eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• به رویش لبخند زدم و گفتم: عیبی نداره .... پیش میاد .... احمد آه کشید و گفت: کوتاهی ها و کم کاریام در حق تو داره خیلی زیاد میشه حلالم کن ... دست به دیوار گرفتم و از جا برخاستم و گفتم: من ازت راضی ام خدا ازت راضی باشه به هر زحمتی بود به حیاط رفتم و دست هایم را شستم. شدت سرمای آب انگار تا عمق استخوان هایم نفوذ کرد. در حالی که از سرما می لرزیدم سریع وضو گرفتم و جا برخاستم. ضعف و سرگیجه همراه لرز باعث شد به سختی خودم را به اتاق برسانم. علیرضا در حال گریه بود که به اتاق برگشتم. چشم بسته و در حالی که دست به دیوار گرفته بودم کنار بقچه ها نشستم و از احمد خواستم علیرضا را در بغلم بگذارد. احمد علیرضا را روی پایم گذاشت و سعی کردم بدون این که دست سردم به صورت علیرضا بخورد او را شیر بدهم. کت احمد که دور علیرضا بود و پتو هم خیس و نجس بود و هیچ چیزی برای این که خودم را با آن گرم کنم نبود. رو به احمد گفتم: بی زحمت علاء الدین رو بیار کنارم سردمه علیرضا با نق و نوق و گریه شیر می خورد. طفل معصوم گرسنه بود و علی الظاهر من شیری نداشتم به او بدهم تا سیر بشود. حتی دیگر قندی هم نبود که حداقل آب قند برایش درست کنم. ازآن طرف در هم صدای حاج خانم بلند شد که گفت: چشه اون بچه؟ ساکتش کنید نصفه شبی ... ولی علیرضای گرسنه آرام شدنی نبود. هر چه برای شیر خوردن بیشتر تلاش می کرد گریه اش هم بیشتر شدت می گرفت. احمد از این که نمی توانست کاری بکند کلافه شده بود. با صدای الله اکبر اذان از اتاق بیرون زد. به هر زحمت و دعایی که بود علیرضا را خواباندم و به دستشویی رفتم. هنوز هم حس ضعف و سرگیجه داشتم و دوباره به سختی وضو گرفتم و نماز خواندم. هوا رو به روشنایی بود که احمد برگشت. بقچه لباس من و علیرضا را برداشت و گفت: پاشو بریم چادرم را که دور خودم پیچیده بودم از دورم باز کردم و گفتم: کجا .... 🇮🇷هدیه به روح مطهره شهیده مژگان خضری صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•