عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_سیصدوهشتادودوم احمد از جا برخاست مرا به سمت خ
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوهشتادوسوم
_چه جوری بیشتر حواسم بهت باشه؟
میخوای اگه دلتنگی یا اذیتی چند روزی بری خونه حاجی معصومی؟
_برم ازت دور بشم که از ندیدنت دق کنم؟
_خدا نکنه دق کنی
مگه من کی ام که از ندیدنم دق کنی؟
_تو خودت به تنهایی برای من همه ای
همه دلخوشی منی
_قبلنا بهت گفته بودم به من وابسته نشو یادته؟
بغض به گلویم چنگ انداخت و گفتم:
من یادمه وقتی علیرضا دنیا اومد بهم گفتی دلم برای نبودنت نلرزه
چرا خودت با این حرفا دلم رو می لرزونی؟
_نمیخوام دلت رو بلرزونم
به من باشه میگم تا دنیا دنیاست می مونم و باهات زندگی می کنم
ولی کار دنیا حساب کتاب نداره
بازم بهت میگم منو دوست داشته باش ولی بهم وابسته نشو
دلم نمیخواد اگه یه روزی نبودم بهت سخت بگذره
خودم را از بغلش بیرون کشیدم و گفتم:
تو باید همیشه باشی
دیگه از این حرفا نزن
حق نداری یه روز نباشی
احمد خندید و گفت:
فعلا که هستم رو قدر بدون کج خلقی نکن باهام
بعدش دیگه دست خداست.
حالا بگو ببینم چی شده خانمم اعصابش به هم ریخته
سفره را برداشتم و در حالی که پهنش می کردم گفتم:
نگو چی بگو کی
خودت منو عصبانی می کنی بعد میگی چرا اعصابم بهم ریخته
احمد کنارم نشست و گفت:
فکر کنم از بس تخم مرغ خوردی دیگه داری کم کم مثل مرغا میشی
تیز نگاهش کردم که با صدای بلند خندید و گفت:
ببخشید شوخی کردم
_دیگه از این شوخیا نکن
_چشم دیگه از این شوخیا نمی کنم دیگه هم نمیذارم این همه تخم مرغ بخوری که مثل مرغا قد قد کنی
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهیده معصومه عامری سیاهویی صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•