eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.3هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
87 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو #قسمت_سیصدو‌بیستم در چوبی قدیمی و کوچک خانه باز بود
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• به حاج خانم که صورتی بسیار پیر و چروکیده داشت و موهای سرخ حنا خورده اش از زیر روسری سفیدش دیده می شد سلام کردم و با ایشان حال و احوال کردم. نکاتی را درباره استفاده از آب و برق و آشپزی در آشپزخانه و استفاده از حوض و حیاط را گوشزد کرد که به نظرم سختگیرانه بود اما با توجه به هشت خانواری که در این خانه کنار هم زندگی می کردند این سختگیری ها لازم بود. در پاسخ به تمام حرف هایش چشم گفتم و بعد از گرفتن کلید همراه محمد علی و احمد به اتاق کناری اتاق صاحبخانه رفتیم. اتاقی که کمی از سه در چهار بزرگتر بود و دیوار های گچی اش از شدت کثیفی سیاه شده بود. بین اتاق ما و صاحبخانه دری چوبی شیشه ای قرار داشت و دیوار روبروی در ورودی اتاق سه طاقچه کوچک داشت. کفش هایم را در آوردم و بسم الله گویان پا درون اتاق گذاشتم توجهم به قرآن روی طاقچه جلب شد و همین باعث شد چند ثانیه ای سر جایم ساکن بمانم که احمد گفت: موکت تمیزه بیا تو احمد وسایل را گوشه اتاق گذاشت و رو به من که کنار وسایل رفتم پرسید: اشکالی نداره چند ساعتی این جا تنها بمونی؟ محمد علی پرسید: داداش کجا میخوای بری؟ احمد آه کشید و گفت: میخوام برم دیدن آقام ... _داداش بی خیال خطرناکه .... شما دندون رو چیگر بذار دو یه روز بگذره خودم میام می برمت پیش شون الان دو ر و بر حاجی یا خونه حاجی پیدات بشه سریع شناسایی میشی و می گیرنت احمد کلافه به صورتش دست کشید که محمد علی گفت: شما همین جا باش من میرم به حاجی خبر میدم اومدی یه جوری هماهنگش می کنم هم رو ببینید احمد کف اتاق نشست به دیوار پشت سرش تکیه زد و چیزی نگفت. محمد علی به سمت در اتاق رفت و گفت: من میرم ولی زود بر می گردم. چیزی لازم ندارید براتون بیارم؟ احمد از جا برخاست و برای بدرقه او دم در رفت و گفت: نه دستت درد نکنه محمد علی از اتاق بیرون رفت و در حالی که کفش می پوشید گفت: من زود بر می گردم جایی نری 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید سید مسعود صرافی صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•