عاشقانه های حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویستوشانزده :_نیکی...خوبی؟؟ دستم را میگیرد و روی نیمک
💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_دویستوهفده
عمو سر تکان میدهد،باید ممنون او باشم که تحت هر شرایطی درکم میکند.
دست روی شانه ی مسیح میگذارد
:_ما خودمون میریم
مسیح
سرش را بالا میآورد،نگاهش از عمو رو به من سرمیخورد..
نگاهش عجیب است،حس میکنم بی تفاوت نیست..
سرم را پایین میاندازم،چند لحظه میگذرد
+:باشه هرطور راحتین،خداحافظ
سوار ماشین میشود،بدون مکث استارت میزند و خیلی سریع حرکت میکند.
نفس راحتی میکشم.
احساس بهتری دارم.
به عمو نگاه میکنم و لبخند میزنم.
❄مسیح❄
پایم را روی پدال فشار میدهم و شماره ی مانی را میگیرم.
:_الو مانی کجایی؟؟
+:علیک السلام آق داداش..صبح شمام بخیر... سلامت باشین،ممنون. خوبم..شما خودت
خوبی؟خانم بچه ها خوبن؟
:_انشات تموم شد؟
+:نه دو سه خطش مونده بود که صلاح نمیدونم بخونم،آقای برادر عصبانیست انگار..
با عصبانیت بوق میزنم و سبقت میگیرم.
:_مانی این مرادخانی از سر صبح رو اعصابمه... مدارکش دست توعه؟
+:آره بفرستش بیاد پیش من..رفع و رجوعش میکنم... ببینم تو خوبی؟
دستم را از بالا تا پایین صورتم میکشم
:_آره خوبم...
+:مرادخانی اعصابت رو داغون کرده یا از چیز دیگه ناراحتی؟
چقدر مرا بهتر از خودم میشناسد.
:_مانی من پشت خط دارم.. قطع نکن،باهات کار دارم.
+:باشه
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝