عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتصدودوم ] بعد یک هفته غیبت به دانشگاه رفتم
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتصدوسوم]
منقلب شدم ..
اصلا گیج شدم...
تا چه حد می شود از دنیا سیر شوی ؟!
و از خدا پر ؟!
یاد یکی از پست های نواب افتادم
نقل قولی از شهید آوینی بود به گمانم
دقیق جمله اش خاطرم نبود
* سعی کردم خودم را از میان بردارم تا فقط خدا باشد *
همین سوال را برایشان مطرح کردم
فاطمه با آرامش گفت:
این جمله ای که میگم
یه قسمت از کتاب فتح خونِ شهید آوینی هست
حسین (ع)دیگر هیچ نداشت که فدا کند !
جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود !
با گفتن جمله بیشتر مات شدم ،
جمله اش را چند بار زیر لب نجوا کردم!
یک جمله تا چه حد می تواند ثقیل باشد ؟!
مگر می شود امام باشی و هیچ نداشته باشی ؟!
فاطمه با لحن عجیبی گفت :
فکرش رو بکن
کسی باشی که با یه اشاره ات توان کن فیکون کردن داشته باشی
ولی به برهه ای از زمان برسی که بالای بلندی بایستی و به چشم خود تکه تکه شدن رویایت را ببینی ؟!
نا خود آگاه جمله ای از زبانم در رفت
* تو که هستی حسین ؟! *
هر دو فقط چشمانشان پر شد از جمله ام
فضا میانمان زیادی سنگین شده بود
هر سه یک ضرب ایستادیم و کمی قدم زدیم
چون هوا داشت رو به تاریکی می رفت
فانوس ها را روشن کرده بودند
اصلا هلاک می شدی برای منظره ای که ایجاد کرده بودند !
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal