•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدودوم
با کمک ننه فهیمه علیرضا را در بغلم درست گرفتم و برای اولین بار به فرزندم شیر دادم و از شدت دردی که در جانم پیچید لب گزیدم.
ننه فهیمه مرا تنها گذاشت و به مطبخ رفت تا برایم جوشانده و کاچی آماده کند
قبل از غروب ننه فهیمه قصاب آورد و یکی از گوسفندانش را برای علیرضا قربانی کرد.
با کمک دو عروس و پسرهایش گوشت ها را تقسیم و بین اهالی روستا توزیع کردند.
برای شام هم دل و جگرش را هم کباب کردند و بیشترش را به خورد من دادند.
خانواده ننه فهیمه یک خانواده تقریبا پر جمعیت. متدین و خونگرمی بودند و در تمام چند روزی که پیش شان بودم لحظه ای احساس غریبگی نکردم.
هر روز یکی از دختر ها یا عروس هایش پیشم می آمدند و نمی گذاشتند روزهایم به تنهایی بگذرد.
روز هفتم تولد علیرضا که رسید ننه فهیمه او را حمام کرد و موهای سرش را تراشید و من یک جفت گوشواره ام را که سبک بود و تقریبا هم وزن موهای او می شد به عنوان صدقه به ننه فهیمه دادم تا به دست مستحق برساند.
ننه فهیمه گوسفند دیگری را برای عقیقه علیرضا قربانی کرد و همه اهالی روستا را برای ولیمه عقیقه و ختنه علیرضا دعوت کرد.
خانه ننه فهیمه شلوغ و پر از آدم بود ولی جای یک نفر به شدت خالی بود.
جای احمد ...
جلوی ننه فهیمه و خانواده اش رویم نمی شد بی قراری و دلتنگی و نگرانی ام را نشان دهم اما به شدت دلتنگ و بی قرارش بودم.
وقتی هم که جمع خانواده اش جمع می شد دلم برای خانواده های مان و دور همی های مان تنگ می شد.
ننه فهیمه به شدت مهربان بود و مرا به یاد خانباجی می انداخت و حتی چند بار به اشتباه او را خانباجی صدا کرده بودم.
رخت و لباس هایم را و کهنه های علیرضا را می شست، به کارهای خانه اش می رسید و برای من غذا و جوشانده آماده می کرد با من به صحبت می نشست و علیرضا را تر و خشک می کرد و اجازه نمی داد من از رختخواب بیرون بیایم و یا کس دیگری کارهای مرا انجام دهد.
شیخ حسین هم روز جمعه فقط در حد چند ساعت به خانه شان آمد و بعد رفت.
دلم نمی خواست جمعه بعدی از راه برسد و احمد بر نگشته باشد و من مجبور باشم همراه شیخ حسین راهی خانه آقاجانم شوم.
دلم برای خانواده ام تنگ بود اما دوست نداشتم به خاطر غیبت احمد و با هزار ترس و دلهره پا در خانه آقاجانم بگذارم و آن جا ماندگار شوم.
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید دوران صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•