[• #ویتامینه ღ •]
👌توصیه های یک مرد برای زنده نگه داشتن عشق پس از ازدواج:
💞 اون چیزایی که باید بدونه از دغدغه هات رو بهش بگو
💞وقت هایی رو بهش بده برای استراحت و برای تجدید قوای روحیش و بذار تنها باشه و کاری که دوس داره رو بکنه
💞خودت باش جلوش ، اون قسمت های خوب و بدت رو نشون بده ، بذار اونی که هستی رو کامل ببینه
💞 باهم بزرگ شین با هم تجربه کسب کنین باهم خطا کنین و با هم بسازین
💞باز با هم قرار های عاشقانه بذارید مث روزای اول
💞 تغییرش نده ، اونجوری که هست عاشقش باش
💞بهترین چیزا و نکات قشنگش رو ببین
💞 وقتی عصبانی هستی باهاش برخورد نکن
💞قرار نیست شادت کنه یا ناراحت ، قراره شادی ها و ناراحتی هاتون رو باهم به اشتراک بذارین
💞نه فقط وقت ، بلکه باید توجه و تمرکز و روحت رو بهش هدیه بدی
💞ده چیزی که نشانه ی احترام بهشه رو ازش بپرس و رعایتشون کن
💞هیچ آدمی کامل نیست ، اما سعی کن اشتباهاتت رو کم و کمتر کنی و اگه اشتباهی کردی به عهده بگیر
💞زود ببخش و زود آشتی کن
💞نگران پول نباش ، پول وسیله س مهم شاد بودنه
💞همیشه توی دوراهی ها عشق رو انتخاب کن و چیزیو بهش ترجیح نده
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
🌷🍃
🍃
#چفیه
بهش میگفتن واسه
چی bmv رو ول ڪردی
اومدی"مدافع حرم" شدی!؟
نونت کم بود!
آبت کم بود!
میگفت:
|عشقم| ڪم بود...
#شھیدمدافعحرم
#احمد_محمد_مشلب
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
•|🕊|• @Asheghaneh_halal
🍃
🌷🍃
🍃🌹
#پشتک
🍃[•شهید قاسم سلیمانی•]🍃
#اللهمعجللولیکالفرج
#انتقامسخت
خوشگل ــسازے😌👇
@ASHEGHANEH_HALAL
🍃🌹
🍃🕌
#قرار_عاشقی
پنجره دلـ|••💚ـم
رو به تو وا ڪردم
با دل شکسته یا رضا رضا ڪردم
آرزومه منو
امسال بطلبےاقا جون
واسه ایوون طلات دلم شده چه بے امون
😢|••
🍃🕌 @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_نود_و_پنج شیدا که سکوت مرضیه رو دید گفت: البته ما بعضی از نیروها رو
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_نود_و_شش
با گرفتن این اطلاعات شیدا در پوست خودش نمی گنجید. حالا دیگه کم کم باید شروع میکرد...
-من حال رانندگی ندارم، میشه منو تا خونه برسونی؟
-نوکر بابات غلوم سیاه، نخیر، خودم کار و زندگی دارم.
-حیف شد می خواستم یک چیزایی بهت بگم که مطمئنم خیلی برات مهمه.
-هیچ چیز مهمی پیش تو نیست، برو خونت بچه.
شیدا که عصبانی شده بود نفسی کشید و گفت: محض اطلاعت اگر بخوام می تونم دستور بدم همین الان با تیپا از این پروژه پرتت کنن بیرون
سهیل که داشت برگه های توی پوشش رو جابه جا میکرد، با خونسردی گفت: هر لحظه برای هر اتفاق غیر منتظره ای آماده ام. پس هر غلطی می خوای بکن.
بعد هم پوشش رو بست و روشو کرد به سمت شیدا و با لبخند حاکی از اعتماد به نفسی گفت: یک بار بهت گفتم، این دفعه آخره که میگم. منو تو اینجا همکاریم پس پاتو از گلیمت درازتر نکن، والا بد میبینی.
شیدا هم لبخند تلخی زد و توی دلش گفت: چنان بدی بهت نشون بدم که حالشو ببری.
بعد هم با عصبانیت روشو برگردوند و به سمت ماشینش حرکت کرد و درهمون حال گفت: خبر داری زنت داره توی کارگاهی کار میکنه که رئیسش مردیه که یه روز دیوانه وار عاشقش بوده
سهیل خشکش زد، چی داشت میگفت این؟! چطور جرات میکرد پشت سر فاطمه این حرفها رو بزنه، عصبانی گفت:
دهنتو ببند، یک بار دیگه اسم زن منو بیاری تیکه بزرگت گوشته.
بعد هم به سمت دفتر کارش توی ساختمون رفت. هنوز روی صندلی ننشسته بود که پیامکی براش اومد، وقتی پیام رو باز کرد نوشته بود:
محسن خانی یک روزی عاشق زنت بوده و زنت هم الان داره توی شرکت اون کار میکنه، این همه کارگاه چرا زن تو باید بره اونجا؟ در ضمن دفعه آخرت باشه که با من اینجوری حرف میزنی چون دیگه داره صبرم تموم میشه.
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_نود_و_شش با گرفتن این اطلاعات شیدا در پوست خودش نمی گنجید. حالا دیگه
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_نود_و_هفت
سهیل زمزمه کرد: خفه شو بابا...
تابلو فرش منظره غروب دیگه تقریبا تموم شده بود، فاطمه رج رج این تابلو رو با عشق بافته بود، به یاد روزهای خوشی که با سهیل دو تایی مینشستن و از نیم ساعت قبل، تا نیم ساعت بعدش غروب خورشید رو تماشا میکردند .
چقدر توی دوران نامزدی میرفتن توی دشت و دمن و میگشتن واسه خودشون، هر هفته یک جا بودند، همه از دستشون شاکی شده بودند...
دستی روی تابلوی تموم شده کشید و گفت: آخیش، چقدر دوران خوبی بود...
نگاهی به علی و ریحانه کرد که توی اتاق کارش یک عالمه اسباب بازی آورده بودند و داشتند بازی میکردند و گفت:
شما دو تا وروجک مگه خودتون اتاق ندارین؟
در همین زمان سهیل وارد اتاق شد و نگاهی به تابلو فرش فاطمه انداخت و همزمان گفت: از همون اول که من بهت گفتم، باید اینا رو پرت کنیم بیرون خودمون صاحب اتاقشون بشیم
که جیغ و داد علی و ریحانه بلند شد و شروع کردند به اعتراض، فاطمه و سهیل هم میخندیدند. سهیل رو کرد به فاطمه و گفت: میبینم که تابلوت تموم شده، خسته نباشی
-مرسی، آره تموم شد. خوشگل شده؟
-مگه میشه چیزی از زیر دست شما در بیاد و خوشگل نباشه.
بعد هم اومد و روی صندلی کنار فاطمه نشست و گفت: گفتی مسئول کارگاهتون کیه؟
-آقای خانی، گفته بودم قبلا که.
-آره، گفتی برادر شوهر ساجده بوده
-اوهوم
سهیل همچنان که دستی به فرش میکشید بی هوا گفت: قبلا خواستگارت بوده؟
فاطمه که خشکش زده بود، نگاهی به چهره بی تفاوت سهیل کرد و گفت: تو از کجا میدونی؟
-چرا نخواستی من بدونم؟
-چون موضوع بی اهمیتی بود،
آره خواستگاری کرد و جواب رد شنید.
سهیل روشو کرد به فاطمه و با لبخندی گفت: عاشقت بود؟
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
☫﷽☫
محصولات فرهنگی #شهدای_مقاومت
✅ کتاب
✅ لوازم_تحریر
✅ لوازم_تزئینات
✅ قرآن_ادعیه
✅ لوازم_فرهنگی
✅پوشاک
تخفیف ویژه مدارس و مراکز فرهنگی
🔴جهت مشاهده کالا به آیدی ذیل مراجعه کنید
https://eitaa.com/joinchat/1748303906C4bebc3b421
📞 جـهـت اطلاعات بیشتر 👇
09100556059
09114195216
عاشقانه های حلال C᭄
☫﷽☫ محصولات فرهنگی #شهدای_مقاومت ✅ کتاب ✅ لوازم_تحریر ✅ لوازم_تزئینات ✅ قر
علاقه مندان به کارهای شهدایی🌷🍂
💕لباس های شهدایی
💕پوستر و عکس های شهدا و حضرت آقا
💕بسته های فرهنگی
💕کارهای تزیینی شهدایی
💕قمقمه ، چفیه ، پلاک ، پیکسل و ...
هرچیزی که نیاز داری تا زندگیت رنگ و بوی جبهه و فرهنگی بگیره😍
توی این کانال پیدا کن👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1748303906C4bebc3b421
عاشقانه های حلال C᭄
☫﷽☫ محصولات فرهنگی #شهدای_مقاومت ✅ کتاب ✅ لوازم_تحریر ✅ لوازم_تزئینات ✅ قر
🌸🍃
🍃
✨شدیدااااا توصیه ی خادمان عاشقانه های حلال به شماست.😍👆🏻
حتما یه سر بزنین برای همیشه مشتری میشین.😉
🍃
🌸🍃
[• #صبحونه 🌤•]
•|❣|خواستم ببینم
دوری یعنی چه؟
یعنی چندبارعقربهی
ساعت را دوره کردن؟!
چند بار صبح را به
شب رساندن؟
یعنی چند فرسنگ؟
چند کوه و دریا
در میان؟!|🍃|•
دیدم،
دوری
تنها به |دل|است!
تنها به دل....
#معصومه_صابر
#صبحـتونبعشق❤️🍃
[•♡•]@asheghaneh_halal
[• #ویتامینه ღ •]
💚صبور باشید.
🍃شما و همسرتان در دو مکان مختلف با شرایطی متفاوت بزرگ شده اید،
پس اگر می خواهید که تا همیشه در کنار هم باشید، باید برخی از اختلافات تان را تحمل کنید.🍃
#اوصیکمبهصبروبردباری👌
#اجروثوابشزیادهها😉
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
🌷🍃
🍃
#چفیه
+یک روز آمد و پرسید:
«باباجان! خمس اموالت رو دادی؟!»
تعجب کردم؛ با خودم گفتم:
«پسرِ دوازده؛ سیزده ساله رو
چه به این حرفها؟!»
با اینکه پایبندی خاصی به
مسائل شرعی داشتم،
حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم:
«نه پسرم، ندادم؛امسال رو ندادم».
از فردای آن روز دیگر لب به غذا نزد و
دو روز به بهانههای مختلف، اعتصاب غذا کرد. وقتی خوب پاپیچش شدم،
فهمیدم به خاطر همان
بحث خمس بوده!
•|شهید مهدی کبیرزاده|•
#کتابدستهیک
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
•|🕊|• @Asheghaneh_halal
🍃
🌷🍃
🍃💜🍃
💜🍃
🍃
#ریحانه
🔰 چه زنانی با حضرت فاطمه(س) محشور می شوند؟
حضرت رسول (صلى الله) فرمودند :
🔸 سه طایفه از زنان امت من عذاب و فشار قبر ندارند و در قیامت هم با حضرت فاطمه (س ) محشور مى شوند.
💠⇦ طایفه اول:
زنى كه با فقر و تنگدستى شوهر خود بسازد و توقع بیجا از او نداشته باشد.
💠⇦ طایفه دوم:
زنى كه با تندى و بداخلاقى شوهر خود صبر كند و بردبارى خود را از دست ندهد.
💠⇦ طایفه سوم:
زنى كه براى رضاى خدا مهریه خود را به شوهر ببخشد.
#مواعظ_العددی 📚
@Asheghaneh_halal
🍃
💜🍃
🍃💜🍃
🍒🍃 #دردونه 🍃🍒
°•. احترام به کوچکتر!🧐 .•°
#کودک در سنی است که از طریق احترام به او می توان توقع و انتظار اخلاق پسندیده و رفتار عادلانه داشت، در حالی که مربی و پدر و مادری که به کودک احترام و تکریم کنند روح لطیف او را دچار پستی و حقارت کردند .❗️
یکی از طُرُق تکریم شخصیت کودک این است که او را با احترام نام ببریم و جای نشستن را برای او توسعه دهیم. احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وی یکی از اساسی ترین عوامل ایجاد #شخصیت_مطلوب در کودک است ؛ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این برنامه بزرگ را در یک عبارت بسیار کوتاه بیان فرموده و صریحاَ َاجرای آن را به پیروان خود دستور داده است : به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روشهای پسندیده با آنها معاشرت نمایید .
کودک در محیط خانواده اگر مورد احترام باشد از اوامر پدر و مادر کمتر سرپیچی می کند . اصولاً احترام به کودک و حفظ شأن شخصیتی او یکی از بزرگترین عوامل جلب محبت و اطاعت است و توهین به شخصیت او یکی از مهمترین وسایل برانگیختن سرپیچی و مخالفت است.👌🙂
#نڪاتریزوتربیتےفرزندپرورے☺️👇
🧒🍃°| @asheghaneh_halal
💞🌼••]
#قائمانه
مهدے جان[•❣
هر ڪہ شد پابند
عشقٺ در جهان
از همہ عالم بِبُرد ناگهان[•⚡️
نام تو حاجٺ
روایش می ڪند
اے همہ داروندار آسمان[•🌈
#السلامعلیالمهدیوعلیآبائه
#اللهمعجللولیکالفرج
#سهشنبههایجمکرانی
@asheghaneh_halal
💞🌼••]
🕌🍃
#قرار_عاشقی
تنها اعتبار
ایران توے شهر مشهده
توےخوبے و نجابت مثل جدش احمده
قربون صحن و
سراے حرمت امام رضا
من گداےیه نگاتم به دلم بده شفا
🍃🕌 @asheghaneh_halal
🍃👑
#همسفرانه
بدهم تڪیه به
تو شانه شدن را بلدے؟😇
گرمے ثانیه اے خانه شدن را بلدے☺️
🍃👑 @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_نود_و_هفت سهیل زمزمه کرد: خفه شو بابا... تابلو فرش منظره غروب دیگ
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_نود_و_هشت
فاطمه که با لبخند سهیل آروم شده بود گفت: مگه هر کسی از کس دیگه ای خواستگاری میکنه لزوما عاشقشه؟
-حالا این یکی خواستگارت عاشقت بود؟
-نمیدونم، ازش نپرسیدم
بعد هم لبخند زد. سهیل ابرویی بالا انداخت و گفت: خیلی خوب. نمی خوای به ما شام بدی؟ مردیم به خدا.
-امشب که نوبت من نیست شام درست کنم، یادت رفته؟ پنج شنبست ها
-اوه! این پروژه حواس واسم نذاشته که، الان زنگ میزنم پیتزا بیارن
صدای جیغ آخ جون علی و ریحانه بلند شد که سهیل رو کرد به بچه ها و گفت: شما دو تا پنگوئن گوش واستاده بودین؟
همه خندیدند...
فاطمه از رفتار سهیل تعجب کرده بود، نمی دونست سهیل از کجا این موضوع رو فهمیده بود، اما خوشحال بود که قبلا بهش گفته بود محسن فامیل دورشون میشد. اگر نمیگفت ممکن بود سهیل بهش بی اعتماد بشه .... اما واقعا خودش به سهیل اعتماد داشت که دلش می خواست سهیل بهش اعتماد داشته باشه؟... !!!
باز هم افکار آزار دهنده، سرش رو محکم تکون داد و با زبونش شروع کرد به در آوردن صدایی شبیه جیغ
سهیل و بچه ها که تعجب کرده بودند، با ترس نگاهش میکردند که سهیل گفت: چرا وحشی میشی؟ پیتزا دوست نداری ساندویچ میخرم، نگران نباش عزیزم
فاطمه که حسابی سرش گیج رفته بود شروع کرد به جیغ زدن و گفت: آخیــــــــــــــــــــــ ــــــــــشت.
بعدم رو کرد به بقیه و با صدای کلفتی گفت: منم قوی ترین زن دنیــــــــــــــــــــــ ــــــــــــا
سهیل رو کرد به بچه ها و با خنده گفت فرار کنین، این حالش خوب نیست.
همه فرار کردند و فاطمه هم با دمپایی رو فرشیهاش شروع کرد به هدف گیریشون و همشون رو زد...
همه فکر کردند حرف فاطمه یک شوخی بوده و تنها خودش میدونست معنی واقعی حرفش چی بود...
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••