4_5951748258962344440(1).mp3
9.23M
•𓆩🥀𓆪•
.
.
•• #چله_عاشقی ••
••#روز_چهلم••
[«خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ لَمْ يَكُنْ فِيهِ كَثِيرُ مُسْتَمْتِعٍ: اَلْعَقْلُ، وَ الدّينُ وَ الاَدَبُ، وَ الْحَيَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ».
امام حسين (ع) فرمود: «پنج چيز است كه در هركسى نباشد، خير زيادى در او نيست: عقل، دين، ادب، حيا و خوشخويى».]
(حياة الامام الحسين(ع)، ج 1 ص181 )
.
.
𓆩؏چلهگرفتمڪهگُنهڪمڪنمحسینـ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🥀𓆪•
•𓆩📺𓆪•
.
.
•• #هیس_طوری (History) ••
🎯 پیاده روی اربعین
در ۱۰۰ سال پیش
.
.
𓆩هوشیارپایانمیدهدمدهوشےتاریخرا𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📺𓆪•
ali_poorkave_delbare_araghi 128.mp3
2M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
بغض،اشک،آه،حسرت ..
ایناستروزگارِحرمندیدههاحُسین ❤️🩹
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🕯𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
به دلت بگو میریم کربلا🙂💔
.
.
𓆩رنگو روےحسینےبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🕯𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی •
در عزای جدت آقا
حاجتی دارم، ببین
کربلایی کن مرا
هرسال آقا اربعین
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #رمان_ضحی #قسمت_دویستوبیستوچهارم اما این تاثیر منجر به کنش نشد چون کت
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#رمان_ضحی
#قسمت_دویستوبیستوپنج
ژانت اخم کمرنگی کرد: من دینم رو کنار نگذاشتم
اسلام که منکر مسیح و مریم نیست خیلی هم بهشون احترام میگذاره
من چیزی رو از دست ندادم بلکه چیزهای جدیدی به دست آوردم
چادر دوخته شده رو تن کرد: بهم میاد؟
نگاهی به چهره ی آرومش میون پارچه ی یکدست سفید چادر انداختم:
خیلی
خندید: ممنون
حالا بخونیم؟
سر تکون دادم: بخونیم
نماز که تمام شد کتایون توی اتاق نبود
خواستم صداش کنم که دست ژانت حلقه شد روی دستم: میگم
من یکم استرس دارم
یه چیزی بگو که آرومم کنه!
_چی بگم؟
اصلا چرا استرس داری؟!
_خب فردا باید برم سرکار
اولین روز کاری با حجاب
اصلا نمیدونم چه برخوردی باهام میکنن
_اگر خیلی سختته میتونی تقیه کنی یعنی به کسی نگی مسلمان شدی و با همون شال و کلاهت حجاب بذاری
لبخند زد و سر تکون داد:
نه نه من میخوام همه بدونن مسلمان شدم!
از چیزی نمیترسم
فقط خواستم یه چیزی بگی که آرومم کنه
با لبخند میون دو ابروش رو بوسیدم
خوب میفهمیدم چه حالی داره
طول میکشه تا مثل من پوست کلفت کنه و بی توجه به برخورد دیگران روشش رو زندگی کنه
پیشونیش رو با انگشت شستم نوازش دادم:
میدونم که خیلی سخته
ولی یادت نره آدما تا کار سخت نکنن، آدم نمیشن
یادت نره الگوها سخت ترین کارها رو انجام دادن که این سختی ها مقابلش هیچه!
اگر به اینکه داری به الگوهات نزدیک میشی فکر کنی از سختی هات هم لذت میبری
قسمت اول رمان ضحی👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/71020
.
.
•🖌• بہقلم: #شین_الف
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#رمان_ضحی
#قسمت_دویستوبیستوشش
با صدای اذان از خواب بیدار شدم و برای گرفتن وضو راهی سرویس شدم
دیشب اونقدر دیر به خونه رسیدم که چراغها خاموش بود و اهل خانه غرق خواب
و من ناچار شدم برای شنیدن تجربه اولین روز کاری ژانت با حجاب تا این لحظه صبر کنم
وقتی برگشتم ژانت با صورت خیس و پف کرده روی مبل انتظارم رو میکشید:
اومدی؟
من توی سینک ظرفشویی وضو گرفتم
اینکار ایرادی که نداره؟
_سلام صبحت بخیر نه عزیزم چه اشکالی
احساس کردم حالش کمی گرفته ست
پرسش و پاسخ رو به بعد از نماز موکول کردم و خیلی سریع مشغول خواندن شدیم
نماز که تموم شد گفتم: قبول باشه
لبخندی زد: ممنون
راستی این جور مواقع چی جواب میدن؟
تشکر میکنن؟
_نه.
میگن قبول حق
_آها
قبول حق
_خب... بگو ببینم
چه خبر از کارت؟
دیروز چطور بود؟
نفس عمیقی کشید که حاکی از حرفهای مونده روی دلش بود:
دیروز...
اولش که همکارا از دیدنم تعجب کردن
فکر کردن یه چالش یا چیزی شبیه اونه
وقتی گفتم مسلمان شدم و شکلاتی که خریده بودم رو تعارف کردم؛
اولش با شوخی و خنده و مسخره بازی شکلات رو خوردن
فکر کردن سرکارشون گذاشتم
ولی وقتی فهمیدن قضیه جدیه؛
بعضیا مسخره کردن و بعضیا ناراحت شدن حتی یکیشون باهام دعوا کرد!
ضحی واقعا دلم میخواست گریه کنم ولی خیلی خودمو کنترل کردم
به خدا فکر کردم
با خودم گفتم حتما اون منو میبینه و به قول تو عوض همه این سختیا بیشتر دوستم داره و بیشتر بهم نزدیک میشه
چیزی نگفتم
جوابشون رو ندادم
رفتم دنبال ماموریتی که روی میزم بود
ولی وقتی برگشتم همونی که باهاش دعوام شد گزارشم رو به رئیس شرکت داده بود
احضارم کرد و توضیح خواست
منم گفتم مسلمان شدم
ولی توبیخم کرد!
گفت دین شما به من ربطی نداره ولی کار شوخی بردار نیست
گفت ظاهر شما روابط ما رو با شرکت های طرف قراردادمون دچار تشویش میکنه!
گفت اینطوری نمیتونیم همکاری کنیم
گفت فردا یا مثل همیشه بیا سر کارت... یا اینکه برو حسابداری و تسویه کن!
منم...
امروز میرم که تسویه کنم
سعی کردم مثل اون وا نرم:
یعنی به همین راحتی اخراجت کرد؟
با بغض گفت: آره
من نمیفهمم مگه این یه تیکه روسری چه ضرری بهشون میرسوند!
یعنی من با این دیگه نمیتونم عکس بگیرم؟!
_فدای سرت عزیزم این که بغض کردن نداره
تو خودتم میدونستی که این احتمال وجود داره
خودتم گفتی
وقتی بهت گفتم بیشتر فکر کن
یادته؟...
پس دیگه غصه شو نخور
قحط کار که نیست تو هم عکاسی بلدی هم نقاشی
هم زبان فرانسوی بلدی
بالاخره یه کار خوب پیدا میکنی اصلا نگران نباش!
قسمت اول رمان ضحی👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/71020
.
.
•🖌• بہقلم: #شین_الف
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩🍭𓆪•
.
.
•• #نےنے_شو ••
عه! شلااام
شما هم ایندایید؟
ما ته اومدیم پَرشَم بِخَلیم بَلای اینته هدیه بدیم به ژائراعه امام حُشِین😍
شما شی میخواید بِخَلید!؟👀
.
.
𓆩نسلآیندهسازاینجاست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🍭𓆪•
•𓆩🖤𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
عشق جان
دوست داشتنت
بد جور به دلم مى چسبد
تو يك اتفاق فوق العاده اى
كه بودنت تا بى نهايت
اوج عاشقيست ♥️
.
.
𓆩دربندکسیباشکهدربندحسیناست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🖤𓆪•
•𓆩🌑𓆪•
.
.
•• #آقامونه ••
⃟ ⃟•🏴 جاماندهها..
راهی جز گریه ندارند🥀
.
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1917»
.
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌑𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
✨ امام صادق علیہالسلام فرمود:
میدانید فضیلت زائر کربلا چیست و پیش ما اهلبیت چه خیر بزرگی دارد؟
🖊 گفتند: نه.
🌻 فرمود:
فضیلتش این است که فرشتههای آسمان به زائر کربلا افتخار میکنند ؛ اما آنچه پیش ما اهلبیت دارد این است که ما هر صبح و شام بر او رحمت میفرستیم ( و به او لطف و محبت داریم )🕊
✍🏻 کامل الزیارات، صفحهٔ ۳۲۵ 📚
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•