندیده اے و بہ دنبالم میگیردے... بہ سمتت مے آیم نزدیڪ کہ میشوم بہ شوخے میگویم : آهاے بینم! دنبال کی میگردے؟ رویت را بہ سمت صدایم بر میگردانے و لبخندے گرم میزنے ساڪ ها را از روے زمین بر میداریم بہ طرف در خروجے حرکت میکنیم بین راه میگویی : زیارت کردے؟ سیر شدے؟ _سیر ڪہ نشدم ولے بریم باز بیایم! با گوشہ ے چشمم بہ صورتت دقیق میشوم...انگار گوشہ ے چشمانت خیس اند! پس تو هم حسابے دلتنگ شده بودے! * * * * * * خودت را روے تخت مے اندازے و نفس عمیقے میکشے... چادر و روسرے ام را بر میدارم و یڪے یڪے ساک ها را مرتب میکنم و وسایل مورد نیازمان را بیرون می آورم... تو هم دستت را زیر سرت می گذارے و بہ سقف خیره میشوے! مشغول کارم میشوم... یڪ آن از جا میپرے و حولہ و لباست را از کنارم بر میدارے و بہ سمت حمام میروے... حرکتت ناگهانے و خنده دار بود! از ترس دستم را روے قلبم میگذارم و با تعجب و اندکے خنده نگاهت میکنم و زیر لب میگویم : دیوونہ...! بے پاسخ فقط گذرا لبخندے میزنے و وارد حمام میشوے لباس هایم را تا میکنم و در گوشہ اے مے گذارم بعد از اتمام کارم از جایم بلند میشوم و پرده هارا کنار میزنم لا بہ لاے ساختمان ها و خانہ ها بہ دنبال حرم میگردم اما پیدا نیست! باد گرمے بہ صورتم میخورد و موهایم را تکان میدهد حس خوبے وجودم را فرا میگیرد... همانطور مقابل پنجره می ایستم و چشم هایم را می بندم و نفس عمیقے مے کشم... _مریـــــــــم صدایت همراه با شرشر آب بلند میشود پرده هارا کنار میکشم و پاسخت را می دهم... حولہ ے کوچکے می خواستے و من هم برایت مے برم! لبہ ے تخت می نشینم و منتظرت مے شوم 🖊••بھ قلــم: ••مریـم یونسے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃📝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_دهم ﴾﷽﴿ با لرزش موبایل بہ حال خود مے آیم جواب میدهم : بلہ؟ _مریم
🍃📝 💚 بعد از چند دقیقہ بیرون مے آیی و حولہ ے کوچک نارنجے رنگ را روے شانہ هایت می اندازے و همانطور کہ دکمہ هاے پیراهنت را میبندے بہ سمتم مے آیی کنارم روے تخت می نشینی و با حولہ ے کوچڪ موهایت را خشک میکنے بہ تمام حرکاتت نگاه میکنم مثل بچہ ها وقتے چشمت بہ صورتم مے خورد با تعجب مے پرسے : چرا اینجوری نگاه میکنے؟! لبخندی میزنم و چیزی نمیگویم بعد از مکث و سکوتے طولانے میپرسم : محمد؟! _جانم؟ ترس شنیدن جواب مرا از پرسیدن سوالم منع میکند... اما تو تا حالت چشمانم را میبینی میگویی : چیزی شده؟! سکوت میکنم و چیزی نمی گویم نزدیک تر میشوی و دستی بہ موهایم میکشے و میپرسی : خانومم؟ این محبت هایت اذیتم میکند یڪ لحظہ نبودنت در ذهنم رد میشود قلبم تیر میکشد با بغض بہ چشمانت نگاه میکنم نگران میشوے و میگویی : چیشده مریم؟ هرچہ سعے کردم جلوے اشڪ هایم را بگیرم نشد... چشمانم خیس شد و قطره اے روے گونہ ام افتاد زیر چانہ ام را میگیرے و صورتم را مقابل صورتت قرار مے دهے _مریمی؟ عزیزم؟ آخہ تو چت شده؟ چرا همش ناراحتے و هیچے نمی گے چرا میخواے با اشکات قلبمو خون کنے... این حرفت تیر خلاصے براے سد چشمانم بود و یکباره صدایم بالا رفت! طاقت نمے آورے و سرم را در آغوش میگیرے و بہ سینہ ات می چسبانے صداے تپش هاے تند قلبت در گوشم میپیچد... صداے تپش هاے قلب مهربانت! _آخہ چتہ خانومم؟چرا با خودت اینجورے میکنے؟ با خودت با من... گریہ هایم از سر میگیرند موهایم را از جلوے چشمانم کنار میزنے نمی توانم حرفے بزنم... نمی دانم بگویم یا نہ؟ سرم را بالا میبرم و بہ چهره ات نگاه میکنم... نگرانی و ناراحتی از چهره ات پیداست... _بگو عزیزدلم بہ محمد بگو چتہ؟! از دست من ناراحتے؟! با سختے صدایت میزنم _محمــ...محمــــد _جـــان محمد _کے میخواے برے؟ _ڪجا...؟ _سوریہ... _سوریه؟!!! از جا بلند میشوم و با صداے بلند و هق هق گریہ هایم میگویم: آره سوریہ ...میدونم میخواے بری بازم میخواے برے... حیرت زده نگاهم میکنی و میپرسی : حالت خوبہ؟ _کی میخوای بری؟ از لبہ ے تخت بلند میشوے و روبرویم مے ایستے و با جدیت پاسخ میدهے : نمیدونم... 🖊••بھ قلــم: ••مریـم یونسے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃📝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_یازدهم بعد از چند دقیقہ بیرون مے آیی و حولہ ے کوچک نارنجے رنگ را رو
🍃📝 💚 ﴾﷽﴿ _نمی دونے؟!نگو نمیدونم...بگو نمی خوام بگم... _چت شده مریم؟!اصلا اگہ هم بخوام برم...چرا اینجوری میکنے؟! _مــــــــحـــــــمد... جنگہ... میفـهمےجنگہ... اگہ اتفاقے برات بیوفتہ... اگہ یہ چیزے بشہ... پس من چے؟!من چے میشم؟! ما هنوز یہ سالم از ازدواجمون نگذشتہ... اصلا اگہ قرار بود هے برے هے برے... چرا همون اول نگفتے؟ حداقل یکم بیشتر راجب این زندگے فکر میکردم... اصلا کلماتے ڪہ بہ زمان مے آوردم دست خودم نبود... حواسم بہ چیزهایی کہ مے گفتم نبود... انگار فقط میخواستم بگویم... بگویم... بگویم و بگویم تا آرام شوم... گریہ هایم شدت گرفتند و گوشہ اے از اتاق نشستم اما تو... شڪہ از حـرف هاے من سکوت کردی و بهت زده بہ روبرویت خیره شدے... بعد از مکث طولانے پرسیدے : یعنے... اگہ... بہت میگفتم... با من ازدواج نمیڪردے؟! نمے دانستم چہ بگویم... راستش اصلا منظورم این نبود... حرفے براے جواب نداشتم... سکوت کردم و بہ گریہ هایم ادامہ دادم آهی سوزناڪ کشیدے و از اتاق هتل بیرون رفتے! بدون حرف و خداحافظے... * * * * * * ساعت هاست ڪہ منتظرت هستم... ساعت دوازده شب است و تو هنوز برنگشتے چند بار با تلفنت تماس گرفتم اما خاموش بود نگران میشوم... میدانم همہ چیز تقصیر خودم بود... دلت را شکاندم... خدایا چہ کردم؟! یعنے کجایے؟! کـاش هیـچوقت آن سـوال را نمی پرسیدم! روے تـخت دراز میکشم و لا بہ لاے ملافہ ها غلت میزنم... بالشت زیر سرم را در آغوش میگیرم... یاد حرف هايم ڪہ می افتم احساس شرمندگے میکنم آنقدر دلم گرفتہ است... کہ حتے کوچکترین خاطره هایمان هم اشکم را در مے آورد اشڪے از گوشہ ے چشمم روے تـخت می افتد... چشمانم را میبندم... تصویر چہره ات کہ با حیرت بہ صورتم زل زده بودے و بہ اعتراض هایم گوش میدادے ظاهر میشود مرا ببـخش مرد زندگے ام... مرا ببـــــخش! 🖊••بھ قلــم: ••مریـم یونسے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃📝
[• #آقامونه😌☝️ •] 👋 •] دستـم /° در انديشــه‌یِ‌‌‌👇 °\ دسـتِ «تــو» 💚 😉 •] از هـوش مےرود...! ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #غلامرضا_بروسان|✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(517)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🍁•° @Asheghaneh_Halal
💍⚫️ ⚫️ #همسفرانه رفتن بہ هیئــ🏴ــت با شــما یعنی که بنـ😊ــده اَجـر دعــاهـ🌺ـاي قــ🙌ــنوتم را گرفتـــم #حاجت‌_رواشید‌_ان‌شاءالله💐 @asheghaneh_halal ⚫️ 💍⚫️
[• ღ •] 🍃🖤 ••خوش‌خلقے نسبت به همسر، لطف نیست بلڪه وظیفه شماست... ••با جمله‌ے "من اخلاقم اینجوریه،از روز اول دیدے"، بدخلقےتان را توجیه نڪنید! ••محبت به همسر وظیفه شماست؛ ڪم ڪارے نڪنید! 😐 🍃🖤 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•ღ•] @asheghaneh_halal
[• ♡•] 🍃🖤 همسر ایده آل زندگے شما با اشخاص به اصطلاح ایده آل فیلمها ڪاملا فرق میڪند. به عبارتے منتظر چنین موجوداتے نباشید، چون فقط به فیلمها تعلق دارند... 🍃🖤 مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
°🏴° !!!!! حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: زمانے مرحوم شیخ ابراهیم حائری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غائب "عج" را در خواب دید، حضرت به او فرمود:✨ اینها که در اینجا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و…، ولی هیچ‌کس به فکر من نیست و برای و فرج من به‌طور جدے دعا نمےکند! : در محضر بهجت، جـ٣ـ ، صـ٢۴٨ـ 🙏💚 ◾️ @asheghaneh_halal ◾️ °🏴°
... میخواهم از زیبایی هایت بگویم...😍 از مشکی ساده ات...✌️🏻 صورت زیبا و قشنگت...☺️ عفت و نجابتت...😇 بانویِ سر به زیرِ شهر...🌹 چه زیبا قدم میگذاری بر کوچه و خیابان ها...🙂 بانوی پاک دامن، آقایمان (عج) عشق میکند وقتی تو از خانه بیرون می‌آیی... نگاهت میکند...🦋 میبیند که از نگاه ها در امانی ُ خدایت را شکر می‌کند که تو چادر به سر میکنی...💚 از مادرش (س) تشکر میکند برای پروراندن دختری به این پاکیُ نجیبی...🎈 🎀 •[🏴]• @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #شهید_زنده •] ♥|قلب ما هم داراے چشم است! |✨خدا اگر خیر ڪسے را بخـواهد چشـم قلـب او را بـاز مےڪند... ☝️| پــیشنهـاد دانـلود🍃 |☺️بہ قول حاج حسین یڪتا اگہ چشم سرتو ببندے چشم قـلبت باز میشہ!👌 #دعا‌ڪن‌‌چشم‌قلبت‌بازشہ #حجت‌السلام‌عاملے ـشھید اند،امـا زندھ😌👇 [•🕊•] @asheghaneh_halal
[• #قرار_عاشقی⏰ •] پنجره فولادِ تو بیمار را آورده است تو جوابش را بده ، دڪتر جوابش ڪرده است💔]~ هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
▪️🍃 حالِ خرابِ حضرتِ پاییز،مالِ من••|✋ شأنِ نزولِ سوره‌ی باران به‌نامِ تو.••|☺️ ▪️🍃. @asheghaneh_halal
🐝 °•| #نےنے_شو |•°🐝 🍂🎈[ باباجے من سهیــد سُده ] [ مَن چِ ندیدمس🙈 ] 🍂🎈 🍂🎈 بابایــم میجـهـ باباجے عیلے عیلے مهلبون بوده 🍂🎈 🍂🎈 منم دوش دالم مثل ایسون سهید بســـــم 🍂🎈 🍂🎈 لاستے لباشم عوسمِله!😌 دلتون نخواد، از الان دالم تملین سهـــادت میتُنم 🍂🎈 🍂💛 #تحــریریهـ‌‌نےنےشو به داشـــتن شما نےنے شهادت طلب افتخـــار میڪنه 🍂💛 🕶دفاع از مهــــین پــــایانے ندارد. ڪجاے این خط مـــقدم سلاح به دست ایستاده اے!؟🕶 استودیو نےنےشو؛ آب قنـــــــــــــــ🍭ـــــــد فراموش نشه👶👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_دوازدهم ﴾﷽﴿ _نمی دونے؟!نگو نمیدونم...بگو نمی خوام بگم... _چت شده
🍃📝 💚 ﴾﷽﴿ از بازار مـشهد بہ سمت حرم میرویم...خوشبـختانہ هتلمان نزدیڪ حرم است! ساکت و بے توجـہ راه میروے...من هم سعے میکنم پا بہ پایت قدم بردارم آنقدر تند میروے کہ گاهے وقت ها جلو مے افتے از مـن! سردے و سنگینے ات اذیتمـ میکند... از دیشـب تا الآن با خود فکر کردم...اگـر اجازه ندهم بعد ها چہ مے شود؟ نڪند حضـرت زینب مرا بازخواست کند؟! امـا اگر محمد شهید شود چہ؟!نـہ...مے رود باز بر مے گردد...حضرت زینـب امانت دار است!اصلا بهـتر از قـبل محمدم را بر مے گرداند! بہ چهره ات نگاه میکنم خیلے عادی بہ روبرویت نگاه میکنے و اصلا حتے حرفے ام نمی زنی...می گویم : محمد؟ جواب نمے دهے دوباره می گویم : محمـد؟ باز هم جـواب نمے دهے... دلم میشکند...این رفتارت باعث میشود احساس نا امنے کنم...فکر میکنم دیگر مراقبم نیستے! بار دیگر مے گویم : آقا؟ نفس عمیقے میکشی و باز هم سکوت میکنے _مے شہ...فقط بگے...چقد وقت داریم؟! بالاخره نگاهم میڪنے...اما با تعجـب... احـساس پیروزے می کنم! _یعنے چے؟! _از الآن تا وقـت اعـزام بعدیت...چقد وقت داریم؟ دوباره بہ روبرویـت نگاه مے کنے...جواب مے دهے : خیلے ڪم... دلـمـ میگــیرد...با تـرس مے پرسم : مثلا...چ...چقد؟ بعد مڪث طولانے می گویی : ۱۵ روز! یڪ آن قلبم می ایستد و سر جایم خـشک مے شوم ڪمی جلو مے روے...قلبم بہ تپش مے افتد و چشمانـم سیاهے می رود! فقط صدایت را شـنیدم کہ داد زدے: یـا حـسیـــن...مریم...مر...م... 🖊••بھ قلــم: ••مریـم یونسے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃📝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_سیزدهم ﴾﷽﴿ از بازار مـشهد بہ سمت حرم میرویم...خوشبـختانہ هتلمان
🍃📝 💚 چــند بار پلک میزنم و چشم هایم را باز میکنم... ساعت سہ و نیم نیمہ شب است... تمــام این مـدت را خواب بودم! غلتے میزنم و رویم را میچـرخانم تو هم برگـشتہ اے! پشـت بہ من روے تخت دراز کشیدے ، حتے لباس بیرونـت را هم عوض نکردی... از تن بے حرکـت و نفس هاے منظمـت معلوم است کہ خوابیدے! از این کہ میبینمت دلگرم میشوم مے نشینم و بہ پنجره نگاه میکنم... سـکوت حاکم است... باد ملایمی پرده هاے کنار زده را تکان میدهند... پنجره آسمان تاریڪ شب را قاب گرفتہ اسـت اثرے هم از ماه نیست... …! رویم را سمتت میکنم... دوست دارم از دلت در بیاورم نکند مرا نبخشے؟! نکند با من بد شوے؟ نکند فکر کنی لیاقت همسری با یک مدافع حرم را ندارم؟! باور کن تمام این حرف ها براے دلتنگی هایی است کہ کشیدم... از فراق دوباره ات میترسم!میترسم! خم میـشوم و بہ صورتت زل میزنم...معلـوم است خیلے خستہ ای نزدیک تر میشوم...نزدیک و نزدیکتر... آنقدر کہ نفس هایم موهایت را تکان میدهد فقـط کمـے مانده تا لبهایم روے ریش هاے مردانہ ات قرار گیـرد... چـشمانم را میبندم و نزدیڪ تر میشوم و آرام گونہ ات را میبوسم! 🖊••بھ قلــم: ••مریـم یونسے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃📝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_چهاردهم چــند بار پلک میزنم و چشم هایم را باز میکنم... ساعت سہ و نی
🍃📝 💚 ﴾﷽﴿ سوزش بدے از دستم احسـاس میکنم...آرام چشمم را باز میکنم...تصویـر تار و مبهمـت رفتہ رفتہ مشخص میشود!روے صندلے نشستہ اے...با نالہ میگویم : محـــــمــــد... صدایم را کہ میشنوے سریع از جـایت بلند مے شوے و مے آیی بالاے سرم _جـان مـحمـد؟!بیدار شدے؟خوبے؟جاییـت درد نمیکنہ؟ از چشـمانت نگرانےموج میـزند دوباره با نالہ میگویم : بــریم خــونہ... _قربونت برم...بزار سرمت تموم شہ هرجا بخواے میبرمت... چند ثانیہ بہ چشمانـت زل میزنم یاد حرف آخرت باز مے آید بہ ذهنم... قلبم تیـر میکشـد می گویم :آقا پلکے میزنے وجلوے بغضت را میگیرے و جواب میدهی : جـانم؟ _واقــعا میخواے برے؟ _اگہ تو نخواے نمیرم عزیزم...می مونم پیـشت فورا سر کلامت میپرم : نہ برو...باید برے اصلا متوجہ حرفم نبودم و انگـار هرچہ کہ فکر میڪردم بہ زبانم آمد از حـرفم تعجـب میکنے میپـرسے : تو...تو راضے اے؟ چـشمانم را بہ علامـت تایید باز و بستہ میکنم و همچنان بہ چهره ات نگاه میکنم... صورتت در هم میرود...چشـمانت خیس میشود خم میشـوے و پیشانے ام را مے بوسے و همزمان کہ چشمانت را مے بندے اشڪے روے گونہ ات سر میخورد! ! احسـاس میـکنم تمام تنم لرزید...با اینڪہ برایم خیلے سخت بود میپرسم: محمدم...تو میرے اونـجا...شاید شهید بشے... پـس من چے؟من چجورے شهید میشم؟ با صدایے گرفتہ جواب میدهے : تـو؟!...بہ مرور! 🖊••بھ قلــم: ••مریـم یونسے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃📝
[• #آقامونه😌☝️ •] 👇 •] بے گُـلِ 💚 •] رویِ «تــو» 💫 •] ذرات جهـان ✋ •] در خـوابنـد...! ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #صائب_تبریزی|✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(518)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🍁•° @Asheghaneh_Halal
[• #صبحونه🌤•] مولا جان.....✨ 🌈وسط جاذبه ی این همه رنگ... ⭐️نوکرت تا به ابد رنگ شماست... ✋بی خیال همه ی مردم شهر... 😭دلم آقا به خدا تنگ شماست... #سلام_ای_نور_خدا💚 #در_تاریکی‌های_زمین☀️ [•♡•] @asheghaneh_halal
💍⚫️ ⚫️ #همسفرانه دوستت دارم•♥️• شبیه رنگ نارنجیِ شـهر...°🔶° ای که عشقــت•💑• در دل پاییــ🍁ــز غوغــا می کند🍊🍃 #پاییزطورے🍂 #مثل_عطربهارنارنج_دلنشینی😌 @asheghaneh_halal ⚫️ 💍⚫️
[• ღ •] ••هیچ زوجے وجود ندارد ڪه صد در صد متناسب با هم باشند...•• ••مهم این است ڪه در جهت نزدیڪ شدن به هم گام بر دارند....•• ☺️ ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•ღ•] @asheghaneh_halal
[• ♡•] ••🖤 تمرڪز روے نڪات منفے خطاے بزرگے است. یادتان باشد اگر به هر دلیلے درباره مردها احساسات منفے در شما وجود داشته، آنها را ڪنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابے مناسب داشته باشید. ••🖤 مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
#ریحانه با صــ🔉ــداے اذان از سر سفـ🍝ـره بلنــد شد! گفتیم: غــذات سرد می‌شه...😕 گفت: نه! مےرم نمــاز♥️🍃 وگــــرنه غــذای روحم سرد می‌شه...😓 #شهید_محمود_شهبازی🌷 #مراقب_غذای_روحمون_باشیم💚 •[🏴]• @Asheghaneh_halal
پدر و مادر عزیز! ڪارهاے نہ چندان بد بچہ ها را نبینید.❌  این قدر اصرار نڪنید ڪہ اشتباہ بچہ ها را ببینید. اجازہ بدهید ڪہ اشتباہ ڪنند. مگر خود ما اشتباہ نمے ڪنیم؟ یڪے از بزرگترین مسائل جوانان امروز این است ڪہ بہ خودشان اجازہ ے اشتباہ نمے دهند و با ڪوچڪترین اشتباہ بہ هم می‌ریزند😩 همہ ے ما اشتباہ میڪنیم اما مهم واڪنش بعد از انجام آن است. بعد از هر اشتباہ چہ بلایے سر خودتان مے آورید؟ چون بہ شما اجازہ ے اشتباہ ڪردن دادہ نشدہ ولے شما بہ بچہ هایتان اجازہ ے اشتباہ و تجربہ بدهید، حتے بارها و حتے نبینید. ڪودڪ سهل انگارے مے ڪند ڪمے تامل ڪنیم، سریع نیش نزنیم ،در امر و نهی افراط نکنیم. مشڪل از این جا شروع مے شود ڪہ ما میخواهیم یڪ موجود بے عیب و نقص تربیت ڪنیم مگر ما عیب و نقص نداریم ؟ ☺️👇 🎀| @asheghaneh_halal