•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#رمان_ضحی
#قسمت_صدوچهلوسه
شنبه ی قرار آخر هم چشم به هم زدنی از راه رسید
با حوصله یک پارچ شربت آبلیموی خنک درست کردم که ظهر چله تابستون میچسبید
لیوانها رو از شربت خنک پر کردم و روی میز گذاشتم:
خب بخورید که به پایان بحث نزدیک میشویم!
کتایون لبخند کجش رو که امضای صورتش بود دوباره روی لب نشوند: ببینیم و تعریف کنیم!
دفتر کوچکم رو باز کردم و با نگاه گذرایی شروع کردم:
بسم الله الرحمن الرحیم
جزء 25 سوره فتح آیه
_صبر کن سوره محمد آیه 22 یه سوال
اینطوری که شما میگید جهاد یک نعمته پس چرا از خانمها دریغ شده و از این بقول شما نعمت بزرگ محروم ان؟
کی گفته خانمها از جهاد محرومن جهاد کاملا فراگیره قبلا گفتم کلی ابعاد داره
خانمها فقط از جهاد نظامی معاف هستن نه محروم
هم به خاطر اینکه خانمها روحیه شون طور دیگه ای طراحی شده و هم این که اصلاً اساساً بهش نیازی ندارن
یعنی خانمها با امکاناتی که براشون طراحی شده به همون اندازه که جهاد نظامی میتونه آدم رو نزدیک کنه به خدا با تربیت انسان به خدا نزدیک میشن
با کاری که به ظاهر راحتتره و خطر جانی نداره اما اینقدر مهم و موثره که دوشادوش مجاهدین میتونن رشد کنن
یعنی پیامبر میگه بهشت زیر پای مادره در حالی که یک مجاهد با ریختن اولین قطره خونش بهشت بهش واجب میشه!
ضمنا قبلا هم گفتم بعد فرهنگی ماجرا به خانومها واگذار شده
نمیشه که همه بجنگن یکی باید صحبت کنه گفتمان بسازه تفکرات مکتب رو به دیگران منتقل کنه با قلم با زبان با رسانه اینا عمدتا کار خانم هاست حالا بعداً مثال هاش رو میزنم
پس خانومها از جهاد محروم نیستن چون همه اینها جهاده
فقط جهاد نظامی بهشون واجب نیست نه که نمیتونن اگر علاقه و نیازش باشه انجام میدن مگه ما مامور و افسر زن نداریم؟!
سوره فتح آیه ۲۴ خدا میفرماید خیلی وقتها از جنگ جلوگیری میکنم به خاطر جلوگیری از تلفات غیرنظامی و انسان های بی گناهی که ممکنه بی دلیل کشته بشن
برای اسلام خیلی مهمه محاسبه سود و زیان نمیکنه در مورد جون انسان ها مثل بعضی ها که داعیه حقوق بشر و دفاع از بشر و نجات بشر رو دارن و بعد میگن فلان اتفاق درد زایمان خاورمیانه جدیده*
فلان اتفاق هزینه آزادی بشره*
.
.
•🖌• بہقلم: #شین_الف
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄🇮🇷
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوچهلودو به منیرخانم که مشغول چای ریختن است،سلام مید
•𓆩💞𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_صدوچهلوسه
:_خوبم منیرخانم،خوبم...
منیر دست میکشد و با نگرانی نگاهم میکند.
جمله ی بعدی بابا،باعث میشود قطره اشک دوم،از اندوه دلم،سراسیمه بیرون بدود.
+:گفتم امشب بیان تا زودتر جوابشونو بگیرن...به هرحال تو هم هرچقدر زودتر فراموشش
کنی،برات بهتره...
بلند میشوم..کیفم را برمیدارم.
زیرلب خداحافظی میکنم و میخواهم از آشپزخانه خارج شوم که بابا میگوید
+:راستی،رفتم واسه گرفتن گواهینامه اسمت رو نوشتم...امروز برو زمان کلاسات رو مشخص کن..
سر خودت رو گرم کن تا راحت تر فکر این پسره از ذهنت بره بیرون...
باید فراموش کنم... بابا هرگز رضایت نمیدهد....
میدانم،رضایت دادن بابا به ازدواج همانقدر غیرباور است که پاره شدن طناب دار،از گردن یک
اعدامی ...
اما با این حال، شور و شعف در وجودم جوانه زده و روی لب هایم،گل لبخند داده است ..
سخت است،اما غیرممکن که نیست...
به قول فاطمه تا ستون بعدی،فرج است...
از خانه خارج میشوم و چادرم را در خلو ِت خیابان سر میکنم.
در حالی که طول پیاده رو، را با قدم های بلندم طی میکنم،موبایل را درمیآورم. باید به فاطمه خبر
بدهم.
لحظه ای مکث میکنم،نکند خواب باشد؟
با شیطنت زیر لب میگویم:چه بهتر که آدم با همچین خبرخوبی از خواب بیدار شه.
شماره اش را میگیرم،بوق اول....بوق دوم....بوق سوم....بوق چهـ..
صدای خواب آلودش در گوشم میپیچد
:_نیکی خدا بگم چیکارت کنه،یه امروز کلاس صبحمون کنسل شده بودا....
+:علیک السلام خانم دکتـر
_زنگ زدی سلام بدی؟باشه سالم..خدافظ
+:فاطمه حیف نیست روز به این قشنگی خواب باشی؟پاشو به آفتاب زمستونی سلام بده،بذار
خورشید انرژی شو در اختیارت بذاره...
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💞𓆪•