عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویستوبیستودو سرم را تکان میدهم. فرزاد از اتاق بیرون م
💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_دویستوبیستوسه
*نیکی*
قدم هایم را روی یک خط برمیدارم،خط میان دو موزاییک.
در خانه باز میشود و فاطمه بیرون میآید.
:_سلام
جلو میروم و دست میدهم
+:سلام
:_چرا نیومدی تو؟
+:نه،بیرون بهتره. قدم بزنیم...
کنارم راه میافتد
:_خوبی نیکی؟
لبخند میزنم
+:آره خوبم،خیلی خوبم.
بغضم را پشت صدایم پنهان میکنم.
:_رفتین آزمایش؟
سرم را تکان میدهم،باد سردی از روبه رو میوزد.
صورتم را برابرش میگیرم شاید التهاب درونم را بهبود بخشد.
:_ببین این پدرروحانی نیومده،تو رو به چه حالی انداخته...
+:خوبم فاطمه،فقط یه کم ... استرس دارم..
صدای زنگ موبایلم میآید. شماره ناشناس است.
به فاطمه، (ببخشید) میگویم و جواب میدهم
:_بله؟
+:سلام زنداداش
زنداداش؟چقدر صدای پشت خط آشناست..
:_ببخشید؟
+:مانی ام،نشناختین؟
:_سلام آقامانی،ببخشید که نشناختم.
فاطمه آرام میگوید:بیا،موشون رو آتیش میزنی جلوت ظاهر میشن این طایفه ی مسیحیان!
خنده ام میگیرد.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝