eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . این مهم ترین مزیت زندگی با اوست... حس میکنم مغزم درد میکند... بازهم فشار های عصبی،من بی پناه را دچار کرده اند . سرم را روی شیشه میگذارم و چشم هایم را میبندم. دوست دارم بخوابم و وقتی بیدار شدم،همه ی طوفان های زندگی ام خوابیده باشد.. نمیدانم چقدر میگذرد.. +رسیدیم.. چشم هایم را باز میکنم،اطراف تاریک است و هیچ جا را نمیبینم. مسیح،کمربندش را باز میکند و پیاده میشود. کمی میترسم. در را برایم باز میکند. +:نترس،بیا پایین پیاده میشوم و اطراف را نگاه میکنم،ماشین در شانه ی خاکی جاده متوقف شده..بیرون شهر است،بالای کوه انگار لبه ی پرتگاهی ایستاده ایم.. مسیح چند قدم جلو میرود و صدایم می زند +:بیا اینجا از تاریکی خوفناک فضا به امنیت هم شانه شدن با او پناه میبرم. کنارش میایستم. دست هایش را در جیب های شلوارش کرده و نگاهش به شهر است،که مثل نقطه ای براق،میدرخشد. +:داد بزن با تعجب به طرفش برمیگردم. :_چی؟ +:داد بزن.. هرچی از مردم این دنیا ناراحتی،سر این کوه داد بزن.. نگاهش میکنم،او هم مرا... +:امتحان کن... جواب میده . ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝